مصاحبه اختصاصی سیمای آزادی با مادر شهید خالد العیسی فیلمبردار سوری

ام خالد ـ مادر شهید خالد العیسی فیلمبردار سوری
من غالیه الرحال مادر شهید خالد العیسی هستم. خالد العیسی که از شروع تظاهرات‌های مسالمت‌آمیز سوریه در شهر کفرنبل شرکت کرد، از انقلابیون اولیه بود و تا آخرین لحظه در مسیر انقلاب باقی ماند. زیرا نسبت به آرمانی که دفاع از کشورش بود، ایمانی بسیار قوی داشت. دفاع از مردمی که با بمباران‌های هوایی سوریه و روسیه کشته می‌شوند و ستمی که رژیم سوریه می‌کند.
خالد نسبت به آرمان سوریه ایمانی کامل داشت و به من می‌گفت: «مادر من از اولین روزی که در تظاهرات شرکت کردم، خودم را کسی که خواهد مْرد محسوب می‌کنم و فقط برای مردمی که می‌مانند کار می‌کنم. چون تمام کسانی که شهید شدند بهتر از ما بودند. قطعاً ما نتیجة تمام فداکاری‌های صورت‌گرفته را خواهیم دید. حتی اگر خود ما هم نتیجة آن‌را نبینیم، کودکانی که می‌مانند، نتیجة آن‌را خواهند دید».

خالد به حلب زیاد رفت و آمد داشت تا جنایت‌های آنجا را مستند کند و در آخرین صحبتی که با او داشتم، گفت: «مادر، مردم زیادی در حلب بمباران می‌شوند و مورد هدف قرار می‌گیرند، ولی روزنامه‌نگاران زیادی در حلب وجود ندارد. برای همین من دوست دارم به آنجا بروم تا جنایت‌هایی را که واقع شده مستند کنم». عکس‌هایی که با دوربین خودش می‌گرفت، در مورد نقض گستردة حقوق بشر بود که در حلب جریان داشت. آخرین جمله‌یی که به من گفت این بود که «ما به هزاران روزنامه‌نگار نیاز داریم تا بتوانند جنایت‌هایی را که در حلب انجام می‌شود پوشش دهند».

هرگز فراموش نمی‌کنم که خالد از بنیانگذاران سازمان یو.آر.بی. و از بنیانگذاران مؤسسة مزایا بود که من در آن کار می‌کنم؛ خالد به من می‌گفت: «من باشم یا نباشم، شما باید کارتان را در مؤسسة مزایا ادامه بدهید». درست است که او پسر من بود و من مادرش بودم، اما چیزهای زیادی به من می‌آموخت و چیزهای زیادی از او یاد می‌گرفتم و از او اقتباس می‌کردم برای ادامة کار در مؤسسه در زمینة حقوق زنان در شهر کفرنبل. او به من می‌گفت: مادر کار کن تا زنان در زمان جنگ کار کنند و مسیر را ادامه دهند و خود در شرایط جنگی زندگی کنند تا بتوانند نسلی برای آینده تربیت کنند که در آن جنایت وجود نداشته باشد و در آن قتل و انهدام وجود نداشته باشد و همیشه در صلح باشند. او به من می‌گفت: «مادر من باشم یا نباشم به کار خودت ادامه بده و لازم است کار خودت را به پایان ببری و بالعکس شما باشی یا نباشی من به کارم ادامه می‌دهم».
به همین دلیل من هم به کارم ادامه می‌دهم. چون روح خالد همیشه با من خواهد بود و با من ادامه خواهد داد ولو این‌که به‌طور فیزیکی حضور ندارد، اما روحش با من خواهد بود.

اول به‌عنوان یک شهروند سوریه و دوم به‌عنوان مادر شهید خالد العیسی که از اولین روزهای انقلاب سوریه در آن شرکت کردیم و به یاری خدا تا آخرین نفس نیز ادامه خواهیم داد، اولین چیز این است که به مقاومت ایران می‌گویم، خدا شما را تقویت کند و دوم این‌که نسبت به آرمان خودتان متحد و یکپارچه باشید و ایمانتان نسبت به آن قوی باشد و خواستة اول آن باید آزادی و کرامت باشد. بهای آزادی و کرامت خیلی سنگین است؛ بهای آن جان‌های خودمان، جان‌های کودکانمان و جان‌های جوانانمان است. اما حتی اگر ارزشمندترین جان‌های عزیزترین کسان خود را از دست بدهیم، قوی‌تر خواهیم شد و مسیر را ادامه خواهیم داد به‌خاطر چشم‌های کودکانمان، مسیر را ادامه می‌دهیم، به‌خاطر نسل‌های آینده که قوی‌تر و ماهرتر باشند. به یاری خداوند متعال ادامه خواهیم داد برای نیل به آزادی و کرامت؛ و همان‌طور که به شما گفتم بهای آن سنگین است و کم نیست و ما می دانیم که بهایش زیاد است، اما به‌رغم آن ادامه خواهیم داد و پایداری خواهیم کرد.
 نه به ستمگران، نه به کفر، نه به نابودی و نه به کشتار.
ما تنها برای صلحمان زندگی می‌کنیم و ادامه می‌دهیم و فدا خواهیم کرد برای صلح و نه چیزی دیگر.