وی می گوید: تظاهرات گسترده، ایران را بطور کامل به مدت حداقل دو هفته فرا گرفت. به رغم نزدیک به ۸۰۰۰ دستگیری، ۵۰ مورد مرگ، هزاران زخمی و بکارگیری سپاه پاسداران، اما کماکان مردم ایران خواستار ادامه اعتراضات در ده ها شهر هستند.
قیام ۲۰۱۷ به نسبت قیام ۲۰۰۹ از چندین جنبه متفاوت است. در تظاهرات های اخیر با تعداد کمتری آغاز گردید، اما با پهنه بسیار گسترده تر جغرافیایی و اجتماعی روبرو بود. همچنین رهبرانی که دستگیر شده باشند و یا مکان خاصی که سرکوب شده باشد وجود نداشت.
تمرکز ایدئولوژیکی جنبش در حال ظهور نیز بسیار فراگیرتر بود. تظاهرات کنونی از بیم و نگرانی های اقتصادی جمعیتی که عمدتا اموالشان توسط قشر نخبه مذهبی خودپرست به سرقت رفته بود، بروز کرد. تعداد زیادی از تظاهرکنندگان شعار «مرگ به دیکتاتور«سر می دادند، نه برای رفرم یا اصلاحات بلکه برای سرنگونی رژیم آخوندسالاری.
حداقل در یک مورد، هیچ چیز جدیدی در مورد ناآرامی های اخیر در ایران وجود ندارد. از سال ۱۹۷۹ که ملاها به قدرت رسیدند، مردم ایران در برابر سرکوبگری و فساد آخوندها دست به قیام می زنند. در تابستان سال ۱۹۸۸، خمینی دستور و نظارت بر اعدام ۳۰،۰۰۰ مخالف سیاسی متهم به عضویت در سازمان پیشتاز اپوزیسیون مجاهدین خلق را داد، آنانی که پس از انقلاب ۱۹۷۹، بلافاصله خواستار تغییر رژیم به نفع یک دموکراسی نوع غربی شدند.
در روز سه شنبه ۱۹ دی، خامنه ای، در یک سخنرانی با مردم قم گفت که مجاهدین خلق مسئول «رهبری» قیام های کنونی بوده اند. خامنه ای گفت که سازمان مجاهدین خلق «ماه هاست آماده چنین شرایطی بوده اند ... آنها از چند ماه پیش سازماندهی شده بودند و با افراد مختلف دیدار می کردند؛ برخی افراد را در داخل کشور انتخاب می کردند، آنها را پیدا می کردند و به آنها کمک می کردند، بنابراین می آمدند و مردم را به قیام فرا می خواندند» ... آنها با این شعار موفق به جذب برخی از مردم شدند و پس از آن، آنها می توانستند به صحنه بیایند و اهداف خود را دنبال کنند و از مردم بخواهند دنبال آنها بیایند.
با نگرشی با این محتوا و شرایط، اعتراضات جاری نشان دهنده یک همبستگی ملی رو به رشد در حمایت از ایرانی است که از استبداد ملاها آزاد می گردد. جنبش های اپوزیسیون از جنبه تعداد، تنوع جغرافیایی و اجتماعی و تیزی شعارها در هم ضرب می گردند و افزون می شوند...
با توجه به این که این تظاهرات ها آمال تقریبا ۴۰ ساله مردم ایران برای دموکراسی و تعیین سرنوشت خود را بیان نموده است، اکنون زمان آن فرا رسیده است. این نیست که بگوییم که ایالات متحده باید مستقیما در امور ایران مداخله کند، اما تنها بیان حمایت معنوی کافی نیست. اقدامات فوری ضروری است تا از سرکوب اراده مردم توسط این رژیم، که از طریق خشونت یا بستن جریان اطلاعات به بیرون کشور اعمال می گردد، جلوگیری شود. هر دو این تاکتیک ها هم اکنون نیز بکار برده می شود؛ به سوی تظاهرکنندگان شلیک می گردد و اینترنت و موبایل مختل شده است. ناگریز، هر دو این تاکتیک ها بدتر خواهند شد مگر اینکه ایالات متحده جامعه جهانی را تحت فشار قرار دهد تا بر روی این رژیم، نهادهای سرکوبگرانه اش و هر شرکتی که بخواهد ابزارهایی به این رژیم برای جلوگیری از ابراز نارضایتی ایرانیان نسبت رژیم بدهد.
اعلان تحریم ها مرتبط و حسابرسی نسبت به آن، به دولت ترامپ این اجازه را خواهد داد تا حمایتی که قبلا تنها در کلمات بیان می شدند را بطور مادی ابراز دارد؛ اما همانطور که منتظر هستیم تا این سیاست ها شکل بگیرند، مهم است که متوجه باشیم که مردم ایران نیاز به یک پرچم و رایتی دارند تا پشت آن نیرو گیرند . کاخ سفید باید تا زمانی که برخی از خطوط ارتباطی در ایران هنوز باز است، این را باید نشان دهد که نه تنها از تظاهرات های فعلی حمایت می کند بلکه دیدگاه دموکراتیکی که الهام بخش آنهاست را نیز پشتیبانی می کند.