محمد قرائی: " داعش" یا " ابوداعش" مسئله این است؟!

داستان مقام عظمای! ولایت ما، داستان غریقی را ماند که برای غرق نشدن خود وخانمانش دست به هرکاری می زند. آدمیزاد درمقابل گرفتاریهای نفس گیر و حاد پیش آمده دوآلترناتیو بیشترنمی شناسد.
یا با استفاده ازامکانات باقی مانده دست بکارحل تضاد می شود ویا با ایجاد هیاهو و جاروجنجال بر سر و صورت خود می کوبد. در حقیقت آدم مفلوک و بیچاره برای برون رفت از مخمصه، راه خود زنی درپیش می گیرد.
همه قرائن ونشانه ها پس ازنوشیدن اجباری جام زهراتمی، حکایت ازجامعه انفجاری ایران کرده و می کند. مردم در تلاش تسخیر خیابانها برای رساندن اعتراضات فروخورده سالیان خویشند. رژیم نخست تلاش کرد با خفقان مطلق و سرکوب عریان از سرازیر شدن مردم به خیابانها جلوگیری بکند. فوران خشم وعصیان مردم بپاخاسته زیرپوست شهرها و مکانهای مستعد اشتعال، آخوندها را یک قدم عقب نشاند. سردمداران سرکوب و شکنجه ناچارشدند به تظاهرات مقطعی و کنترل شده مردم تن دهند.

روزانه ده ها تظاهرات کوجک و بزرگ دراقصا نقاط شهرها و حتی روستاهای دورافتاده در جریان بهم پیوستن بود. مردم بپاخاسته شهرها علیه عمامه داران غارتگر شعار می دادند و خواهان احقاق حقوق خود بودند. افشاگریهای جناحین طالب قدرت در نظام در جریان نمایش انتخابات خواسته ها و انتظارات بحق مردم را به جلو پرتاب کرد. آخوندها درمنطقه و جهان به دلیل تغییرات بوجود آمده بشدت منزوی شدند. هاشمی رفسنجانی یکی از تکیه گاهها ولنگرگاههای رژیم، ریق رحمت را سرکشیده و بر خاک خفت. خبرهای زیادی حاکی ازوضعیت جسمی زارونزارولی فقیه میکند. سیمرغ رهایی مقاومت مردم ایران ریسمانهای تنیده برتن وجان خویش براثربند وبست ارتجاع واستعماررا از هم دریده و به پرواز در آمده است. جنبش عظیم خونخواهی فرزندان رشید خلق در دهه خونین شصت، جان گرفته و می رود همچون کوهی از آتش بر ریش و ریشه آخوندها فرو بریزد. همه این عوامل و پدیده های قانونمند، عرصه برعمامه داران سفید و سیاه تنگ کرده است.
با این اوصاف و احوال، باعرض پوزش، خودتان را به جای مقاوم ولایت! تصورکنید، راستی چه باید کرد؟!

برای برون رفت ازاین همه بحرانهای نفس گیر، شب تاریک و بیم موجهای آنچنانی، راه حل بهتری سراغ دارید؟! فعلا کاری به " سفارشی" ویا " نمایشی" عملیات تروریستی اخیرنداشته باشید!
نظرات مجروحی که خطاب به  وزیر بهداشت نظام گفت در تعجب است که چطور حتی به او اجازه حمل یک خودکاررا ندادند ولی چشم براسلحه و مهمات تروریستها بستند را هم فعلا کناری نهید!
به شور و احساس خبرنگاررسمی تلوزیون نظام هم که گفت تروریست مهربان وانسان دوست داعشی! خلوتی دورازمردم را انتخاب کرد وخودش را منفجرکرد راهم عنایت نداشته باشید!
اگرهمه این مدارک حی و حاضر را هم عمدا نادیده بگیریم، از انتخاب روزی که سنای آمریکا می خواست تحریم همه جانبه دو هزار و هفده علیه نظام و سپاهش را به تصویب برساند، نمی شود گذشت.

هرچه بود اتقاق میمونی برای نظام و مقام عظمایش رقم زد. بعضی از سناتورهای وابسته به دستگاه او با اونا، الحق سنگ تمام گذاشتند. رندی می گفت مقام عظما حتما با شنیدن این بیانات آخوند پسند بادم خویش گردو می شکسته است! مزدوران برون مرزی مقام ولایت هم لب و لوچه شان از شیرینی به موقع عملیات سفارشی و یا نمایشی، آب افتاده بود. بعضا حتی به مثابه کاسه داغتر از آش شده و به اتاق فکر در تهران توئیت و پیغام و پسغام ارسال میکردند که اشتباه نشود عملیاتی به این پیچیدگی نمی تواند کار داعشی ها باشد و آدرس دشمن اصلی ولایت را جار می زدند.
در داخل ایران بسیاری از مردم انگشت نشانه را به سمت خیمه و خرگاه نظام گرفته اند. خامنه ای با استفاده از فرصت بدست آمده فرمان آتش به اختیار صادرکرده است. خبرها حاکی است تلاش می کنند به کمک اراذل و اوباش حکومتی سایه خفقان را هر چه بیشتر برآسمان شهرهای مهین بگسترانند.

خواست بیرونی نظام امداد رسانی به دستگاه مماشات برای جبران شکستهایش بود که به نظرمیرسد دراین امرموفق نبوده است. آیا خامنه ای و رژیمش می تواند حتی درکوتاه مدت هم که شده با تکیه برسرنیزه جامعه را ببندد واجل محتومش را به تاخیر بیندازد؟
 قانونمندیها وانباشته شدن خشم و نارضایتی فزاینده مردم ایران چیز دیگری را می طلبد. روزها و هفته های آینده نشان خواهد داد که اگر حادثه تروریستی تهران حتی مائده ای برای نظام بحساب آید به مجموعه دلایل می تواند آغشته به زهری ویران کننده باشد.