آخر مگر نمیبینیم که چگونه مسعود رجوی
پیاپی خطاب به جوانان پیام میدهد
از قرآن و نهج البلاغه گزیده میآورد
به آموزشهایش نگاه کنید!
از تمامی آنها بوی باروت به مشام میرسد
از لابلای سطور فریبنده تفسیر قرآنش
قبضههای کلاشینکف دیده میشود
این که وزیر محترم اطلاعات با کارهای شبانهروزی خود برخی توابین منافقین
مانند سلطانی، خدابنده، عزتی، حسینی، یغمایی، کریمدادی، مصداقی، پورحسین
را استخدام کرده با انرژیگذاری کلان و البته تأمین مالی
توابین را به رویارویی روانی با خود مجاهدین میکشاند
بسیار عالیست اما آیا کافیست؟
اینکه آقای اسماعیلی
خبر دستگیری دو دانشجوی نخبه منافق صنعتی شریف را اعلام میکند
بسیار قابل قدردانی است اما کافیست؟
کافی نیست به همان علت که در نهایت خود مقام معظم رهبری
زنگهای خطر اندیشه التقاطی را به صدا در آوردند
چرا مجاهدین امروز بزرگترین تهدید هستند؟
برای پاسخ به این چرایی و برای این که دریابیم چرا رهبر انقلاب روز ۲۸ اردیبهشت بی پرده با تمامی دوستاران نظام، زنهار داد که از این دشمن پلید غافل نشوید، لازم است مقداری در کنه اندیشه و دیدگاههای مذهبی و ایدئولوژیک مجاهدین کند و کاو کنیم.
مجاهدین به زعم خود به اسلام باور دارند. اما درست رو در روی امام خمینی که بر «انقلاب اسلامی» تأکید دارد، مجاهدین «اسلام انقلابی» را مطرح میکنند. این دقیقا نقطه آغاز فساد و تأثیرات مخرب بعدی مجاهدین در جامعه و در میان نسلهای پی در پی جوانان، بهویژه در دوران حاضر است.
کافیست به آموزشهای ایدئولوژیک و کتابهای اغفالآمیز آنها نگاه کنیم. بهویژه به سخنرانیهای سرکرده آنها، مسعود رجوی. او اسلام مجاهدین را در طیف تکاملی «در چپ مارکسیسم» معرفی میکند. رجوی با گستاخی میگوید اسلامی که سایرین، از جمله امام خمینی باور دارند در راست مارکسیسم است و سراپا آلوده به اندیشههای استثماری است؛ و از همینجا نتیجه میگیرد: اسلام مجاهدین، اسلام ضد استثماری است
ای کاش رجوی این تئوریهای فریب خود را در لای سطور کتابهای آموزشی سازمان باقی میگذاشت. اما او که از ابتدا شمشیر مقابله با نظام مقدس جمهوری اسلامی را بلند کرده و با گستاخی ادعا میکند که ریشه این نظام مردمی را از بن خواهد کند، دقیقا در پهنه جامعه، با حربه «اسلام انقلابی» خود به شکار جوانان آمده است.
تذکارهای پیاپی امام خمینی و امام خامنهای
امام خمینی تا روزی که در قید حیات پربار خود بود، هفتهای نبود که نسبت به خطر نفاق و شخص مسعود رجوی هشدار ندهد. پس از آن نیز، شاهد هستیم که مقام معظم رهبری با ژرفاندیشی خاصی که دارند، پیاپی خطر نفاق و گروهک منافقین را گوشزد میکنند. ایشان پس از غائله بهمن۹۶ به روشنی گفتند که «پیادهنظام این غائله منافقین بودند». پس از غائله آبان ۹۸ تأکید کردند: «در یک کشور خبیث (آلبانی) عدهای ایرانی وطنفروش جمع شدند و نقشه فتنه بنزین را ریختند» و اکنون نیز رهبری با صراحتی بیش از همیشه نسبت به سربازگیری گسترده این دشمن خطرناک و موذی از «جامعه جوان» کشور هشدار میدهند.
آخر مگر نمیبینیم که چگونه مسعود رجوی پیاپی خطاب به جوانان پیام میدهد، از قرآن و نهج البلاغه گزیده میآورد و به قول خودش آموزشهای ایدئولوژیک به «نسل جوان» میدهد. اما به آموزشهایش نگاه کنید! از تمامی آنها بوی باروت به مشام میرسد. از لابلای سطور فریبنده تفسیر قرآنش، قبضههای کلاشینکف دیده میشود.
آیا اقدامات ما کافیست؟
در مقابل هر چند نیروهای جان بر کف نظام با همت و تلاش به مقابله با این سرانگشتان نفاق، از جان خود مایه میگذارند، اما آیا این کافیست؟
این که مجموعه آقای علوی (وزیر محترم اطلاعات) با کارهای شبانهروزی خود برخی توابین منافقین مانند سلطانی، خدابنده، عزتی، حسینی، یغمایی، کریمدادی، مصداقی، پورحسین و… را استخدام کرده، با انرژیگذاری کلان و البته تأمین مالی، توابین را به رویارویی روانی با خود منافقین میکشاند، بسیار عالیست؛ اما آیا کافیست؟
اینکه آقای اسماعیلی خبر دستگیری دو دانشجوی نخبه منافق صنعتی شریف را اعلام میکند (۱۶ اردیبهشت۹۹)، بسیار قابل قدردانی است، اما کافیست؟
کافی نیست به همان علت که در نهایت خود مقام معظم رهبری زنگهای خطر اندیشه التقاطی را به صدا در آوردند. کافی نیست، چون در کف جامعه میبینیم که چطور جوانان ما در ابعاد هزار هزار در تور شوم کاریزمای رجوی گرفتار شده، از یک دانشجوی درسخوان تبدیل به یک تخریبگر با مالیخولیای سلاح و بمب میشوند.
از سوی دیگر سازمان مجاهدین خلق ایران بیانیه ۴۰۷ زندانی سیاسی در مورد تشبثات یکی از عوامل افشاء شده رژیم به نام ایرج مصداقی در راستای اهداف وزارت اطلاعات و مزدوری برای آن را منتشر کرده است.