حضار محترم!
شخصیتهای ارجمندی که از ایتالیا، فرانسه، آمریکا و سایر کشورهای اروپایی، برای همبستگی با مردم و مقاومت ایران به این گردهمایی پیوستهاید! به همه شما درود میفرستم.
هموطنان، یاران مقاومت، مجاهدان، اشرف نشانها! سلام و درود بر همة شما.
خوشحالم که در چنین روزی با شما صحبت میکنم؛ روزی که میشنویم باز هم عدالت در کنار مقاومت برای آزادی قرار گرفته است؛ روزی که عدالت، بهجوشش خون شهیدان و رنج و پیکار اعتصاب غذاکنندگان، پاسخ شایستهیی داده است؛ و روز پیروزی و سرفرازی اعتصابگران که رنج و درد و گرسنگی را مغلوب اراده و ایمان فروزان خود کردهاند.
حالا به یکی از قلههای این پایداری بزرگ رسیدهاید و امروز، روز پیروزی شماست.
آخوندها توسط دولت دست نشاندة خود در عراق، 52 قهرمان اشرفی را به شهادت رساندند. سپس خواستند با انکار و شانتاژ، آن را از نظرها پنهان کنند. حالا جهان گواهی میکند که شما نقشة دشمن را به کلی برهم زدید.
افتخار بر شما که قطره قطره خون شهیدان اشرف را زنده کردید، نیروی وجدان و عدالت را برانگیختید، خلقی را دلگرم و امیدوار کردید و راه و رسم تازهیی در پایداری بنا کردید.
حکم دادگاه اسپانیا، مشاور امنیتی نخست وزیر عراق و مسئول کمیتة سرکوب اشرف را به اتهام جنایت علیه جامعة بینالمللی، دربرابر عدالت قرار داده است.
پس تمام آنچه جانیان و دجالان برای انکار جنایت، به هم میبافتند، نقش برآب شد.
حکم دادگاه اسپانیا، مقام دوم دولت دست نشاندة عراق را هدف قرار داده و اتهامهای او را برشمرده است: از قتل 52مجاهد و گروگانگیری، تا شکنجه و سرکوب و انواع رفتارهای ضدانسانی. یعنی که جنایت علیه بشریت، بیپاسخ نمیماند، یعنی که نسلکشی و قساوت را نمیتوان پنهان کرد.
این حکم، نه فقط مشاور امنیتی مالکی، بلکه شماری از بالاترین همدستان او را نام برده که باید در مقابل دادگاه حاضر شوند.
پس هیچ کدام از دژخیمان از حسابرسی در امان نیستند: آنها که دستور دادند، آنها که محاصره کردند، آنها که شلیک کردند، آنها که زجرکش کردند، و آنها که به گروگان گرفتند و شکنجه کردند، همه باید پای میز عدالت حاضر شوند.
بله خواهران و برادران!
شما فاتح شدید؛ زیرا وقتی که عالَمی در سکوت فرو رفته بود، شما با جانهایتان فریاد کشیدید.
شما فاتح شدید؛ زیرا به قول مسعود: «شعلههای شرف و مقاومت یک خلق در زنجیر» را نمایندگی میکنید.
آری، صدای شما برای همیشه در تاریخ مقاومت برای آزادی ایران، بهگوش میرسد. شما که هر روز گفته و میگویید که «ایستادهایم تا پایان».
کوه باید شد و ماند رود باید شد و رفت.
کوهها شعر ترا میخوانند دشتها نام تو را میگویند
نام تک تک شما آزادگان، مبارزان و مجاهدان
نام شما که در این رزم جانکاه، پایداری کردید.
آری، این نامهاست که امروز افتخار ایران است.
من بارها با ارسال پیام و یا گفتگوی تلفنی، یا از طریق فرستادن مسئولین تلاش کردم اعتصابیونی را که در شرایط وخیم جسمی به سر می بردند، قانع کنم که از اعتصاب خارج شوند. اما متوقف نشدند وحتی بسیاری کارشان به بیمارستان کشید. در هشتاد و هفتمین روز، من از همة اعتصابیون، درخواست کردم که با توجه به ورود داوطلبان جدید، به اعتصابشان خاتمه بدهند. متأسفانه به طور کامل موفق نشدم.
در نود و دومین روز، مجددا درخواست خود را تکرار کردم. اما آنها گفتند که میخواهند ادامه بدهند تا آمریکا و سازمان ملل، سکوت خود را بشکنند یا دادگاههای بینالمللی به قضاوت برخیزند.
آری، شما کهکشان اشرف را با جانهای خود در همه جا گسترش دادید و همان طور که مسعود گفته بود، اشرفهای دیگر ساختید؛ با قلب و روح، و تمامی عاطفه و احساستان، با تک تک سلولهایتان، از استرالیا تا اتاوا، از اسکاندیناوی و ژنو تا برلین و از رم و لندن و واشینگتن تا لیبرتی.
درود بر یکایک شما و درس درخشانی که از خود، در مقاومت و ایستادگی در برابر ظلم و جنایت، برجای گذاشتید.
حالا خواهران و برادران عزیزم!
خدا را شکر میکنم که همة شما را حفظ کرد. هرچند که بارها با خطر جدی مواجه شدید و برای طی کردن این مسیر، تا آخرین قطرة حیات، سوگند خوردید.
به اتکای همین پایداریها، دوباره و صدباره، خطاب به دشمنان مردم ایران میگوییم:
میتوان مجاهدان و مبارزان را کشت، میتوان با دستهای بسته یا روی تختهای بیمارستان، به سرهایشان تیر خلاص زد، میتوان یاران و همرزمانشان در داخل ایران را به چوبههای دار یا تختهای شکنجه بست، میتوان معلم و راهبر آنها را به تازیانه تهمت وافترا بست و میتوان جای جلاد و قربانی را عوض کرد؛ اما هرگز نخواهید توانست از عدالت و حسابرسی، فرار کنید. هرگزنخواهید توانست و نمیتوانید نیروی وجدان و عدالت را از بین ببرید و هرگز نخواهید توانست مانع پیروزی آزادی شوید.
همچنین به جبهة رژیم ولایت فقیه و ریزهخوارانش باید گفت: هر چه میخواهید مقاومت و تسلیمناپذیری را به سخره بگیرید؛ اما برای ما بیداری وجدانها کافی است، برای ما به میدان آمدن نیروی عدالت کافی است و برای ما شور و برانگیختگی جوانان و اشرفنشانها در سراسر ایران، و موج حمایت و همبستگی زندانیان سیاسی، کافی است. و به قول زنده یاد شاملو:
سنگهای زندانم را به دوش میکشم
بسان فرزند مریم که صلیبش را.
و نه بسان شما
که دستة شلاق دژخیمتان را میتراشید
از استخوان برادرتان.
و رشتة تازیانة جلادتان را میبافید
از گیسوان خواهرتان
و نگین به دستة شلاق خودکامگان مینشانید
از دندانهای شکستة پدرتان.
دوستان گرامی!
قتل عام اشرف، پیش زمینة امضای توافقنامة اتمی توسط آخوندها بود. پس از امضای توافقنامه نیز آنها بیوقفه درحال اعدام زندانیان در سراسر کشورند.
اگر برنامة اتمی، به مهلکهیی برای این رژیم تبدیل نشده بود، آنها این همه به قتل عام و اعدام نیاز پیدا نمیکردند.
اما برنامة اتمی، اکنون مظهر یکی از بزرگترین بحرانها و شکستهای رژیم شده است.
آخوندها وهمدستانشان در ارائة این برنامه، به عنوان یک هدف ملی، وسیعاً شکست خوردهاند.
برنامة اتمی آخوندها، مورد انزجار مردم ایران است؛ زیرا که این برنامة ضد ملی، هیچ ارمغانی جز فقر طاقت فرسا برای مردم ایران نداشته، و محیط زیست کشور و کل منطقه را در معرض خطرناکترین فاجعهها قرار داده است.
مردم خوزستان، آب آشامیدنی میخواهند؛ نه برنامة بمب سازی.
مردم اراک، هوای سالم برای نفس کشیدن میخواهند؛ نه نیروگاه پلوتونیوم.
بله، مردم سراسر ایران، آزادی و حقوق انسانیشان را میخواهند و نه برنامة اتمی.
و این منطقه، صلح میخواهد؛ نه جنگ افروزی و تسلیحات موشکی و اتمی.
و راستی همچنان که مسعود گفته است: «کدام ایرانی وطنپرست، کدام نیروی ملی وآزادیخواه، وکدام نیروی پیشرو و ترقیخواهی است که تیغ را در کف زنگی و بمب اتم را در دست شحنة مست ولایت فقیه، ببیند و طاقت بیاورد؟…».
حالا آخوندها زیر فشار تحریمهای بینالمللی و بحرانهای درونی و بیرونی و به خصوص از ترس قیامها، به توافقنامة ژنو تن داده و به ناگزیر، یک گام عقبنشینی کرده اند. اما در همین گام اول، در بحران فرو رفتهاند.
آنها به خاطر اهمیت حیاتی لغو تحریمها، به توافقنامة ژنو نیاز دارند؛ اما از عواقب مرگبار عقبنشینی میترسند.
این همان بنبست و بحران سرنگونی است. از همین رو، سه هفته پس از امضای توافقنامه، آخوندها به شیوة همیشگی خود، به انواع مانورها و فریبها روی آوردهاند.
در همین فاصله، آخوندها رسماً ساخت یک سانتریفیوژ جدید و پیشرفتهتر را اعلام کردهاند و از ساخت و گسترش نیروگاه اراک و تولید اورانیوم در مقیاس گسترده، صحبت میکنند.
راستی چرا آخوندها قادر میشوند به چنین بازیهایی دست بزنند؟
پاسخ، در سیاست مماشات آمریکا و اروپاست که باعث سستی و ضعف جدی توافقنامة ژنو گردید؛ در حالی که اگر یک سیاست قاطع و اصولی وجود میداشت و اگر 5+1برسر اجرای کامل قطعنامههای شورای امنیت میایستاد، قطعاً میتوانست درهمین ژنو، رژیم آخوندی را به توقف کامل برنامة اتمیاش وادار کند. تا هم منطقه و جهان و هم مردم ایران، از شر این برنامة شوم و خطرات مرگبارش خلاص شوند.
به تازگی برخی از رهبران غربی برای توجیه کمبودهای مبرم توافقنامة ژنو گفتهاند: «این تصور، غلط است که ما میتوانیم با تحریمها و تهدیدهای نظامی بیشتر، رژیم ایران را به دستکشیدن از برنامة هستهیی خودش وادار کنیم».
پاسخ ما به این توجیهات، این است: سیاستی که با آخوندها مماشات کند، هرگز نمیتواند بمب را از دست آنها خارج کند.
چگونه ممکن است کسانی که دستهای خونین آخوندها را میفشارند، در عین حال، مانع آنها شوند؟ و چگونه ممکن است کسانی که هنوز از چمبرلن پیروی میکنند، قادر به مقابله با خطر اتمی آخوندها باشند؟
آنچه میتواند این رژیم را به عقبنشینی از برنامة اتمی ضدمیهنیاش وادار سازد، یک سیاست قاطع است. و آنچه میتواند به طور تضمینداری مانع رسیدن آخوندها به بمب اتم شود، بهرسمیت شناختن حق مردم و مقاومت ایران برای تغییر دیکتاتوری مذهبی و استقرار آزادی و دمکراسی مبتنی بر جدایی دین و دولت است.
آخوندها به دلیل ترس از قیام و سرنگونی، پای میز مذاکره آمده اند. پس نباید به ملاها فرصت داد که دوباره جامعة جهانی را فریب دهند.
واقعیت، این است که رژیم ولایت فقیه، بهشدت تضعیف شده و جامعة ایران، در وضعیت انفجاری است؛ اما غرب در غفلت کامل از آن بهسر میبرد.
واقعیت، این است که در 11 سالی که از افشای مراکز اصلی اتمی رژیم، در نطنز واراک، توسط مقاومت میگذرد، مسبب نزدیکشدن آخوندها به بمب، سیاست مماشات غرب بوده است.
واقعیت ایناست که از قیامها و اشرف و لیبرتی تا برنامة اتمی، همهجا سیاست آمریکا، بهصورت بخشی از مشکل و بهمثابة امدادرسان به رژیم در ضعیفترین موقعیت آن، عمل کرده و نه به صورت بخشی از راه حل.
اما ما میگوییم: پایاندادن به برنامة اتمی رژیم، یک هدف در دسترس است. دیکتاتوری حاکم، در فاز پایانی است و در برابر فشارهای واقعی، چارهیی جز عقبنشینی ندارد. راه حل، روشن است. مجدداً تکرار و تأکید میکنم که:
ـ آخوندها را به پذیرش پروتکل الحاقی و بازرسیهای سرزده، از همة سایتهای اعلام شده و اعلام نشدهاش، وادار کنید.
ـ تمام ذخائر اورانیوم را اکسید و تمام سایتهای اتمی رژیم را منحل کنید.
ـ از هرگونه کاهش تحریمهای بینالمللی علیه رژیم ایران، تا زمان پذیرش قطعنامههای شورای امنیت توسط این رژیم، خودداری کنید.
حرف ما بسیار ساده است: ملاها بیش از هر وقت ضربهپذیرند؛ به آنها امداد نرسانید و بگذارید مردم ایران تکلیف خود را با این رژیم، با سرنگونی آن، یکسره کنند.
حضار محترم!
همان سیاستی که آمریکا، اتحادیه اروپا و ملل متحد را در برابر بمب سازی آخوندها، به بیعملی کشانده، نقض وحشیانة حقوق بشر در ایران را نیز به فراموشی سپرده و تعهدات و وظایف قانونی در بارة اشرف و لیبرتی را نیز زیر پا گذاشته است.
در چنین وضعیتی، اگر ایستادگی و کارزار پیگیر شما نبود، فجایع بسیار بیشتری در اشرف و لیبرتی بهبار آورده بودند.
هفتة گذشته، گروه کار ناپدیدشدگان اجباری و گروه کار بازداشتهای خودسرانة ملل متحد و 4 گزارشگر ویژة ملل متحد، از حکومت عراق خواستند محل نگهداشتن 7 مجاهد ربوده شده از اشرف را مشخص کند قبل از این، عفو بین الملل و سازمان جهانی ضد شکنجه، همین خواسته را تکرار کرده بودند.
پس این چه سیاست شومی است که با زیرپا گذاشتن حقایق، میخواهد دست قاتلان و مجرمان اصلی، یعنی مالکی و خامنهای، را بشوید؟
این سیاست بزدلانه، موتور یک جنایت بزرگتر را روشن میکند.
به همین خاطر، این هشدار را تکرار میکنم که هر اتفاقی که برای مجاهدان لیبرتی بیفتد، دولت آمریکا و ملل متحد در قبال آن، مسئولیت کامل دارند. آنها باید امنیت و سلامت مجاهدان لیبرتی را طبق تعهداتشان تضمین کنند.
امروز رهایی گروگانها و ضرورت امنیت همة مجاهدان لیبرتی و هم چنین اعتراض به نقض حقوق بشر و اعدامها در ایران، و بهخصوص، خواستهای اعتصاب غذاکنندگان در زندانهای ایران، موضوع کارزار گستردة جهانی است که باید با قدرت هر چه بیشتر گسترش یابد.
پایداری مجاهدان لیبرتی، و ایستادگی مجاهدان و اشرفنشانها، فراخوانی به قیام و خیزش در سراسر ایران است. و این مبارزهیی است تا پیروزی.
هممیهنان!
در آستانة میلاد مسیح(ع) و سال نو میلادی، ضمن تهنیت به هموطنان مسیحی و پیروان مسیح در سراسر جهان، و مردم ایتالیا از عیسیبن مریم برای مقاومت علیه دیکتاتوری ولایت فقیه و پیروزی و آزادی، استعانت میکنیم.
سلام بر عیسی مسیح که پیام امید و نَفَس حیاتبخش او، مردگان را زندگی میبخشید و سرکوبشدگان را برمیانگیخت.
ـ به اسیران، به زندانیان و به شکنجه شدگان، که هر روز مصلوب میشوند، پیام مسیح را تکرار میکنم که گفت: تنها کسانی نجات خواهند یافت که تا به آخر، پایداری کنند.
ـ به مردم ایران، به جوانان، به دانشجویان، به زنان و به قیام کنندگان برای آزادی، پیام مسیح را تکرار میکنم که گفت: هر که درخواست کند، بهدست خواهد آورد؛ هرکه جستجو کند، خواهد یافت و هر که در بزند، در بهرویش باز خواهد شد.
ـ به مجاهدان و به پیشتازان آزادی که سه دهه است صلیب بردوش، مسیر آزادی را می پیمایند، پیام مسیح را تکرار میکنم که گفت: برای کسی که ایمان داشته باشد، هیچ کاری غیرممکن نیست.
با الهام گرفتن از مسیح (ع) و مریم عذرا، برای همة آنها که در سراسر جهان، به همبستگی با مقاومت مردم ایران برخاستهاند، و برای تمام مردم جهان، صلح و همبستگی و جهانی پر از امید و روشنایی و خوشبختی، آرزو میکنم.
پیام حقیقی موسی و عیسی و محمد، آزادی و صلح و رحمت و بردباری است.
و این پیام، بی تردید در میهن ما ایران، پیروز خواهد شد.
سلام بر آزادی،
سلام بر مردم ایران،
سلام بر همة شما.
28 آذر 1392