دو نامه از مجاهد شهید حمید ربیع

نقشه مسیر و قدر اشرفیان و خلق قهرمان ایران و اشرف نشانان -
من بعنوان اشرفی که نزدیک به سی سال از سال 1357 در امر مبارزه بر علیه رژیم سفاک آخوندی حاکم بر ایران هستم ونزدیک به بیش از چهار ماه در زندان لیبرتی زندگی می کنم، در شب قدر مولای متقیان و امام مجاهدان، علی علیه ااسلام یک بار دیگر نقشه مسیر و قدم اشرف و اشرفی را در رسیدن به قله آزادی مردم ایران را بصورت زیر ترسیم  و به آن متعهد میشوم:
الان با محمل اینکه وضعیت زندان لیبرتی با استانداردهای بین المللی مطابقت و حتی بالاتر است، قصد دارند شرایط را بر مجاهدین اشرف و لیبرتی سخت تر وسخت تر کنند، در حالیکه ما چیزی جز مینیمیم حقوق مان را نخواستیم و بیش از آن اصرار نکردیم.
اگر چه خودشان میدانند و هم ما میدانیم که موضوع نه آب، نه برق، و نه حتی اموال بغارت رفته مجاهدین در اشرف و لیبرتی است. موضوع حتی انتقال به کشور ثالث و بستن اشرف نیز نیست. موضوع تخطیه مقاومتی است که قصد کرده این رژیم را بهر قیمت و بهایی سرنگون کند و در مقابل هیچ قدرتی نیز سرخم نیاورد و مستقل بماند. موضوع بند و بست کثیف ارتجاعی استعماری است که قصد کرده که با معامله و مصالحه و مماشات فرجه ای برای این رژیم بخرد. ولی ما با مولایمان وخلق مان عهد بسته ایم که بر سر اصول و مرز سرخ هایمان به هیچ کس باج  ندهیم و مقهور دود ودم هیچ شغالی نشویم. حال گو ببندیم، گو بکوبیدم، گو ببریدم، گو به صلیب بکشیدم، ما ازحقوق حقه خلقمان  که مقاومت به هر قیمت است، کوتاه نخواهیم آمد. یکبار دیگر برای تثبیت در تاریخ اعلام می کنیم، که اگر بخواهید با حمله و توطیه و شانتاژ و جاده صاف کنی تخطیه مقاومت ایران، اقدامات خود را توجیه کنید، بدانید که ایران و ایرانی ونسل بخون شسسته ای که به کسی جز مولایش علی اقتدا نکرده است، شما را رسوا خواهد کرد و درسی بدهد که در تاریخ ثبت شود و الگویی برای مقاومت و ایستادگی برای هر وجدان بیداری در سراسر جهان شود.
فدایی شما
حمید ربیع
19 مرداد 1391 شب شهادت مولای متقیان

 

خواهر مریم - جوهر بهار
با سلام
به شما ، پیام ها و سفارشات شما رسید. باتشکر و همه را به جان دل به گوش میگیرم.
ازنقطه اصابت تا همین نقطه یک چیز بیش از پیش در من و فکر کنم درهمه بچه ها بیشتر بارز شد و آن انقلاب و جوهر انثلاب بود.
در همان نقطه احساس کردم ذره ای درنگ دارم که مرا در مقابل هر تعادل قوای بین المللی و هر ضربه حفط کرده و واقعا نگران هیچ چیز نیستم.
اگر قبل از آن ترس داشتم که اگر مجروح بطور خاص مجروح اینطوری بشوم چه طوری تنطیم میکنم در نقطه اصابت دیدم هیچ شک، شکاف و حتی ترس نیز ندارم.
راستش ما اینجا با اانقلاب شما امورات خودمان را حل میکنیم. آنهم جوهر انسان، ما با  طیف مختلفی سر وکار داریم از سیاسی, عادی، نفرات حمایه خودمان و...حالا با محدودیت  و یا بدون محدودیت خیلی از آنها اصلا راجع ما چیزی نمیدانند ولی همسایگان ما تماما در جریان  امور ما قرار دارند.
ولی جوهر انسان و و آن گوهر انسانی که شما به دست ما دادید  به من کمک میکند در پیشبرد خط خطوط کاری مان که الان خودش را در کار سیاسی و بطور خاص معالجه طی میکن. همه را پشت خودمان بیاوریم. وشما هیچ نگران نباشید.
من یک ذره از تلاش جنگم، جنگم و تعهدم که در بند س دادم کم نمیکنم. سلامتی ضربه را روی آن اضافه می کنم.
فقط خواستم پیامم را برسانم. و اگر کسی به کمپ برگشت پیام من رسیده باشد. می بخشید هم بدلیل خط خودم و هم بدلیل وضعیت و نحوه نوشتن این خطوط خیلی بدخط نوشتم چون مجبورم دراز کش بنویسم.
فدای شما مفید
دوشنبه 18 فوریه