پاسخ روشن است: دیکتاتوری ایـران در منتهای ضعف و شقه درونی است. خامنه ای ولی فقیه رژیم، بشدت از شعله فریاد اعتراض و مقاومت مردم ایران، یعنی سازمان مجاهدین خلق ایران، در وحشت و هـراس است. به همین دلیل تنها راه نفس خود را، با یکی از مهیبترین هجومهایی که تاکنون علیه مجاهدین خلق ایران صورت گرفت، انجام داد. یعنی آتشباری سنگین با هشتاد موشک که ده دقیقه بیامان ادامه داشت. هدف رژیم ایران، قتلعام تمامی مجاهدان آزادی در لیبرتی بود.
اما هوشیاری مجاهدین مستقر در لیبرتی، خوشبختانه مانع هدف خامنهای ولی فقیه رژیم ایران شد. روحیة جنگندة مجاهدین، آنها را از یک کشتار بزرگ در امان نگهداشت تا باز هم چشم و دل مردم ایران به آنها و به رزم و پایداری شان روشن باشد و روشن بماند.
در ابعاد جهانی نیز کمتر از یک هفته تعداد زیادی از مجامع و شخصیتهای سیاسی و حقوق بشری، حملات موشکی به کمپ مجاهدین خلق ایران در لیبرتی در تاریخ 29 اکتبر 2015 را قویا محکوم کردند. آنان خواهان رسیدگی به مجاهدان مجـروح و حسابرسی از عاملان این جنایت شدند. موشکباران جنایتکارانه لیبرتی ؛ همچنین با سیلی از پیامهای همبستگی و محکومیت بویژه از سراسر ایران، حتی زندانها شد.
بعد از حمله موشکی به لیبرتی در عراق، شخصیتهای سیاسی و مجامع حقوق بشری و هموطنان آزاده و مخالفان ایرانی «بیمسئولیتی» سازمان ملل و آمریکا را محکوم کردند و از آنها خواستند، به «رویکرد غیر مسئولانة» خود پایان دهند و «به تعهداتشان» در مورد حفاظت کمپ اپوزسیون ایران در عراق که پنجشنبه مورد حمله قرار گرفت عمل کنند.
پیش از آن خانم مریم رجوی، رئیس جمهور منتخب شورای ملی مقاومت ایران بارها گفته بود «اگر دولت آمریکا و سازمان ملل به تعهدات خود در مورد حفاظت مجاهدین خلق در لیبرتی عمل کرده بودند، جلوگیری از این قبیل جنایات امکانپذیر بود».
خانم مریم رجوی در مراسم گرامیداشت قربانیان این حمله در یک گردهمایی درپاریس، «وعدههای خیانتشدهیی را که سازمان ملل و ایالات متحده» در مورد انتقال مخالفان «به یک کشور ثالث» دادند افشا کرد.
خانم مریم رجوی طی سخنانی در این مراسم تأکید کرد که لیبرتی باید «بهعنوان یک کمپ پناهندگی زیر نظر کمیساریای عالی پناهندگی ملل متحد بهرسمیت شناخته شود».
حال نگاهی به سوریه بیندازیم. در بحبوحه بمبارانهای وحشیانه و کشتار مردم سوریه توسط رژیم اسد، که با حمایت مالی و اعزام پاسداران از سوی دیکتاتوری ایران همراه است، شاهد بودیم که نماینده سازمان ملل متحد به دمشق و دیدار اسد رفت.
در این محدوده زمانی موشک باران لیبرتی ـ محل استقرار تعدادی از اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران ـ اصلی ترین اپوزیسیون رژیم ایران ـ صورت گرفت . پیام این دو رویداد چیست؟
روسیه و رژیم ایران، بشکل گسترده ای علیه ارتش آزادی و اپوزیسیون عمل می کنند و تلاش می کنند عمدا قوای دفاعی ارتش آزادی را در مقابل داعش منهدم کنند. نتیجه روشن است و آن هم دادن فرصت به داعش تا در مناطق مختلف پیشروی کنند.
هنگامیکه در وین جلسه بود، رژیم اسد با پشتیبانی روسیه و حمایت خامنه ای ولی فقیه رژیم ایران، حلب را با بیش از دویست موشک و بمب خوشه ای هدف قرار دادند و اهداف غیر نظامی را بمباران کردند و طی 48 ساعت بسیاری شهید شدند.
در همین حال عوامل رژیم ایران، کمپ لیبرتی در عراق ـ محل سکونت اعضای سازمان مجاهدین خلق ایران ـ اصلی ترین اپوزیسیون رژیم ایران ـ را با هشتاد موشک مورد تهاجم قرار دادند.
این دو رویداد حاوی یک پیام روشن به جامعه جهانی است . پیام این است کسانی هستند که می خواهند در منطقه هر صدای آزادیخواه و هر شعله مقاومت علیه دیکتاتوری را به شکست بکشانند. پیام این است که سیاست مماشات با رژیم ایران، کشته های بیشتری از مردم سوریه و نیروهای آزادیخواه و یگانه آلترناتیو رژیم ایران ـ سازما ن مجاهدین خلق ایران، می گیرد.
اما پاسخ تاریخ چیست؟ تاریخ به ما آموخته است که مماشات، کشته های بیشتری از مردم و نیروهای مبارز و آزادیخواه می گیرد. آری، تاریخ به ما آموخته است که دیکتاتورها و رژیم های ایران و سوریه با ارتکاب چنین جنایات ضد انسانی، نخواهند توانست از سرنگونی بگریزند.
در پایان نگاهی به وضعیت رژیم ایران بعد از موشک باران کمپ لیبرتی محل استقرار مجاهدین خلق ایران، بیندازیم. هدف رژیم از این حمله چه بود؟
هدف رژیم ایران، با توجه به ابعاد بسیار بزرگ حمله، نابودی یا وارد کردن ضربه کمرشکن به مجاهدین خلق ایران مستقر در کمپ لیبرتی عراق بود. هزینههای مختلف آن توسط خامنه ای ولی فقیه رژیم ایران، پرداخته شده بود.
خامنه ای در سخنان خود در جمع کارگزاران وزارتخارجه، وضعیت رژیمش را توضیح داد. مروری بر این سخنان، علت این حمله را علیرغم هزینه گزاف وبی آبرویی که رژیم ایران برایش متحمل شد بخوبی نشان میدهد.
خامنه ای، درست یک روز پس از شرکت ظریف در کنفرانسی که با شرکت 17کشور در وین برگزار شده بود، تازهترین موضعگیری رژیم ایران را در مورد سوریه اعلام کرد. آنچه خامنهای در این ظهور سراسیمه بیان کرد، در دو جمله خلاصه میشود: اعلام شکست در سوریه و طرح عقبنشینی ناگزیر از عمق استراتژیک!
خامنهای بر خلاف همیشه بهجای تأکید بر حفظ اسد و مرز سرخ دانستن آن، از آتشبس، انتخابات و خواست مردم سوریه دم زد و برای نامبردن از ارتش آزادی نیز برای اولین بار بهجای کلمه «تروریستها» از کلمه «مخالفان» استفاده کرد. او همچنین هنگام صحبت از سوریه، بهشکست در سیاست خارجی هم اعتراف کرد و گفت «ادعا نمیکنیم به همه اهداف خود رسیدهایم یا حتی نزدیک شدهایم»، چون با «غفلتها، کم کاریها، ناهوشمندیها و موانع خارجی» مواجه بودهایم.
بهاین ترتیب معلوم میشود که روز جمعه 9آبان، روز عقبنشینی و امتیاز دادن خامنه ای در مورد عمق استراتژیک رژیم ایران بوده است. اقدامی که ریزشیهای داخلی و منطقهیی رژیم را بهشدت بههراس انداخته و بر شدت ریزشها میافزاید.
رسانههای باند خود خامنهای شرکت در این کنفرانس را با نام معنیدار «برشام» توصیف کردند و بهآن «برجامیزه» کردن مسأله سوریه نام نهادند. پس خامنهای باید همزمان با پذیرش این عقبنشینی یک پیروزی استراتژیک علیه اصلیترین تهدید و دشمن خود، یعنی مجاهدین خلق ایران، را اعلام کند تا بتواند موقتاً هم که شده تعادل درونی خودش را حفظ کند.
با نگاه بهاظهارات خامنهای و دقت روی حرفهای دو روز بعدش تحت عنوان 13آبان، بهنظر میرسد به جواب نزدیک شدهایم، اما نگاهی بهگذشته و موارد مشابه در این زمینه میتواند کمککننده باشد:
در خرداد92 هنگامی که خامنه ای ولی فقیه ارتجاع در هراس از باز شدن شکاف در رأس نظام که میتوانست قیامی خطرناکتر و بزرگتر از قیام 88 در پی داشته باشد، مجبور شد به جای سعید جلیلی، به بیرون آمدن روحانی از صندوق شعبده انتخابات تن بدهد و ناگزیر از یک عقبنشینی تعیینکننده شود، برای به دست آوردن تعادل خود، در یک زمانبندی عجیب، درست در وسط اعلام نتایج، لیبرتی ـ محل استقرار مجاهدین خلق ایران ـ را هدف موشک باران قرار داد.
حمله جنایتکارانه 10شهریور 92 به اشرف و قتل عام 52تن از مجاهدین خلق ایران، نیز درست هنگامی صورت گرفت که روحانی میخواست به نیویورک برود و قرارداد زهرخوران اتمی را با «دست دادن» به «کدخدا» ببندد. الگوی خامنهای در این شیوه عمل، استاد پلیدش خمینی دجال است که برای حفظ تعادل رژیمش در لحظه خوردن زهر آتشبس، فتوای قتلعام زندانیان سیاسی بهویژه زندانیان مجاهد را صادر کرد.
حالا میرسیم به سؤال پایانی، که آیا رژیم ایران به اهدافش رسید و توانست پیامهایی را که میخواست به مخاطبانش برساند؟
ظهور وارفته خامنهای دو روز پس از موشکباران جنایتکارانه به لیبرتی محل استقرار مجاهدین خلق ایران، که به گوشهیی از آن اشاره کردیم، نشان میدهد پیامهایش بهریزشیها و همچنین پیام ارعابش برای مردم بهویژه جوانان ایران هیچ نتیجهیی نداشته است.
حال اگر نگاهی به باران پیامهای حمایت و همبستگی با مجاهدین خلق ایران، که از عمق زندانهای رژیم تا سراسر ایران و جهان برخاسته و همچنان ادامه دارد، کنیم، معلوم میشود که نهتنها این حمله رژیم ایران به مخالفانش بهثمر نرسیده بلکه نتیجه معکوس هم داشته است. باران این پیامها نشان میدهد که موشکهای باریده شده بر مجاهدین خلق ایران در لیبرتی تماماً کمانه کرده و در ابعاد بسا بزرگتر بهسوی خود دیکتاتوری ایران و خامنه ای خلیفة ارتجاع بازگشته است.
آری، تاریخ به ما آموخته است که دیکتاتورها و رژیم های ایران و سوریه با ارتکاب چنین جنایات ضد انسانی، نخواهند توانست از سرنگونی بگریزند. زیرا تا وقتی دیکتاتوری و استبداد هست و مردم ایران در عطش آزادی میسوزند، مجاهدین خلق ایران هستند و میرزمند. راستی مگر مجاهد خلق به چه معناست؟
مجاهد خلق یعنی اشتیاق مردم ایران به آزادی
یعنی ایستادگی مردم ایران در مقابل دیکتاتوری .
یعنی شعلههای امید را فروزان نگهداشتن.
یعنی دوستی و همبستگی را در بین مردم ایران زنده کردن.
نه خمینی توانست با قتل عام سی هزار زندانی سیاسی مجاهد و مبارز، این جنبش را خاموش کند نه خامنهای میتواند با موشکباران مجاهدین آنها را از میان بردارد.
از کهکشان فرمانده کاظم در هفت آبان، تا کهکشان زهره و شهیدان 6و 7مرداد و 19فروردین تا شهیدان فروغ جاویدان120هزار شهید قهرمان، که همه سمبل ارادة خلق ایران و مجاهدین خلق ایران و این مقاومت و مردم ایرانند که میگویند رژیم ولایت فقیه باید سرنگون شود.
آری ما نیز هم سخن و هم پیمان با مریم رجوی، میگوییم:
به خون شهیدان و پاکان قسم
به رزمآوران و دلیران قسم
که تا صبح آزادی تودهها
بجنگیم با خون و ایمان قسم
سلام بر شهیدان
و سلام بر آزادی.