پرویز خزایی: سخنی کوتاه از آنروز

آنروز
کاوه بر درگاه غار ژرف تار ضحاک ظاهر شد
با درفشی گسترده در افق آرزو
آنروز
برای رهایی ایران زمین اهورایی مان
از هرپلیدی و پلشتی اعلام برائت شد
فریاد خلع ید از خونریز ایران سوز
خلع دژخیمان سیاه سر و سپید سر، جلاد و شیاد!
خلع یدشان از سرنوشت ملت کهن مان
از ثروت و هست و نیست و آب و خاک باد و آتش مان
از منابع و دارو ندار به یغمای جهل و جور و فساد رفته مان

خلع ید از هزاران پاسدار و مزدور غیر ایرانی در کشورهای اطراف میهن و تحمیل چند جنگ بر ملت ایران در هفت نقطه منطقه که هرکدام میتواند آتش های دامنگیر دیگر برافروزد، بزرگترین ضربه به رژیم آخوندی است. آری و آری هزاران هزار مزدور غیر ایرانی تحت امر پاسداران نیروی فاشیستی داخلی با میلیارد میلیارد دلار اموال کارگران و کارمندان و مزدبگیران و اقشار مختلف ملت دریک نزاع حیدری نعمتی عبث برای بسط ولایت مطلقه فقیه آنهم بعد از اینکه خلیفه اولشان خمینی در اولین تلاش برای تشکیل اولین قمر اتحاد جماهیر اسلامی در عراق بدست ارتش آزادیبخش ملی ایران زهر شکست نوشید و دق کرد و مرد، هدر میدهند. بر او، بر شیخ فضل الله نوری و بر سید ابوالقاسم کاشانی لعنت تاریخ مستدام باد!

خلع ید از عاملان قتل و کشتار اینهمه انسان بیگناه و عاملان بر باد دادن دار وندار ایران برای حفظ جلاد دمشق در قدرت، برای از هم پاشاندن هرچه بیشتر جامعه و مردمان عراق که همیشه در کنار هم زیستند و اول عراقی بودند و بعد سنی یا شیعه.

خلع ید از مسئولان بهم ریختن وحدت ملی یمن و شقه در صفوف ملت فلسطین و ترور و تفرقه افکنی در افغانستان و بحرین و شمال آفریقا تا حتی سودان و نیجریه و جزایر کومور.... حتی کمک به جنگ داخلی فیلیپین و کمک های مالی و لجستیکی به جنبش بینادگرای السیاف در آن کشور دور دور. نگارنده شخصاً اینرا از رهبر آنها در سازمان ملل شنید. او فکر کرد که من سفیر رژیم هستم و با درخواست از من برای ارسال پیام تشکر به خامنه ای خود را لو داد....!
بی جهت نیست که شورای ملی مقاومت از سی و چند سال پیش گفت و هزاران بار تکرار کرد که این رژیم بر دو پایه سوار است. سرکوب داخلی و صدور تروریسم و بنیادگرایی و هر کدام که قطع شود موجودیت آن بخطر می افتد.

این مضمون نبرد شبانه روزی و بلاانقطاع شورای ملی مقاومت ایران و سازمان پر افتخار مجاهدین خلق ایران - با تمامیت نظام جهل و ستم و فساد خمینی ایرانسوز در سطح بین المللی و منطقه ای است که هر دو طرف هر روز و هر لحظه در نبرد و تکاپو هستیم. از یک سو رژیم آخوندی سراغ سرپوش گذاری بر بحرانهای غیرقابل حل داخلی میرود و روز و شب در تلاش و جستجوی متحد و لابی و یاری رسان در منطقه و جهان است و از سوی دیگر این تنها مقاومت سازمان یافته و جدی (که دیگر دوست و دشمن به قدرت آن مقر آمده اند) علاوه بر اینکه شب و روز دست اندرکار بسیج مردمان میهن، مالکان واقعی این آب و خاک اهورایی است، لحظه به لحظه در جستجوی یک ملاء، یک سازمان، یک حزب و یا یک فرد مؤثر بین‌المللی است تا توطئه ها و برنامه های پر شر و پر هزینه و پر خون آخوندهای جنایتکار را کشف و افشا و بی ثمر کند و به گل بنشاند و جهانیان را برای یک اتحاد همانند اتحاد جهانی علیه نازیسم هیتلر و فاشیسم موسیلینی و هیرو هیتو بسیج نماید. از هر رنگ و ملت و نقطه جغرافیایی که باشند. مگر غربی های زیر ستم نازیسم و فاشیسم هفتاد و اندی سال پیش چنین نکردند. مگر آلمانیهای وطن پرستی چون آلبرت انیشتین و اشلوفنبرگ و رُز های سفید مقاومت مردم در زنجیر آلمان چنین نکردند؟ اتفاقا به صرف ایجاد چنین اتحاد قاطعی علیه این فاشیسم توسعه طلب- خود این کارزار میتواند بازدارنده باشد و رژیم را- قبل از هر جنگ بزرگ و همه گیری- مجبور به وادادن و عقب نشینی و به نوشیدن جام زهر دیگری کند تا این نظام را ضعیف و ملت ایران و مقاومت آنرا برای ضربه نهایی بر پیکر منحوس نظام ولایی بهم پیوسته تر و آماده تر کند. نمونه های تاریخی آن کم نیست. بیسمارک میگفت هرگونه مذاکره دیپلماتیک بدون نشاندادن قدرت در مقابل دشمن همانند کنسرت دادن بدون ساز و آلات موسیقی است.

به اعضای جبهه و لشکریان هر طرف نگاه کنید. خامنه ای پاسدار و گشتاپو، مزدور خارجی و لابی های گران قیمت، نایاک که همان ناپاک است و برادران مزدور آبروباخته پارسی را دارد و تک و توک نمایندگان مجلس در اینجا و آنجا که در کشور خودشان هم منزوی و مطرود هستند، بعلاوه یک دوجین بریده مزدور و توده ای و اکثریتی و چپول هایی- یعنی کسانیکه به ناحق خود را چپ میدانند- که به خدمت فاشیسم دینی در آمده اند!! آنهایی که از فعالیت های توفنده و صف شکن و افشاگری ها و تحلیل های قاطع و رسای مقاومت ضربه خورده و شوکه شده اند. درطرف مقابل مقاومت ایران علاوه بر مردم ایران و میلیونها ایرانی در خارج کشور، خیل عظیمی دوست و حامی از اکثریت بسیاری پارلمانهای جهان تا برجسته ترین شخصیتهای بین المللی تا سازمانهای حقوق بشری تا رهبران مذهبی در بسیاری از کشورها را در کنار خود دارد و جبهه ضد ولایت مطلقه فقیه و ضد داعش در داخل و خارج ایران را هر چه متحد تر و قدرتمندتر کرده است. و در حد امکان بیشتر و بیشترش هم میکنیم آری این نبرد داخلی و بین المللی ادامه دارد تا زمانیکه مردم ایران شش ماه پس از سرنگونی رژیم آخوندی-دوره گذار- اولین مجلس مؤسسان قانون اساسی را خود بر اساس معیارهای دمکراتیک انتخاب کنند و با تشکیل احزاب و گروه ها- در یک نظام مبتنی بر جدایی دین و دولت- سرنوشت خود را سرانجام بعد از یکصد و بیست سال مبارزه برای آزادی در دست گیرند.

آهای ضحاک! این پیام کاوه و فریدون بود که مریم رجوی- با درفش شیر و خورشید نشان- در دهم تیر ماه امسال در پیشاپیش نمایندگان مردم ایران از هر قشر و طبقه ای بر درگاه تاریک و پلید تو فریاد کرد. فریادی چنان بلند و رسا که چشمان از خواب پریده ات را از وحشت دریده و از ناباوری خیره کرد بنحوی که ۱۵ روز بعد هنوز داد و فغانت زمین و زمان را پرکرده است . به صدها اعتراض رسمی به این دولت و آن دولت، به هزاران خبر و مقاله و گزارش در رسانه های رژیم و برنامه های مکرر تلویزیونی و ده ها سریال تلویزیونی علیه سازمان مجاهدین توجه کنیم. زخم کاری بر تن دیو سفید و ضحاک زمان هنوز خون فشان است.

دیروز دیگران در نبرد و مقاومت برعلیه نظام آپارتاید در افریقا، برای استقلال در امریکا و هند و آسیا و سراسر گیتی ازهمه اهرم های ملی و فراملی و بین المللی بنحو گسترده ای بهره گرفتند و ما هم همینکار را میکنیم و خواهیم کرد تا سقوط این نظام جهل و جنایت.

پس یا ایها الضحاک! تو بجنگ و ما هم درست در نقطه مقابل تو در همه زمینه های دسترس در صحنه نبرد میجنگیم تا بقول ما لرها «چش حسید پیقه بلی» تا چشم حسود چون میوه بلوط بر آتش بترکد. آری:
آنروز در طنین پتک کاوه و عزم فریدون
پرواز خواب از چشم ضحاک را
بر بام زمانه
به نظاره نشستیم.
پرویز خزایی-پاریس هفدهم ژوییه ۲۰۱۷