هرگز از خاطرم محو نمیشود. سال ۶۷ را میگویم که صدای حماسه مجاهدین خلق در زندانها به گوش رسید. روزهایی که فرزندان مبارز ایرانزمین با آرمان پربارشان جان خود را فدای آزادگی به معنی واقعی کلمهاش کردند و درخت پربار مقاومت ایران را با خونشان آبیاری ...
به آنها پیشنهادشده بود که فقط بگویند مجاهد خلق نیستند و آنگاه اعدام نخواهند شد؛ اما آنها هرکدام پر غرور و باافتخار به آرمانشان گفته بودند: «من مجاهد خلقم ...». دشمنان آزادی و آزادگی برای پوشاندن حقیقت، دلایل دیگری را برای قتلعام آنها بیان میکردند، ولی ازآنجاکه هرگز نمیشود حقیقت را پنهان کرد آفتاب آن ایستادگیها و بر سر پیمان ماندنها زیر ابرهای جنایت و خیانت نماند و این روزها میشنویم که چگونه نوار مستند محاکمه هیئت مرگ منتخب خمینی، توسط آقای منتظری به چندوچون قتلعام آن سال سیاه گواهی میدهد و روشن میکند که دلیل آن قتلعام چه بوده و با دستور چه کسی و به دست چه کسانی انجامشده است.
خبری که یکباره بهطور گسترده در تمام رسانهها نه یک روز بلکه هرروز گفته میشود و دربارهاش مصاحبهها میشود. سخنان آقای منتظری که بهدفعات پخش میشود در درون رژیم زلزله به پا میکند و همه باندهای رژیم وادار به موضعگیری میشوند و توجه جوامع حقوق بشری را به خود معطوف میکند.
آثار این بحران تازه در درون رژیم، وقتی بهتر فهمیده میشود که به حوادث ماههای اخیر و آنچه در صحنه نبرد مقاومت با رژیم آخوندی رخداده است نگاهی بیندازیم.
کهکشان امسال با حضور جمعیتی بینظیر و با حمایت بینالمللی برجسته و بهطور خاص از جانب کشورهای اسلامی و عربی که بهواقع نقطه عطف جدیدی در کارنامه این مقاومت باشکوه بود تیری بود که به قلب رژیم خورد و رعشه مرگ به اندامشان انداخت. رژیم آخوندی هنوز از زیر آوار این ضربه درنیامده بود که ملاقات خانم رجوی با آقای محمود عباس رییس دولت فلسطین ضربه سنگین دیگری به رژیم وارد آورد. خبرگزاری رژیم به نام خانه ملت به نقل از یکی از اعضای کمیسیون امنیت و سیاست خارجی مجلس نوشت آنقدر از خبر این دیدار تعجب کرده که «منتظر است این خبر تکذیب شود»!!
بهعنوان یک زن ایرانی از همان اولین روز ملاقات با خانم رجوی و آشنایی با عقاید و ایدهها و تفکرشان برای مردم ایران و به خصوص زنان، آرزو میکردم ایکاش روزی جهانیان بدانند که ما چنین رهبری بیبدیلی را در مقاومت ایران پشتیبانی میکنیم. امروز این آرزویم برآورده شده و به عیان میبینم که شخصیتهای معروف و محبوب و آزادیخواه جهان به پشتیبانی این مقاومت آمدهاند و چگونه یکزبان بخصوص به شخصیت خود خانم رجوی اذعان دارند و میبینم در مقابل اینهمه جنایت رژیم آنهم با نام اسلام چگونه ایشان با مبارزات خستگیناپذیر در چنین برهه از زمان بهعنوان یک زن مسلمان آزاده در مقابل چنین بنیادگرایی اسلامی که از اعماق تاریخ ایران سر برآورده ایستادهاند.
و چه زیبا خانم همتآبادی نوشتند که: اگر نبود؟ ... اگر نبود این صدا... این زن و این ندا...این یگانه بانوی مسلمان ...
امروز از اینکه برجستهترین شخصیتهای جهانی از کشورهای آمریکا و اروپا و آسیا و بهویژه کشورهای اسلامی و عربی تعابیری بیسابقه درباره ایشان به زبان میآورند بسیار خوشحال هستم. آنچه قابلتوجه است حقایقی است که امروز اینگونه و با این وسعت در رسانههای ایرانی و خارجی بسیاری در مورد ایشان به بحث و گفتگو گذاشته میشود و این مرا به یاد صحبتهای آقای رجوی میاندازد که فرمودند: مگر میشود خورشید را کشت. ... مگر میشود بهار را از آمدن بازداشت و مانع روییدن لالهها شد ...؟
پایداری رزمآوران آزادی در اشرف و لیبرتی و جایجای جهان و حماسههای شگفتانگیز آنها اثباتگر در راه بودن بهار آزادی است.
اینجا میخواهم یادی از عمادجان کنم که تمام وجودش برای آزادی مردم دربندش میتپید، به حماسههای مجاهدین خلق در سال ۶۷ افتخار میکرد و آهنگ زیبای ستارگان را به تجلیل از آن حماسه بینظیر ساخت تا بتواند ذرهای ازآنچه را که در وجودش میگذشت بیان کند و آن را تقدیم مقاومت و مردم ایران کرد.
در انتها دیگربار به یاد گلهای سرخ این مقاومت، مجاهدین در خون خفته ۶۷ میگویم: «به ستارهها نگاه کن که شب را شکستهاند ...».