مبنا ونقطه عزیمت خامنه ای درطرح ادعای «اقتصاد مقاومتی»، همواره سیاسی بوده ونه اقتصادی. خامنه ای درطرح این ادعا ازآغازتا به حال دو مرحله با دو هدفگذاری سیاسی مشخص زیررا طی کرده وپس ازناکام ماندن دررسیدن به این دوهدف، حالا به مرحله سوم با هدفگداری جلوگیری ازاستحاله رژیم ولایت فقیه رسیده است:
مرحله یکم: با هدف ادامه فعالیتهای هسته ای به هرقیمت
خامنه ای «اقتصاد مقاومتی» را با هدف سیاسی اولیه ادامه فعالیتهای همه جانبه هسته ای این رژیم درشرایطی مطرح کرد که طرف خارجی درواکنش نسبت به این فعالیتهای خطرناک تشدید تحریم ها را آغاز کرده بود. او و احمدی نژاد، ییس قوه مجریه طراز رژیم، سودای آن داشتند که برای رسیدن به الزامات تولید بمب هسته ای، هرقیمتی را که لازم باشد ازامکانات اقتصادی کشور، یعنی محمل مادی زیست جامعه ایران، به پردازند و درمقابل فشار تحریم های خارجی «مقاومت» کنند. قطعنامه های تحریمی را «ورق پاره» اعلام می کردند وبه فعالیت هسته ای خطرناک خود ادامه می دادند؛ اما سنبه تحریم ها آنچنان پرزور بود که این مرحله از «مقاومت» اقتصادی رژیم به چنان فرسایش اقتصادی وشکست منجرشد که شخص خامنه ای واحمدی نژاد با وساطت دولت عمان به سمت مذاکره با آمریکا روی آوردند تا درازاء محدود کردن فعالیتهای هسته ای، تحریم های خارجی را کاهش دهند.
مرحله دوم – با هدف رعایت خط قرمزها درتنظیم “برجام »
وقتی دولت روحانی قوه مجریه بعدی رژیم پای میزمذاکره با گروه کشورهای موسوم به 1+5 نشست. هدفگذاری خامنه ای از «مقاومت» درمقابل فشارخارجی این شد که دولت روحانی درجریان مذاکره، تسلیم همه فشار های خارجی نشود. خطوط قرمزی رابه هیات مذاکره کننده رژیم ابلاغ کرده بود که درتنظیم «توافقنامه جامع» برای کاهش تحریم ها، ازآن عبورنکنند؛ اما خامنه ای درسخنرانی آغاز سال 95 خودش درمشهد اعتراف کرد که «مقاومت» رژیم برسرمیزمذاکره نیز بی نتیجه بوده، کارگزاران رژیم درسرمیزمذاکره نیزنتوانسته اند این خطوط قرمز را رعایت کنند وبرای رسیدن به توافق مجبوربه عبورازاین خطوط شده اند. بدین ترتیب هدفگذاری مرحله دوم خامنه ای برای «مقاومت» درمقابل فشارتحریم ها نیز با شکست مواجه شد.
مرحله سوم -_با هدف جلوگیری از «استحاله» رژیم
خامنه ای پس ازعقد توافقنامه موسوم به «برجام» وآغازاجرای این توافقنامه، متوجه شد که آمریکا ومتحدین آمریکا نمی خواهند ونمی توانند به عقب نشینی رژیم او ازفعالیتهای هسته ای اش اکتفا کنند ودرصدد”استحالهرژیم ولایت فقیه ابتدا، ازطریق تغییرسیاست خارجی ومنطقه ای این رژیم و به طورمشخص، جلوگیری از مداخلات سیاسی - نظامی رژیم در کشورهای منطقه خاورمیانه هستند. او بارها اعلام کرده محمل اجرای این سیاست برخی «نخبه گان داخلی» هستند وخارجی می خواهد این خواسته را ازطریق «نفوذ درنخبه گان» نظام به کرسی بنشاند. نگرانی خامنه ای ورکن دوم حاکمیت ولایت فقیه یعنی سپاه پاسداران ازاین موضوع ازآ غازسال 95 به صورت علنی درسخنرانی رهبررژیم درمشهد (اول فروردین 95) ابرازشد. نظربه نقش واختیار خامنه ای درتعیین سیاست های کلی نظام ولایت فقیه، نکاتی ازاین سخنرانی را که می تواند مبنای سیاستگذاری آینده این نظام باشد، ازنظرمی گذرانیم.
خامنه ای دراین سخنرانی با بیان اینکه آمریکا در توافق هستهای به وعدههایش عمل نکرد، ضمن اشاره به تلاش آمریکا برای استحاله نظام گفت «میخواهند برجامهای دیگری را در مسایل منطقه و حتی قانون اساسی تحت عنوان برجام 2 و 3 و 4 به نخبگان ما بقبولانند» (خامنه ای دراظهاراین مطلببه طورتلویحی به سخنان روحانی رییس جمهوررژیم که درپیام نوروزی خود از ضرورت”برجام 2» نام برده بود، اشاره کرد). دراین سخنرانی خامنه ای «دشمن» خارجی نظام را بی پرده معرفی کرد ودرملاء عام برای اولین بارازآمریکا به عنوان «دشمن» دایمی نظام ولایت فقیه نام برد و «دشمنی واضح امریکا با ملت ایران و نظام اسلامی» را یک «واقعیت» اعلام کرد. خامنه ای دراین مورد گفت آمریکا ما را برسریک دوراهی قرارداده وبرآنست که«ملت ایران یا باید با امریکا کنار بیاید و یا بطور دائم تحت فشارهای امریکا و مشکلات ناشی از آن باشد» او سپس نتیجه گرفت که “اگر در مقابل امریکا کوتاه بیاییم، دشمن گام به گام جلو می آید و کار به جایی می رسد که جمهوری اسلامی ایران از محتوا تهی [استحاله] می شود». خامنه ای درنهایت راه برون رفت رژیم ازسردوراهی آمریکا یعنی «تسلیم» یا «فشار و تحریم» را این طوراعلام کرد که باید «یا مشکلات تحریم را صرفاً تحمل کنیم یا با تکیه بر اقتصاد مقاومتی، ایستادگی کنیم»
بنا براین موضعگیری، می بینیم که رهبر رژیم ولایت فقیهی ایران، حتی پس ازتجربه شکست هدفگذاری سیاسی مراحل یکم ودوم خود در توسل به «اقتصاد مقاومتی» درمرحله سوم نیزبرای جلوگیری از «محتوا تهی شدن» نظام ولایت فقیه، برآنستکه باید براجرای “اقتصاد مقاومتی» تکیه کرد!!. به راستی ویژه گی های این «اقتصاد مقاومتی» چیست که خامنه ای از آن دست بردارنیست؟
ویژه گی های «اقتصاد مقاومتی»
یکم – پایه گذاری سیاسی
چنانکه ازنظرگذشت «اقتصاد مقاومتی» مورد نظرخامنه ای وهمراهان، نقطه عزیمت اقتصادی ندارد و این ادعا صرفا برای «مقاومت» صوری درمقابل فشارهای سیاسی- امنیتی که بررژیم وارد می شود مطرح شده است. ادعای «اقتصاد مقاومتی»، برپایه توسعه اقتصادی ورفاه اجتماعی مطرح نشده و درحالی که اعتیاد خطرناک سیاسی رژیم به درآمد نفت وسایرموانع توسعه اقتصادی ایران نظیررانتخواری وتا خت وتازشرکتها وانحصارات حکومتی پا برجاست، مدعیان «اقتصاد مقاومتی»، نمی توانند مدعی رفع موانع توسعه اقتصادی ایران نیز بشوند. ازاین روی به لحاظ اقتصادی این ادعا درعمل پوج وبی محتواست و پایه گذاری صرفا سیاسی دارد.
دوم - ادعایی متفاوت با «اقتصاد جنگی».
با آنکه خامنه ای «اقتصاد مقاومتی» را برمبنای «دشمنی» با آمریکا ومتحدین و به تعبیریکی ازایده ئولوگ های رژیم در«اکولوژی تخاصم» ودرگیری بی پایان بنا کرده، درعالم واقع جنگ نظامی درکارنیست واصولا رژیم توان نظامی آن را ندارد که با آمریکا وارد درگیری نظامی با دوام شود، به تبع آن مدیریت ویژه «اقتصاد جنگی» وخط تولید متناسب با آن را پیشه کند. بنا براین روی آوردن مدیریت اقتصادی رژیم به نوعی مقاومت اقتصادی درمقابل آمریکا ومتحدین، نتیجه ای جز انزوا وفرسایش وتضعیف بیش از پیش اقتصاد ایران به بارنخواهد آورد. به خصوص آنکه درجریان تحریم هسته ای رژیم ایران، آمریکا نشان داد درشرایط خاص می تواند جلوی گسترش روابط اقتصادی اروپا وحتی چین و روسیه را نیزبگیرد.
سوم – خالی بندی اقتصادی
آن طورکه خامنه ای اعلام می کند، اگر منظوراز «اقتصاد مقاومتی» مقاومت درمقابل فشاراقتصادی «دشمن» خارجی رژیم ولایت فقیه و رفع آسیب پذیری های اقتصادی ناشی ازاین فشار باشد، مستلزم برخوردارشدن ایران تحت حاکمیت این رژیم از یک اقتصاد توسعه یافته وقوی است که برای نیل به آن پیشاپیش باید به رفع موانع زیرساختی توسعه اقتصادی، ازجمله انهدام موانع توسعه پرداخت. ما نع اصلی توسعه اقتصاد ایران درحال حاضر انحصارات اقتصادی فساد آور سپاه، بیت رهبری و بسیج است که برای پاسخگویی به نیازسیاسی رژیم، بختک وارروی اقتصاد ایران افتاده اند ورهبررژیم نه می خواهد ونه می تواند به خلع ید اقتصادی این انحصارات به پردازد. ثانیا رسیدن به این سطح ازتوسعه اقتصادی،، زمانبرو مشروط است به توسعه پایدارطولانی مدت. این مهم با بهره برداری ازهمه امکانات داخلی وبین المللی درفضای روابط صلح آمیز با سایرکشورها میسرمی شود و نه با دشمنی با بخش توسعه یافته و مقتدر جهان. اگرچه درمثل مناقشه نیست وموقعیت اتحاد جماهیرشوروی سابق با موقعیت نظام ولایت فقیهی وایران تحت حا کمیت این نظام قابل مقایسه نیست، تجربه فروپاشی اتحاد جماهیرشوروی وجبهه بندی بلوک شرق سابق که درآسمانها با بلوک غرب رقابت می کرد ودرزمین به لحاظ اقتصادی واجتماعی با این بلوک فاصله عظیم داشت، شاهد مثال این واقعیت است.
«راهکار» های دهگانه وسیاست کلی ابلاغ شده «اقتصاد مقاومتی»
ادعای”اقتصاد مقاومتی» خامنه ای دراساس بربستن دربهای اقتصاد ایران به روی آمریکا ومتحدین که دشمن نظام محسوب می شوند استواراست. این ادعای، درعمل و دردورانی که به لحاظ اقتصادی شرق وغرب به هم وصل شده اند، نغمه نا موزون و بی محتوا ی نیمه بازنگهداشتن دربهای اقتصاد ایران به شرق را مطرح می کند. آنچه را که خامنه ای زیرعنوان «راهکارهای دهگانه» اخیر و«سیاست های کلی اقتصاد مقاومتی» ابلاغ کرده، هیچ نوع نوآوری وتازگی ندارد وعمدتا تکرارمکررکلی گویی های غیرقابل اجرا درنظام ولایت فقیه است که پیش ازاین درقالب سند هایی مثل «سند چشم انداز» توسط خود خامنه ای ابلاغ شده ویا درقالب 5 «برنامه پنجساله» قبلی رژیم مطرح شده است؛ امابا وجود آنکه ایران امکانات بالقوه توسعه یافتن را دارد، این خواسته های توسعه ای از روی کاغذ فرا ترنرفته، درنظام ولایت فقیه قابلیت اجرا نداشته و درعمل راه به جایی نبرده است. به عنوان نمونه به چند مورد ازاین خواسته های دیرهنگام ویا غیرقابل اجرا درنظام ولایت فقیه اشاره می کنیم:
دراولین راهکارابلاغی از راهکارهای دهاگانه اخیرآمده است «شناسایی و تمرکز بر فعالیتها و زنجیره های مزیت دار اقتصادی». حال آنکه پیش ازاین تنها صنعت مزیت داراقتصادی ایران که صنعت پتروشیمی است، شناسایی شده وبه این صتعت، البته دیرهنگام (پس از عربستان و کویت که پیش ازایران سهم اصلی از بازار بین المللی محصولات پتروشیمی را نصیب خود کردند) تا حدی توجه شده است. ویا درحالی که رژیم درتنگنای تحریم معاملات بانکی به واردات بی رویه و پایاپای کالا ازکشورهای خریدارنفت ایران نظیرچین وهند وکره مجبور شده ودر شرایطی که شرکتهای حکومتی به واردات گسترده قاچاق کالا مشغولند، خامنه ای در ابلاغ این راهکار«خودداری جدی از خریدهای خارجی که قدرت تولید داخلی را تضعیف کند» را توصیه می کند. «به حرکت درآوردن تولید داخلی» را در شرایطی تکرارمی کند که فضای کسب وکاربرای تولید کننده غیرحکومتی موجود نیست وکاربیش از 65 درصد کارخانه های شهرک های صنعتی متوقف و یا به شدت کند شده است. سخنگوی دولت روحانی، علاوه برتعطیلی بخشی ازواحدهای شهرک های صنعتی اضافه می کند که «در حال حاضر جدای از شهرکهای صنعتی، حدود ۳۶ هزار واحد تولیدی وجود دارد که ۷۰۰۰ واحد در طول سالهای گذشته به حالت نیمهفعال یا غیرفعال درآمدهاند که در این حالت حدود ۱۳۰ هزار فرصت شغلی از دست رفته است».
سرانجام «اقتصاد مقاومتی»؟
- بنا برآنچه ازنظرگذشت «اقتصاد مقاومتی»، دستاویز سیاسی خامنه ای وسپاه برای رویارویی با بحران سیاسی پیش روی این دورکن اصلی حاکمیت است. بنا براین، به هیچوجه جواب بحران جوشان اقتصادی ایران نیست.
- در درون نظام، قوه مجریه رژیم و باند رفسنجانی، به رغم تمکین ظاهری به سیاست «اقتصاد مقاومتی»، درعمل درنقطه مقابل آن قراردارند وسیاست «دروازه های بازاقتصادی» ونزدیکی به آمریکا را دنبال می کنند.
- درعرصه بین المللی، شواهد امرنشان می دهند که «عادی سازی» روابط اقتصادی رژیم ایران با کشورهای صنعتی اروپا مشروط به آنست که این روابط ابتدا با آمریکا «عادی» شود. آمریکا با رژیم ایران سوای دعوای هسته ای، درگیری های اساسی دیگر، به خصوص برسرنفوذ درمنطقه غیرقابل جشم پوشی خاورمیانه دارد. به نظرنمی رسد که جناح روحانی – رفسنجانی، حتی اگربخواهد که نمی خواهد، بتواند ازاستراتژی نفوذ خاورمیانه ای نظام ولایت فقیه کوتاه بیاید.
- درحالی که رهبر رژیم ولایت فقیه درسخنرانی اول فروردین 95 خود، حتی امکان توقف اجرای توافقنامه برجام را پیش بینی می کند، بعید است این نظام بتواند درمورد درگیری خاورمیانه ای خود با آمریکا به سازش برسد وروابط خودرا با این ابرقدرت عادی کند.
- این شرایط حاکی ازآنست که ادعای «اقتصاد مقاومتی» بی سرانجام خواهد ماند، بحران اقتصادی ایران با عوار ض اجتماعی گسترده ترتداوم خواهد یافت و می تواند به سرنگونی نظام ولایت فقیه منجرشود.
.