در بخشهایی از این نامه بعد از ذکر اسامی کسانی که اعدام شده اند مانند: «عبدالقدوس ملازاده ۴۰ ساله، صلاح الدین راستی ۳۲ ساله، خلیل احمد ۴۰ ساله از محمدآباد ایرانشهر، یوسف ترابی ۴۰ ساله از ایرانشهر، حمید ریگی از زاهدان ۳۰ ساله، عبدالرحمان نارویی ۳۵ساله از زاهدان، سید قنبرزهی ۱۸ساله از زاهدان، مسعود گمشاد زهی ۳۰ساله از زاهدان، صالح اسلام زهی ۴۰ساله از سراوان، عبدالباسط ریگی ۲۹ساله از زاهدان، عبدالجلیل کهرازهی ۲۹ساله از خاش، ایوب ریگی ۳۵ساله از زاهدان، یحیی تاج زهی ۲۵ ساله از ایرانشهر»، از صف افراد در انتظار اعدام نام میبرد، همچون«ایوب بهرام زهی از سرباز، حبیب ریگی از زاهدان، حامد وکالت از چابهار، عبدالوهاب ریگی از زاهدان، عبدالغنی گنگوزه ای از خاش، ناظر ملازهی از سراوان، نوید شجاعی از زاهدان، مهرالله ریگی از زاهدان، عبدالخالق از زاهدان، سلمان میامی ۲۷ ساله از چابهار» و افرادی که سالهاست در سلولهای وزارت اطلاعات بلاتکلیف و ممنوع ملاقات هستند، همچون «حمزه میربلوچ زهی از خاش ، فتحی محمد نقش بندی از سرباز و فرزندش عبدالغفار نقش بندی ، ملک محمد آبادیان از سرباز و فرزندانش».
در مورد شکنجه های وحشیانه در سیاه چالهای رژیم در این نامه آمده است: «یک نوع شکنجه به نام تخت معجزه می باشد که زندانی را بر روی تخت معجزه به روی می خوابانند و دست و پای او را محکم می بندند به طوریکه نتواند کوچکترین حرکتی داشته باشد و با سیمهای کلفت برقی و شلاقهای آهنی به کف پا و قسمتهای پشت زندانی به اندازه ای می زنند که کف پای زندانی باد کرده و سیاه و کبود می شود و این حالت ساعتها به طول می انجامد که نهایتاً با ترکیدن پوست غرق در خون شده به طوریکه پوست کف پا از هم می پاشد و جدا می شود. انگشتها از هم فاصله می گیرند و ناخنها از گوشت جدا می شود و اطراف تخت معجزه با ضربات شدید و از زخمها خون آلود می شود و در همین حال مواد مایعی بر روی زخمها می ریزند که بی نهایت درد دارد و طاقت فرسا است و در همین حال شوکهای برقی به بدن انسان می زنند که با فحش و ناسزا به خانواده ها و شخصیتهای مذهبی زندانیان همراه می باشد. اگر کسی هم بیهوش شود دکتر و متخصص بازجویان وزارت اطلاعات به آنجا آمده و فوراً زندانی را به هوش می آورند و دوباره شروع به شکنجه می کنند …و زمانیکه کف پای زندانی بهبود پیدا نکند وی را به بند عمومی زندان منتقل نمی کنند و به همین حالت نگهداری زندانیان در سلولهای انفرادی که ممنوع ملاقات هستند ماهها و حتی سالها به طول می انجامد. نوع دیگری از شکنجه که برافراد فوق الذکر رواداشته شده است بدین گونه است. زندانی را به پشت دست می بندند و سپس به سقف آویزان می کنند و او را عریان می کنند و ضربات محکم سیم و برق و شلاقهای آهنی و شوکهای برقی به هر قسمت بدن می زنند که این عمل باعث ایجاد زخمیهای عمیق می شود و با ریختن موادی مایع و یا آب جوش به زخمها با درد بی نهایت شدیدی همراه می باشد… مورد دیگر اینکه هنگامی که زندانی را از سلول به اتاق بازجویی می برند چشمهای زندانی بسته شده و زندانی را از پشت سر با ضربات شلاق و شوکهای برقی پیاپی می زنند و می گویند بدو بدو که زندانی از شدت درد نمی تواند تند راه برود که نهایتا به دیوار و ستونهای سنگی به شدت برخورد می کند و مجروح می شود…»
در نامه زندانیان سیاسی اهل سنت به اذیت و آزار و هتک حرمت زندانیان توسط شکنجه گران و بازجویان رژیم پرداخته شده و روشن میکند که زندانی را مجبور به تأیید مطالبی میکنند که بازجویان وزارت اطلاعات تعیین میکنند تا بتوانند اسنادی را که میخواهند، زندانی انگشت زده و از آن فیلم برداری کنند.
زندانیان سیاسی در زندان سیستان و بلوچستان از دبیرکل ملل متحد خواستار بازدید از زندانها و شکنجه گاههای رژیم و توقف شکنجه و اعدام شده اند.