بسوی آزادی ـ سخنرانی مریم رجوی در گردهمایی بزرگ مقاومت ایران

به نام خدا، به نام ایران و به نام آزادی،

به نام قهرمانان آزادی مردم ایران، از شهیدان سی خرداد و اشرف و موسی، تا سربداران قتل عام شده در سال ۶۷ و صدیقه و ندا.
از ندا و ستار، تا ۱۰ مجاهدی که در ۲۱ بهمن و در ۲۵ خرداد در لیبرتی جاودانه شدند.
و سلام به قهرمانان مقاومت و پایداری، مجاهدان آزادی در اشرف و لیبرتی و زندانیان سیاسی در سراسر ایران و درود بر دلاورانی که در تدارک نبرد و قیامند.
و سلام میکنم به منتخبان بیش از ۵۰کشور جهان و مقامها و فرماندهان ارشد، از آمریکا، کانادا، استرالیا، اروپا، آسیا،کشورهای عربی و آفریقا که دراینجا برای همبستگی با مردم ایران، حضور یافته اند. درود بر همه آنها.


هممیهنان!
شعبده انتخابات که هفته‌ گذشته با معرفی رئیس‌جمهور جدید آخوندها و موشکباران و کشتار مجاهدین به‌ انتها رسید، بازنمایی مرحله سرنگونی رژیم است. آنچه رخ داد، نه شباهتی به یک انتخابات واقعی داشت، نه آزاد بود.
انتخاباتی با هشت نامزد دست‌چین‌شده که همه یا مشاور و دستیار خامنه ای بودند یا نماینده او.
انتخاباتی در شرایط اختناق مطلق، با قطع اینترنت، ممنوعیت رسانه ها و با حضور یک میلیون پاسدار و مأمور امنیتی.
این به اصطلاح انتخابات، قدم به قدم، بن بست رژیم را آشکار کرد: از تصفیه گسترده کاندیداها و مضحکه مناظره نامزدها تا ختم سرآسیمه انتخابات. بر این اساس اجازه بدهید بر چند نکته کلیدی تأکید کنم:
نکته اول: از این انتخابات، تمامیت رژیم، ضعیف‌تر بیرون آمد و یک قدم به سرنگونی نزدیکتر شد. خامنه‌ای رفسنجانی را حذف کرد، اما در قدم بعد در تعادل درونی رژیم، نتوانست با مهندسی، مهره مطلوب خود را بیرون بیاورد و از ترس شروع قیامها به آخوند روحانی تن داد.او که می ترسید همین انتخابات نمایشی، طناب‌ دار رژیمش شود، شتابزده بساط آن را جمع کرد و از دو مرحله یی‌کردن‌ انتخابات هم چشم پوشید. در غیر این صورت، اجتماعاتی که در شبهای انتخابات با شعار «آزادی زندانی سیاسی» آغاز شده بود، به سرعت در قیامهایی گسترده، شعله ور میشد.
نکته دوم: رژیم آخوندی، در این انتخابات، تهدید اصلی تمامیت رژیمش را به زبان‌ موشک و کشتار، برجسته کرد. به همین دلیل، درست چند ساعت قبل از اعلام نتایج انتخابات، خامنه ای برای پوشاندن‌ شکستش، با حمله به لیبرتی و کشتار مجاهدان آزادی، تلاش کرد به مردمی که مترصد قیام بودند، هشدار بدهد.
نکته سوم: روی‌کار‌آمدن‌ آخوند روحانی، محصول سلسله یی از شکست های تمامیت این رژیم است: شکست خامنه ای، فروپاشی‌ جناح حاکم، شکست احمدی‌نژاد، بن بست سیاست انقباض، و شکست و ناتوانی اصلاح طلبان‌ حکومتی. از این رو، این، گزینه ای برای اصلاح و نجات رژیم آخوندی از سرنگونی نیست، بلکه گزینه‌ای است برای فاز پایانی آخوندها.
نکته چهارم: تا این رژیم بر سر کار است، هیچ چیز تغییر نخواهد کرد. تنها راه حل، سرنگونی رژیم آخوندی است. و همچنان که مسعود گفت: برهم‌خوردن‌ تعادل درونی‌ رژیم پلید ولایت، گواه ضعف و موقعیت متزلزل ولی فقیه ارتجاع است و این برای مردم ایران، بسیار مغتنم است؛ زیرا فرصتی است برای پیشروی مقاومت و قیام.
با اینحال، همچنانکه بعد از اعلام نتایج انتخابات گفتم، به رئیس‌جمهور جدید ارتجاع می گوییم: بدون‌ آزادی بیان و حقوق بشر، و تا وقتی زندانیان‌ سیاسی و فعالیت احزاب، آزاد نشده، تا وقتی که سیاست تجاوزکارانه رژیم در سوریه و عراق ادامه دارد و تا وقتی که رژیم برای دستیابی به بمب اتمی پا می فشارد، هیچ چیز عوض نمی‌شود. زیرا ولی فقیه میداند که هرگونه تغییر جدی در این سیاستها، به سرنگونی‌ تمامیت رژیمش، راه می برد. با اینحال ما میگوییم، بفرمایید، این صحنه آزمایش شماست.
نکته پنجم: رئیس‌جمهور جدید ولایت فقیه که با شعار اعتدال به صحنه آمده، یک کارگزار پرسابقه ماشین جنگ، امنیت و سرکوب رژیم است.
با اینهمه، ما به آن دسته از دولتهای غربی و مماشاتگرانی که با تلاش‌ بیهوده میخواهند چنین کسی را، میانه رو معرفی کنند، میگوییم: بفرمایید اگر میتوانید، حتماً این رژیم را به عقب‌نشینی از برنامه اتمی و سرکشیدن‌ جام ‌زهر وادار کنید. اگر میتوانید، حتماً آخوندها را به دست‌برداشتن از سوریه و عراق و لبنان وادار کنید.
اما هشدار میدهم که فرصتها را از دست ندهید و پس از دهسال مذاکره بی حاصل، از کسی که به گفته خودش در فریفتن‌ غربی ها تبحر دارد، دوباره فریب نخورید. و قبل از آن که بمب هسته یی این رژیم بر سر مردم دنیا فرود بیاید، مانع آن شوید.
نکته ششم: در ورای هیاهوی انتخابات، رژیم ولایت‌فقیه برای فرار از سرنگونی، به جنگ با مردم سوریه برخاسته است. این جنگ کثیف، نه برای حفظ اسد، بلکه برای نجات خامنه ای در تهران است. زیرا این رژیمی است که برای حفظ خود، بنیادگرایی و تروریسم را از افغانستان و عراق تا بحرین و یمن گسترش میدهد.
وجدان مردم جهان جریحه دار است که می بینند دولتهای غرب، دست روی دست گذاشته و تاکنون قتل عام وکشتار صدهزار تن از زنان و مردان و کودکان در سوریه را تماشا کردهاند. زمان آن است که دیگر سپاه پاسداران و نیروی قدس را در لاذقیه و طرطوس و بیروت، تحمل نکنید و به حضور آنها پایان دهید.
پس به همه تصمیم‌گیرندگان در خاورمیانه و اروپا و آمریکا هشدار میدهم. همچنین به تمام دولتهای منطقه و همسایگان‌ ایران که هدف مقدم این رژیم هستند، هشدار میدهم که دقایق آخر است. بنابراین اگر نمی خواهید دایره جنگ و کشتار در منطقه گسترده تر شود، راهی جز سرنگونی این رژیم نیست.
نکته هفتم: تجربه سالیان نشان داده مماشات با ولایت فقیه، یک مسیر شکست خورده است. همین سیاست مخرب بود که به خلع سلاح و محاصره مجاهدین و تحویل امنیت اشرف به دولت عراق انجامید و سرنگونی آخوندها را به تعویق انداخت.
شاهراه آزادی، همانا راه حل سوم است. یعنی نه مماشات، نه جنگ؛ بلکه سرنگونی استبداد مذهبی، به دست مردم و مقاومت ایران. این راه‌حل، توسط نیروی جنگنده ضد رژیم، یکانهای ارتش آزادی و نیروهای انقلاب دموکراتیک مردم ایران، محقق خواهد شد.

هممیهنان!
حمله هفته پیش آخوندها به زندان لیبرتی و شهادت مجاهدان خلق، کلثوم صراحتی و جواد نقاشان که درست در روز اعلام نتائج شعبده انتخابات صورت گرفت، اقدامی بود که رژیم با آن می خواست تعادل شکننده خود را در برابر نیروی اصلی مقاومت حفظ کند. امروز من میخواهم از جامعه جهانی، به ویژه ملل متحد و دولت آمریکا بپرسم که چرا مانع این جنایت نشدند؟ این کشتار، جنایتی کاملاً قابل پیش بینی و قابل پیشگیری بود.
اولین حمله موشکی رژیم به این زندان، در ۲۱ بهمن‌ گذشته، که باعث شهادت هشت مجاهد خلق شد، این واقعیت را آشکار کرد که زندان‌ لیبرتی به کلی ناامن است. و همه متوجه شدند که بی خانمانسازی اجباری اشرفیها که با فریبکاری نماینده ویژه صورت گرفت، درواقع، انتقال آنها به یک قتلگاه بوده است.
در آن موقع، انتظار طبیعی این بود که ملل متحد و دولت آمریکا بلافاصله مسأله امنیت را حل کنند؛ زیرا نسبت به‌ حفاظت مجاهدین در لیبرتی متعهد شده بودند. به خصوص که عوامل خامنه ای علناً تهدید به حمله مجدد می‌کردند و دولت عراق در همان زمان صریحاً اعلام کرده بود که امنیت لیبرتی را نمی تواند تأمین کند. سفارت آمریکا در بغداد هم پیشبینی کرده بود که این حمله تکرار میشود.
پس همه میدانستند که حمله یی در راه است، اما حتی در سطح حداقلها هم، اقدامات حفاظتی ضروری را انجام ندادند.
در این چهار ماه، مقاومت ایران صدها بار به مراجع ذیربط هشدار داد. من شخصاً بارها به پرزیدنت اوباما، به‌دبیر‌کل‌ملل متحد، به کمیسر عالی پناهندگان، به وزیر امور خارجه آمریکا و مقام های دیگر نامه نوشتم و هشدار دادم که از کشتار بعدی جلوگیری کنید.
نوشتیم که آقایان!
ساکنان‌ لیبرتی در مقابل هر حمله یی آسیب پذیرند. گفتیم که در لیبرتی پناهگاهی وجود ندارد. پس بگذارید مجاهدین دیوارهای حفاظتی بنگالها را که پشت در لیبرتی است، به داخل کمپ وارد کنند. بگذارید وسایل حفاظت انفرادی مانند کلاه خود و جلیقه را از اشرف به لیبرتی منتقل کنند. و بگذارید مجاهدین به اشرف بازگردند که به طور نسبی امن تر است. و از آن جا انتقال به کشورهای دیگر صورت بگیرد.

اما واقعیت این است که یونامی در این مدت به سادگی قادر بود وسائل حفاظتی مجاهدین را به آنها برساند،
سفارت آمریکا به سادگی میتوانست برای انتقال دیوارهای حفاظتی اقدام کند و دبیرکل ملل متحد و دولت آمریکا میتوانستند راه بازگشت مجاهدین به اشرف را باز کنند.
اما در تمام این چهار ماه، دست روی دست گذاشته و کاری نکردند. به جای آن، کوبلر زندانسازی لیبرتی توسط دولت عراق را توجیه کرد و با شیطان‌سازی گسترده و گزارشهای دروغ، همه تقصیرات را به گردن خود مجاهدین انداخت. هم چنین مقاومت ایران را مقصر شکست طرح انتقال به کشورهای ثالث معرفی کرد. و آنقدر این یاوه ها را تکرار کردند تا مسأله ناامنی لیبرتی، از نظرها پنهان شود.
حالا وقت آنست که در قبال همین خونها و جانهای از دست رفته، پاسخ بدهند. زیرا بی اعتنایی به یک جنایت قابل پیشگیری، دیگر نه مماشات است، نه بزدلی است و نه انفعال؛ این مشارکت در جنایت است و عاملان آن باید محاکمه شوند.
اسباب تأسف است که ملل متحد و آمریکا اصرار میکنند که هزاران نفر زیر آتش موشک های رژیم آخوندی باقی بمانند و به وعده های خیالی و انتقال قطره یی به کشور ثالث دلخوش کنند که معلوم نیست تا چه مدت دیگر محقق میشود.
سه سال است که ما خودمان برای انتقال اشرفیها به کشورهای دیگر، همه درها را کوبیده ایم و بارها گفته ایم که همه مخارج آن را هم به عهده میگیریم.
اما ۱۶ماه پس از انتقال اشرفیان به لیبرتی، با تلاشها و فشارها و مخارج خودمان تا به حال فقط چند ده نفر به آلبانی منتقل شده اند و ۸ نفر به جاهای دیگر. در حالی که قرار بود تا هفته اول اردیبهشت ماه، ۲۱۰ نفر به آلبانی منتقل شوند.
بنابراین آقایان!
حالا که نمیتوانید طرح انتقال را اجرا کنید، حق ندارید بهای آنرا از خون فرزندان‌ مردم ایران بپردازید. درهای زندان لیبرتی را باز کنید و بگذارید مجاهدین همین حالا به اشرف برگردند؛ بله همین حالا.
هممیهنان!
رژیم ولایت فقیه بقای خودش را در نابودی مجاهدین می بیند. این همان دینامیزمی است که امروز اشرف و لیبرتی را نقطه گرهی نبرد با رژیم ضد بشری آخوندی کرده است.
و من بارها گفته ام خواست واقعی رژیم آخوندی این نیست که مجاهدین، اشرف یا عراق را ترک کنند؛ هدف رژیم، نابودی فیزیکی مجاهدین یا تسلیم آنهاست. گزینه سومی در کار نیست.
کما اینکه همین رژیم است که مانع اصلی تأمین امنیت ساکنان لیبرتی و مانع اصلی بازگشت مجاهدین به اشرف است.
در واقع یک طرح و برنامه حساب شده برای انحلال و فروپاشی نرم مجاهدین در کار بود. این طرح به وسیله نماینده ویژه سازمان ملل در همکاری با رژیم ملاها پیش برده شد؛ از جابجایی اجباری اشرفیها تا زندانسازی لیبرتی. و هنگامی که با پایداری مجاهدین مواجه شدند، حمله و کشتار مجاهدان را در دستور قرار دادند. اما به رغم همه فشارها، پایداری مجاهدان و کارزار شما یاران مقاومت، به نتیجه رسید، مارتین کوبلر، این متحد مالکی- خامنه ای را کنار زد و شما پیروز شدید.
حالا کسی که با مأموریت انحلال نرم و پاشاندن مجاهدین آمده بود، خودش افشا و برکنار شده است. پس به همگنان و همخطان او میگوییم عبرت بگـیرید و بدانید که شما در انتهای صفی هستید که خمینی در ابتدای آن ایستاده بود. او در هدف شومش برای از بین بردن مجاهدین شکست خورد. پس خامنه ای و همدستانش نیز جز شکست و رسوایی نصیبی نخواهند داشت.
هموطنان!
یاران اشرف‌نشان!
در برابر هیولای سرکوب و جنایت که از شهرها و روستاهای ایران تا دمشق و بغداد را هدف قرار داده، خوشبختانه مقاومت استواری ایستاده که مظهر شرف و اعتبار وجود ایران و ایرانی است. جنبشی از آگاهترین و فداکارترین فرزندان مردم ایران، که نقطه امید و تضمین آزادی است.
اما این نقدینه استراتژیکی را چه کسی پی افکنده و درچه مسیری وچگونه به ثمر نشانده است؟
انقلاب ایران را خمینی ربود، فرهنگ ایرانی و ارزشهای مبارزاتی ما را به لوث ارتجاع و دجالگری آلود و میهن ما را به کام استبداد و جنگ و عقبماندگی فرو برد.
اما چه کسی با شعار انقلاب دموکراتیک در ایران، رو در روی ”انقلاب اسلامی” خمینی، او را به چالش کشید؟
چه کسی با برافراشتن پرچم مقاومت بدون سازش، در برابر یورش ویرانگر خمینی ایستاد؟
چه کسی فضای پرابهام سیاسی را روشن کرد و قاطعانه گفت: شعار اصلی انقلاب ایران، شعار آزادی و تهدید اصلی، ارتجاع و دیکتاتوری دینی است؟
چه کسی گفت و در این ۳۰سال، اثبات شد که افعی، کبوتر اصلاحات و میانه روی نمی زاید.
حالا از شما می پرسم: راستی او چه کسی است؟ (جمعیت: مسعود)
بله مسعود.
هم او که زندانیان مجاهد با امید به او و راه و رسمش، بر تختهای شکنجه، مقاومت کرده اند و مقاومت میکنند. تیرباران شدگان و قتل عام شدگان، راه و نام او را فریاد زده و فریاد می زنند. صدایش از سی سال پیش در گوشها و جانها باقیست که گفت:
هزاران بار بر بدنم شلاق زدند، هزاران بار طناب به گردنم انداختند، من نماینده نسل بیشمارانم، آمده ام تا خودم را برای آزادی خلق در زنجیرم فدا کنم.
آری، کلام او نزد شیفتگان آزادی، بشارت رهایی است ونزد دشمنان آزادی، پژواک جرم وگناه.
او بود که شورای ملی مقاومت ایران را بنیان گذاشت، ارتش آزادیبخش ملی ایران را تأسیس کرد و کشتی مقاومت سازمانیافته مردم ایران را از سونامی بمباران و حمله و محاصره عبور داد.
به همین علت است که مثل همه تجربه های تلخ تاریخ، دستهای دشمن و خنجرهای زهرآگین خیانت، برای ترور شخصیت و حذف فیزیکی به کار می افتند.
در آمریکا، آبراهام لینکلن را دیکتاتور و فاقد صلاحیت نامیدند. چرا که بیانیه رهایی بردگان را امضا کرده بود. و در دوران ملی شدن صنعت نفت، مصدق بزرگ را با القابی نظیر عوامفریب، خودخواه و خودرأی، می کوبیدند. امروز هم شاهدیم که کر هماهنگ خامنه ای- مالکی- کوبلر و خدمتکاران آنها، همان منویات شوم را تکرار می‌کند.
بگذارید برای روشن شدن ابعاد این طرح و برای ثبت در سینه تاریخ نکته یی را امروز به شما بگویم:
در تیرماه سالگذشته، بعد از قطع ملاقاتهایم با کوبلر، با پادرمیانی و حضور یک گروه از شخصیتهای برجسته آمریکایی و اروپایی که هم اکنون این جا حضور دارند، با کوبلر ملاقات کردم. در این ملاقات، گذشته از همه حیلهها و نیرنگها برای جابهجایی اجباری مجاهدین از اشرف به لیبرتی، کوبلر که از این پیشتر با مأموران گشتاپوی آخوندی دیدار و گفتگوهای مفصل کرده بود، به اصرار، خواستار اطلاعات در مورد مسعود بود. من بلافاصله برآشفتم و اعتراض کردم، اما او با سماجتی بسیار شک برانگیز، به پرس و جو ادامه می داد و در نقش دایه مهربانتر از مادر، حتی میگفت که در جریان جابجاییها قصد حفاظت از جان او را دارد. آنقدر که شخصیتهای حاضر در جلسه، همگی برآشفتند، برخی بپاخاستند و با اعتراض از او پرسیدند که این سوالات و ردیابی را برای چه میخواهد؟
به موازات این ردیابی، هنگام انتقال آخرین ستونهای مجاهدین به لیبرتی نیز، عوامل رژیم درمیان نظامیان و لباس شخصیهای مالکی و زیر نظر مأموران کوبلر، به عکسبرداری از چهره مجاهدین، در حین بازرسی مشغول می شدند، و هنگامی که مجاهدین اعتراض می کردند، کوبلر به جای ممانعت از این جاسوسی، خواستار خویشتنداری و سکوت مجاهدین بود. البته برای همه روشن و مشخص است که در پشت این طرحها چه کسی قرار داشته و قرار دارد.
به قول شاملو
«آن که بر در می کوبد شباهنگام
به کشتن چراغ آمده است.
آنک قصابانند
برگذرگاهها، مستقر
با کنده و ساطوری خونالود»
اما باید بگویم که: با وجود همه دسیسه ها و نامردمی ها، حرف آخر را نسلی خواهد زد که مسعود تربیت کرده است. همان نسل بیشماران که میخروشد:
در برهوت استبداد و اختناق، آن عشق به آزادی که وجود انسانی را تسخیر میکند، ماییم. در تیرگی دروغ و ریا و بیگانگی، آن فدا و صداقت که راه مقاومت را می گشاید، ماییم. و در ظلمات ولایت فقیه، آن اراده پیروز که ارتش آزادی از آن میجوشد، و برمیخیزد و سرنگون میکند، ماییم.
درصحنه سیاسی و تبلیغاتی هم میبینید که با چه غیظ وکینه یی بر مسعود و رزمندگانش می تازند که چرا بر سرنگونی رژیم ولایت فقیه پا می فشارید؟!
چرا حاضر به انحلال سازمانتان نیستید؟! و در یک کلام حرفشان این است که چرا مبارزه و مقاومت می کنید؟
حرفشان این است که چون این مقاومت دچار فروپاشی نشده، چون اعضایش یک به یک تسلیم نشده و از آرمان خود دست برنداشته اند، پس مقصرند.
بله این درست منطق دژخیم است که مدعی است زندانی شکنجه شده، خودش مقصر است، زیرا اگر مقاومت نکرده بود، شکنجه نمیشد. اگر زانو می زد و با جلاد همکاری میکرد، اعدام نمی شد.
در این صورت، همه پیشتازان و راهگشایان‌ تاریخ، خودشان مقصر زجر و دربدری و جان باختن خودشان هستند.عیسی بن مریم، خودش مقصر مصلوبشدن خود بوده است، زیرا که میگفت باید دست از جان بشویید و هر روز صلیب خود را بردارید و با من بیایید. و مولای ما، حسین بن علی، خودش مقصر شهادت خود و یارانش در روز عاشورا بود. زیرا علیه ظلم قیام کرد. اگر اینچنین است، ما به همه تقصیرها و جرمها که برای ما مینویسید، افتخار میکنیم.
به این اتهامات و صلیبها و دارها و تختهای شکنجه که تنها دارایی ما از جهان شماست و نشانه مقاومت و سازشناپذیری ماست، افتخار میکنیم، اما هرگز از مبارزه برای آزادی دست بر نمیداریم و این رمز ماندگاری ماست.


هموطنان!
نتیجه ۳۵ سال حاکمیت آخوندها و بیلان آن برای مردم ایران، کشتار و ویرانی، فقر و اعتیاد و گرانی و بیکاری است. نفرین بر شما و حکومت شما، که هر شب دست کم پنج میلیون ایرانی گرسنه میخوابند. لعنت به شما که بیش از هر کشوری در جهان، فروش اعضای بدن در ایران صورت میگیرد و نفرین به شما که خیابانهای پایتخت را از این همه کودکان کار، این همه زنان خیابانی، و این همه جوانان معتاد پر کردهاید.
اما در برابر این همه غم و درد، ما عزم خود را برای آزادی و شادی مردم ایران، هزار برابر میکنیم
ای شادی آزادی! روزی که تو باز آیی، من با تو چه خواهم کرد؟
این خون شکوفان را چون دسته گل سرخی، در پای تو خواهم ریخت.
حضار گرامی!
سال گذشته در همینجا، یکی از موضوعات مبرم کارزار ما حذف نام مجاهدین از لیست گروههای تروریستی در آمریکا بود.
رأی دادگاه استیناف واشینگتن، کار و پیکار شما، و کوشش دوستان عدالتجوی این جنبش، در آمریکا و اروپا و ایستادگی مجاهدان آزادی، سرانجام آن لیست گذاری را درهمشکست.
هدف ما از حذف آن برچسب، برداشتن یک مانع بزرگ، از سر راه تغییر در ایران بود و حالا بعد از این پیروزی، وقت آن است که این مبارزه برای سرنگونی رژیم ولایت فقیه را در همه جا گسترش دهیم.
البته سرنگونی، به خودی خود محقق نخواهد شد. جنبش و مقاومتی می خواهد با یک تشکیلات منسجم و متحد، با انسانهایی آماده فداکاری، با پشتوانه اجتماعی و مردمی، برخورداد از استقلال مالی، با حضور گسترده زنان در همه پهنه ها و یک آلترناتیو دموکراتیک با اهداف و برنامه روشن.
پس اجازه بدهید در این جا، برنامه ده مادهیی این مقاومت را که با پشتوانه ، خون شهیدان و رنج اسیران و تلاش رزمندگان آزادی بنا شده، یادآوری کنم:
۱ ـ از نظر ما آرای مردم، تنها ملاک سنجش می باشد و بر همین اساس، خواهان یک حکومت جمهوری مبتنی بر آرای مردم هستیم.

۲ ـ ما خواهان یک نظام کثرتگرا و آزادی احزاب و اجتماعات هستیم. در ایران فردا، ما به کلیه آزادی های فردی احترام می‌گذاریم و بر آزادی بیان و آزادی کامل رسانه‌ها و دسترسی بی‌قید و شرط همگان به فضای مجازی تأکید داریم.

۳ ـ ما در ایران آزاد شده فردا، از لغو حکم اعدام دفاع می‌کنیم و نسبت به آن متعهدیم.

۴ ـ مقاومت ایران از جدایی دین و دولت، دفاع خواهد کرد و هرگونه تبعیض در مورد پیروان کلیه ادیان و مذاهب، ممنوع خواهد بود.

۵ ـ ما به برابری کامل زنان و مردان در کلیه حقوق سیاسی، اجتماعی و مشارکت برابر زنان در رهبری سیاسی، معتقدیم و هر گونه اَشکال تبعیض علیه زنان، ملغی خواهد شد و آنان از حق ازدواج، طلاق، تحصیل، اشتغال و انتخاب آزادانه پوشش برخوردار خواهند بود.

۶ ـ ایران فردا، کشور عدالت و قانون است. ما خواهان ایجاد یک نظام قضایی مدرن، مبتنی بر احترام به‌اصل برائت، حق دفاع، حق دادخواهی، حق برخورداری از محاکمه علنی و استقلال کامل قضات هستیم. همچنین قانون شریعت آخوندی، در ایران فردا جایی نخواهد داشت.

۷ ـ ایران فردا، کشور برابری همه ملیتهاست. ما بر خودمختاری کردستان ایران که طرح آن را شورای ملی مقاومت تصویب کرده، تأکید داریم. زبان و فرهنگ هموطنان ما از هر ملیتی که هستند، در زمره سرمایه های انسانی تمام مردم این کشور است که باید در ایران فردا ترویج شود وگسترش پیدا کند.

۸ ـ ما مالکیت شخصی، سرمایه‌گذاری خصوصی و بازار آزاد را به‌رسمیت می‌شناسیم. و این اصل را پیشاروی خود داریم که چه در اشتغال و چه در کسب و کار، تمام مردم ایران باید از فرصتهای برابر برخوردار باشند. از نظر ما، ایران فردا، کشور حفاظت از محیط زیست و احیای آن خواهد بود.

۹ ـ سیاست خارجی ما، مبتنی بر همزیستی مسالمت‌آمیز، صلح و همکاریهای بین‌المللی و منطقه‌یی و احترام به منشور ملل متحد خواهد بود.

۱۰ ـ ایران آزاد فردا یک کشور غیراتمی و عاری از سلاحهای کشتار جمعی خواهد بود.

هم میهنان!
حرف ما این نیست که آخوندها بروند تا ما جایگزین آنها شویم؛ حرف ما این است که رأی و انتخاب و نظر مردم ایران، حاکمیت پیدا کند.
ما آمدهایم که فدای انتخاب آزادانه مردم ایران شویم. این انتخابی است که ایران را سرشار از اعتماد و گلستان آزادی و عدالت میکند و چنین خواهد شد.
یاران مقاومت!
می پرسید سیاست ما چیست و چه مسیری در پیش داریم؟جواب، نبرد است و پیکار در همه اشکال، در همه جا و با تمام توان.
می پرسید هدف ما چیست؟ جواب، این است: برقراری آزادی، دموکراسی و برابری در ایران اسیر.
اگر این مبارزه، دشواریهای بسیار دارد، و اگر راهی طولانی است با رنج بسیار، چه باک؟ زیرا برخاسته ایم تا همه وجود و هستیمان را فدای آزادی مردم ایران کنیم.
پس به نیروی خرد از جای برخیزیم
و با دیو ستم آن سان درآویزیم
و بستیزیم
که تا از بن
بنای اَژدَهاکی را براندازیم
و طرحی نو دراندازیم
سلام بر آزادی
سلام بر مردم ایران
سلام بر مجاهدان اشرف و لیبرتی
سلام بر همه شما
یک‌شنبه، ۰۲ تیر ۱۳۹۲