اری دراین وزارتخارجه ها، مترادفهای کلمات مهم حقوق بین الملل را- که از روی زبانهای شش گانه رسمی سازمان ملل، بخصوص زبانهای انگلیسی و فرانسوی میگیرند- در زبان ملی خود دقیقا پیدا کرده و آنها را رسما بکار میبرند؛ مانند ” یوان چارتر” بفارسی منشورملل متحد، ”تریتی”، ”ترته” که معاهده است، ” ممراندوم اف اندراستندینگ” یعنی تفاهم نامه، ” اید مموار” یعنی تذکاریه؟ ووووو از این صدها واژه یکی هم”اویکشن یا اکسپولزیون”، به انگلیسی و فرانسه است که در لسان حقوقی کشورما از اغاز ”خلع ید” نام گرفته است. اگر چه ما این مفهوم را با لغات عربی درست کرده ایم، اما خود عرب ها به آن ” اجلاء” خطاب میکنند. این مفهوم کلا در موارد بین المللی کارکرد دارد.اگرچه در محاورات حقوقی در ایران، برای پس گرفتن مال از مالکیت غاصبانه، نیز گاها کلمه خلع ید بکار گرفته شده است.
تاکید مکرر خانم مریم رجوی، خطاب به جامعه جهانی، بر لزوم خلع ید از رژیم در خاک کشورهایی که، عملا با جنگ و تجاوز اشغال کرده و در آنها جنگ داخلی برای مدل لبنان سازی توسط حزب الله های هرکشور، با بهدر دادن هستی ونیستی ایران، براه انداخته است، خطاب درستی و در راستای عرف و لسان حقوقی بین الملل و منافع مردم ایران است؛ مانند خلع ید از اشغال کره و همچنین خلع ید در فیلیپین، تایلند و سنگاپور توسط امپراطوری ژاپن، خلع ید ازکانال سوئز و خلع ید از نفت ایران توسط دولت بریتانیا در دوران مصدق کبیر و بسیاری موارد متعدد دیگر در تاریخ روابط بین الملل...
رژیم خودش میگوید که اکنون چهار پایتخت در منطقه را در دست یعنی در ید خود دارد: بیروت، بغداد، صنعا و دمشق. حالا این رژیم غاصب که بر سراسر ایران زمین و جان و مال و هستی هشتاد میلیون ایرانی که همه ما باشیم، چنگ انداخته است، در اثراین دست اندازیها و جنگها و فتنه های خود ساخته - تحت عنوان ”مین کامپ” نشان هیتلری صدور انقلاب اسلامی-، اجماع وائتلافی از کشورهای منطقه و جمعی در جهان را علیه خود برانگیخته است. این روزها هم که دیگر معلوم شد که القاعده و طالبان را هم کمک مالی و تسلیحاتی و بسیج نظامی و تروریستی کرده است. آنهم از دست مزدهای پرداخت نشده کارگران و حقوق معلمین و پرستاران و بازنشسته های بجان آمده کشور در زنجیرمان.
خانم رجوی هم همواره گفته ومیگوید که رژیم خامنه ای و شرکا، عامل اصلی کلیه این بی ثباتی ها و جنگها و فتنه های منطقه است- از سوریه گرفته تا سراسر خاورمیانه و فلسطین و شمال افریقا-... و باید از آن خلع ید کرد. تمام دنیا، غیراز متحدین دوانگشت شمارخلیفه تهران هم همین را میگوید.
توسط خود ایشان صدها بار کتبا، رسما و شفاها اعلام جهانی شده است که:
نه به مماشات با رژیم (و دنبال گرگ مدره گشتن)،
نه به جنگ خارجی علیه کشور ما ایران،
و آری به سرنگونی تمامیت این رژیم ایرانسوز، بدست خود مردم ایران و مقاومت سازمانیافته شان.
دلواپسان
حالا یک سؤال: این یارو هایی که میگویند مقصود از خلع ید که ما گفته ایم ”دادن خوزستان به عربستان سعودی”!!! بوده اینها دیگه کی هستند؟
پرسش و پاسخ های احتمالی:
آیا این حرف ناشی از یک بیماری روحی است؟ پاسخ: کلا نه!.
آیا ناشی از خرفت شدن در دوران پیری است؟ پاسخ: جزئا نه!
آیا اینان دلشان به حال ملت در بند ایران میسوزد که بخش عمده دارایی ملی و پول نفتش، خرج اسلحه و کمک های مالی و معیشتی به نیروهای غیرایرانی میشود که با دولتهای خودشان، برای باز گذاشتن راه نفوذ و استقرار ید خامنه ای و پاسدارانش در جنگ داخلی هستند؟ پاسخ: اینکه کلا و جزئا هردو نه!!
اینها اگر دلسوز این ملت بودند که حجم زیرصددرصد نق ونوق هایشان علیه مقاومت سازمانیافته و جدی علیه دشمن شماره یک و دو وسه وچهارو پنج مردم ایران، یعنی خلافت مطلق اندرمطلقه فقیه در تهران، نبود.
نه! داستان این بیچاره ها بر سرماست، سر اما پاکستان است، اصلا اینها پیرامون شورای ملی مقاومت و مجاهدین خلق برای ” فعالیت های سیاسی”!! انگل وار ابراز وجود میکنند. در مورد بیکاری در ایران و اما مجاهدین و شورا!، در باره خفه شدن مردم خوزستان با ریز گرد و اما مجاهدین و شورا!، درباره اعدام و فساد و سرکوب و اما...!. پس در این زندگی انگلی، در گوشه های بی فاعلیت جدی علیه رژیم ایران بربادده، بفرمایید همبن روزها ببیند که نود در صد ایرادشان بماست که میگوییم رژیم را باید از یمن، سوریه، عراق، لبنان و فلسطین و شمال افریقا وحالا هم از افغانستان بیرون انداخت. تا دیگر سرمایه های این ملت زیر خط فقر کلیه فروش و کارتن و گورخواب، خرج این جنگهای شکست در پیش نشان که خلیفه مقیم تهران راه انداخته است، نشود.
خوب پس اینان کی هستند؟ پاسخ: اندک دلواپسان خارجه نشین ترکه زیر دهل نظام ولایت که اخیرا و دقیقا، با احتساب راننده در یک فولکس واگن جا میگیرند. والا، این میلیونها هم میهن پناهنده که از دست و ید ظلم و جور و فساد و آدمخواری آخوندهای حکومتی، از میهن دلبند خود کوچ کرده و آواره شده اند، روز و شب به این ضحاکان ماردوش نفرین میکنند که، هم آنانرا از سرزمین پاک اهورائی شان دورکرده و هم تمام داروندار این ملت بگروگان گرفته شده را خرج ارسال سرسام آور سلاح و مهمات و حقوق سربازان اسد و حزب الله لبنان و حشدالشعبی های عراق و حوثی های یمن و جهاد اسلامی های فلسطین و الشباب و حالا هم آدمشکان القاعده و طالبان میکند.
خوب سؤال هنوز سرجاشه، عاقبت این فولکس نشینان کی هستند؟
پاسخ: اینان دلوپسان این ور مرزند و هزاران فرسنگ دورتر از حوالی لب گود!!.
سوال تکمیلی: اما دلواپس چی هستند؟
پاسخ: دلواپس اینکه حالا که تشکیلات، سازمان و مقاومت مهم مردم ایران، به اشرف دیگر و به جای بسا امن تری منتقل شده است، باز همه چیز سرجاشه. آری تا این رژیم فاشیستی در مسیر زباله دان تاریخ از جا کنده نشود، این مقاومت کبیر قرص و محکم سرجاش نشسته و بیش از پیش، دشنه در پهلوی خلیفه التهرانی و خار در چشم شما درماندگان المطبخی است.
دلواپس اینکه جامعه جهانی رفته رفته این رژیم را دشمن شماره یک منطقه و جهان میداند و علیه خامنه ای، پاسداران و احزاب شیطانی اش در یک ائتلاف بسیج میشود تا یدشان را از کشورهای منطقه خلع کند و بیرونش بیاندازد. همانند ائتلاف جهانی علیه آدولف هیتلر در مربع خبیثه با موسولینی، فرانکو و هیروهیتو...رودربایستی و این پا و اون پاکردن و شوخی هم با کسی نداریم. همانطورکه در شکست مطلق پروژه تشکیل اتحاد جماهیر اسلامی در خاک ریز اول در مرز ایران و عراق شکستی جانانه به خلیفه اول شان دادیم که منتهی به دق توام با هلاکت، آن امام راحل جاهل قاتل، شد. رجوع کنید به حرفهای روزهای اخیر پاسداران سبزعلی رضایی و پاره ای از تیمسار جهلالدین های پاسداران و بویژه خاطرات منتظری... که در همه اینها ثابت میشود که با شعار امروز ایران فردا عراق تحریک به جنگ کردند و بعد از بیرون رفتن عراق از قسمتهای مرزی خوزستان، دیگر نمی باید جنگ را (برای فتح قدس از راه کربلا)، ادامه میدادند و غرامت جنگی هم میگرفتیم.
دلواپس اینکه بهرحال کسانی در این جامعه چپ اندرقیچی جهانی، دارد گاماس گاماس، دوریالی شان می افتد که، از ابتدای استقرار خمینی سفاک بر ایران تا به امروز، با مماشات و معامله و شعار مزیت نفت بر خون، اشتباهات بزرگ استراتژیکی و سیاسی کردند. بویژه در شانزده سال اخیر که بوش پسر و اوبامای ابتر، عراق و سوریه را دو دستی به خامنه ای و جلادش قاسم سلیمانی تحویل دادند؛ و حالا که مجاهدین از هفت خوان توطئه لیست و پروسه نفس گیرچندین ساله قبول استاتوی پناهنده با حفظ تشکیلات منسجم و محکم خود، گذری تاریخساز کرده و در اروپا مستقر شده اند و سرانجام دیدند که این مقاومت سازمان یافته اخطارهایش درست بود، حالا به این مقاومت بعضا نزدیک شده اند.
آری و آری و صد و اندی آری! این شاه علت دلواپسی این بیچاره هاست.
یک سوزن زدن ظریف و زودگذر به رژیم، اما صدها ها جوالدوز به مقاومت است؟! قسم به اصل که اینها خود را دوفاکتو از بازندگان اصلی سرنگونی رژیم می دانند!!. این روزها ببیند که لابی های رسمی رنگارنگ رژیم درامریکا و غرب چه غوغایی راه انداخته اند، بجای لعنت فرستادن به کل رژیم ولایت فقیه، در بر افروختن اینهمه فتنه در یمن و سوریه و عراق و لبنان و بحرین و افغانستان و شمال آفریقا، همه را میکوبند غیر از مجرم اصلی را.
چشم تان روز بد و بدتر نبیند مسافران فولوکس سرگردان، از کثرت دلواپسی، به هذیانگویی با غنای بالا افتاده اند و میگویند که ما میخواهیم خوزستان را بدیم به عربستان!!! یا مثلا چرا ما با این یا آن سیاست مدار مهم وموثر جهانی دیالوگ داریم. امان اگر خودشان یک ملاقات سیاسی دست هشتم با مقامی داشته باشند وحتی تو کوچه، یک آدم دست چهل وهشتم سیاسی، باهاشان سلام علیک کند و یا حتی در خیابانی در پاریس چخشان کند!: شرح و عکس در سایتهای دیدبان و انترلینک و یا در صورت چخ شدن: ” تیمساربی ها!”
بلی، چون سه دهه قبل، با انتشاریک کتاب، به زبان انگلیسی، گفتیم که بنیادگرایی اسلامی تهدید شماره یک بشریت است و ثابت کردیم که رژیم خمینی بزرگترین شر جهان امروز است و سایت های اتمی آنرا تنها ما کشف و افشا کردیم، پس این مایییم که میخواهیم جنگ داخلی راه بیاندازیم؟!! بهمان سیاق این آلبرت انشتن آلمانی بود که بهمراه یاران دانشمندش، با افشای سایت های اتمی هیتلر جهان را بیدارکرد، بلی آنها و اعضای مقاومت از سرهنگ اشلوفنبرگ گرفته تا گروه جان بر کف ”رزهای سفید” مقاومت مردم آلمان بودند که باعث بانی جنگ شدند! آخه بابا هیتلرو هیملرو هایریش بیچاره که گناهی نداشتند، این جنگ را مقاومت آلمان بر مردم آلمان تحمیل کرد! و بله حالا هم هرچه پیشآمد و آید و اگر فردا جهان، برای باز پس گیری کشورهایی که عملا خامنه ای و نیروهای تحت امرش اشغال کرده اند و خلع ید از او در این کشورهای مورد بحث- با خامنه ای در یمن و سوریه و عراق و لبنان و افغانستان و شمال افریقا جنگیدند، همواره واضح و مبرهن است که تقصیر مقاومت سازمان یافته مردم ایران و رهبران آن است! نه تقصیر خمینی و خامنه ای که نزدیک به چهل سال است که در سرکوب داخلی و جنگ و فتنه خارجی، برای فتح قدس از راه کربلا و فتح مکه از راه زیارت حج و فتح یمن از راه صنعا، فتح بحرین از راه آبی تنگه هرمز، فتح سوریه از راه بغداد و فتح افغانستان از گذر القاعده و طالبان وووو به حیات فاسد و خونریز خود ادامه میدهند.
ملاحظه فرمودید که اینان که چهاراسبه همان تبلیغات روانی حاج آقا گشتاپو را در کر هماهنگ بزبان الکن، برای از دم تیغ در بردن خامنه ای، تحت دلواپسی از تجزیه ایران!! دقیقا فریاد میزنند- دلواپسی شان از کجاست. یک پرت الدوله شان حتی گفته است که حاضراست که وکیل مدافع خامنه ای در روز حسابرسی در دادگاه نورنبرگ ایران زمین هم بشود. البته در لابلای بحر طویل یک هجو نفس گیر، گفته است که طبق اصول حقوقی هر کسی حق وکیل داشتن دارد؛ اما این حق داشتن وکیل را فقط شخص خود و بقول لرها سی خوش ساری وجاری میکند نه برای دیگران در کیس های دیگر.
پس حالا، اینبار هم که آبروی تبلیغاتی، در منصب ترکه زیر دهلی حاج آقا گشتاپو، مانند دیگر افاضات مخدوش و سراسر مغرضانه شان بکلی ریخت، منتظر فرار به جلو های دیگر و تهمت های دیگرشان باشید. دیروز که در نوشته ای علیه جهل و کینه و حسدشان در باره مفهوم جدایی دین از دولت و سکولاریسم در مقاله ” سقولاریسم حضرات سیخولاریست“:
(http://hambastegimeli.com/دیدگاه-ها/68136-پرویز-خزایی-سقولاریسم-حضرات-سیخولاریست)،
و در مورد بهانه قراردادن خطاب علنی و جهانی مسعود رجوی به خامنه ای و رفسنجانی در مقاله ”مرگ طبیعی یک ستوندار“
( http://hambastegimeli.com/دیدگاه-ها/68595-پرویز-خزایی-”مرگ-طبیعی“-یک-ستوندار)
جواب دندان شکن گرفتند و افشای جعلیاتشان در فیس بوک ها با چسباندن عکس من (و جعل مشابه با جعل کردن نام چند تن دیگر)، در کنار یک پرویزخزاعی دیگر که کارمند ایران خودرو در تهران است و آن افتضاح کثیف و فاحش که زبانشان را بند آورد، الان هم در مقوله ”و امّا پاکستان“، امّا خوزستان و امّا جنگ داخلی و امّا تهمت تجزیه ایرانشان که دیگر پاک پاک، ناپاکی و دغل و کمک رسانی (چه با جیره و چه بی جیره مهم نیست) به گشتاپوی ولایت را عیان میکنند. الان دیگر سرنشینان فولوکس یاتاقان بریده، سپری مفرغی و فکسنی بر بالای سر ولی امر، سلطان خلیفه خامنه ای، شده اند. مگرنه، با مدام ”دشمن دشمن” گویی، این خلیفه درمانده، در هرمجلس بارعام در بیت عنکبوتش، میگوید که اگر دنیا با من خامنه ای بجنگد همه ایران میرود زیر زمین! مگر نمیگوید که سوریه از خوزستان مهمتر است!؟ در منطق جنگهای بزرگ جهان، جنگ روانی یعنی همین وکمک رساندن به این گفتمان سخیف خلیفه التهرانی، همین است و همین است. شاعرپارسی زبان هندی نسب، امیرخسرو دهلوی میگفت: اگر فردوس بر روی زمین است همین است و همین است و همین است. من میگویم که اگر یاوری گشتاپوی تبلیغاتی خامنه ای بر روی زمین است همین است... . امیراحمدی که از آمریکا رفت تهران رئیس جمهورشود، تریتا پارسی نایاک، در امریکا و برادرش در اروپا، گری سیکیان نشاندارو اکثریت های توده ای نشان، همین ها را میگویند: آهای دنیا! با سپاه قدس و حزب الله و گروههای غیر ایرانی و سپاه پاسداران برای راندن انان از منطقه نجگنید، ما صلح با خامنه ای را میخواهیم! همین خامنه ای که با آن امام در گور پوسیده اش، نزدیک چهال سال است که در جنگی تمام عیار با ملت ایران هستند. بروید حرفهای این چند نفرحاشیه را خوب مقایسه کنید با گفتمان سایت ها و لابی های مستقیم رژیم که دیگر در دنیا شناخته شده اند.
بروید یکبار تاریخ جنگهای شجاعانه مقاومت همین ملت های شریف و آزادیخواه اروپا و جهان را مرور کنید. عده ای که انگل های چسبیده به تن مقاومت ها شدند، دقیقا همین کارها را میکردند؛ یعنی مثل حشرات چسبیده به تن فیل و شیر و ببر و پلنگ.
مجاهد، پیش برنده آرمانهای اسطوره ای کاوه آهنگر، فریدون، آرش کمانگیر وهمراه و هم مرام آریو برزن، ستار و میرزا کوچک و مصدق خلع ید کننده از انگلیس، میخواهد، به لسان آبروباخته اینها، خوزستان را به کسی بدهد؟. شرم برشما! زبان بیهود چرخانتان را گاز بگیرید. با دندان مصنوعی هم میشود بخشی، دندانرس، از زبان را گاز گرفت. نگران نباشید!!
ما ملت بزرگ، کهنسال و تمدن ساز ایران که فزون دیده ملک ما از بیداد و کین، اگر طلبکار تاریخ نباشیم دیگر بدهکارکسی نیستیم. این ملت رشید، متمدن و کهن زی، از وجب وجب این خاک مقدس و این میهن سرفراز، مجاهد صدر مشروطه و این مجاهد وار، دفاع میکند. استقلال و آزادی و حاکمیت ملی، نه تنها در سطر سطر اساسنامه و مصوبات و کلام و بیان دیرینه و حالیه شورای سرفراز مقاومت ماست، بلکه با جسم و جان و روان هرمجاهد و هرشورایی و هر ایرانی میهن دوست عجین است. تو برو خامنه ای ات را بچسب که از منطقه بیرون و ازش خلع ید نکنند. شما دلواپسان سپر ولایت، اکنون باری دیگر نوع دلواپسی تان، هم مانند آن دیگر ادعاهای مغرضانه تان، افشا شد.
فقط مانده که، فردا در مقابل دوربین اسکایپ دارآن یارو تحقیر شده که مرتب، قبل از هر مصاحبه، از علم و دانش و حق گویی شما به شنونده تلقینات و تزریقات مضحک و مکرر میکند و فضا را از قبل می بندد و میگیرد و بعد خود را نفهم و بی سواد میشمارد که آمده است ازشما چیز یاد بگیرد (معنی ژورنالیسم را هم فهمیدیم!) و شما را، در حسرت یک رسانه مهم، خمار خمار، به بحر طویل خوانی میکشاند-، یک چیز مانده بگویید و آن اینکه خزایی بعد از این نوشته اش در توجیه و لزوم تاکید بر خلع ید رژیم در منطقه، میخواهد لرستان- سرزمین اهورایی زاگرس سرفراز را-، در بست به کشور مقدونیه وبه نواده و نبیره های اسکندر مقدونی واگذار کند!!
بقول ما لرها ”ای جفتم و دار سیتو، ای دلواپسونه دگیس رته” ترجمه: وای وای بروز و حالتان ای دلواپسان از نا افتاده!
جالب این است که در سَری بسیار سرسری که به نوشته های زیر مصاحبه های این مینی محفل بزن داد کن، زدم، دیدم یک سری از اعضای ارتش سایبری گشتاپو که نخ روانی این ضعیف روحیه و فشل نفسان را خوب دردستشان است، چند کلمه بسیار رکیک و زشت به آنها میزند که تنها از کوزه خود آنها میتواند تراوش کند. این چند کلمه رکیک، فحش سخیف و جاهلانه، درست حکم سوزن زدن به جایی از مسیو دلواپسان را بازی میکند تا فریاد بر آرند که ”و امّا پاکستان!“ این نوشته ها مال مجاهدین است و بعد داد و هوار که ای رهبران سازمان این کار شماست! پس برویم در مصاحبه مطبخی دیگر باز پنجاه و چهل! درصد به اینها بند کنیم.
گزارش یک نفر ارتش سایبری به مسئولش:
سلام حاج آقا، دیشب با چند تا فوش به عصب گاه طرف چنان زدم که از همین امشب، برای مصاحبه بعدی اش علیه اونا، داره جمله یادداشت میکنه؛ اما حاج آقا میخواستم تقاضا کنم که مرا از سر این کامپیوتر رو به بریده های ”منافقین” و شورا، بردارید و برادر غلام بی مخ را بگذارید که فوش های رکیکش بین برادران دیگر مشهورهمه است. بجون شما حسابی به بزنگاه اینها میزنه. من دیگه از چند ساعت بحرطویل بی سرو ته و بی آغاز و پایان اینها راستش کمی خسته شده ام. مرا بگذارید سر کامپیوتر رو به نایاک و امیر احمدی و برادران تریتا پارسی و گری سیکی ها! خدا در روز قیامت قرین بهشتی هایتان کند!
داستان قبلی فحش های جناب سروان به گماشته (گلماشته) و در جریان چک خوردن ازیک پاسبان: ”و، پاسوونوی، تیمساربی”( ”او پاسبان نبود تیمسار بود”) را که دارید!