هوشنگ اسدیان(پگاه): بجوش، ای چشمه جوشان

 

"در ستایش قیام آفرینان و کانونهای شورشی"

بجوش، ای چشمه جوشان
خروشان شو، تو موج اَفکن
بکَن بنیاد جلاد را
خمینی حرام لقمه، تو از بیخ کَن.

ببار باران، نوازش کن
که یاران تشنه آبند
ز بس آتش به جان دشمن افکنده
چو شیری خسته در خوابند.

بزن کل را تو ای مادر
پلنگ جنگی اَت خیزان کنار در
همی فرمان دهی او را
خمینیسمو و سگانش می کند پَرپَر.

تو ای توفان ناآرام
بپا کُن هرچه رعّد در آسمان داری
که خشم سیل جوشان خلایق
می کند ویران نظام، دین سالاری.

به غُرش آی، رگبار مسلسل
مجاهد یا چریکی، بر سر دستش نمایانی
و این بار توده خشمگین بدست دارد تفنگ را
بپاشد هر گلوله بر سر دجال، در کوی و بیابانی.

به پرواز است، عقابان بلند تیز پرواز
به لب دارند واژه زیبای آزادی
به قدری اوج دارند که نزدیک خدایند
که خون دادند برای سَرو آزادی.

آتش بیقراری خلقهای ایران
شعله بر کش، دَم فرو مَکش
زمستان خامنه ای حرام زاده، بس هراسناک است
فروزانتر قیام را در بغل کش.

کانونهای شورشی، قلب تپنده قیام
رزمتان و عزمتان، باشد پُر دوام
منفجر کنید، قبر خمینی پلید را
با کارگران و زحمتکشان و توده های قیام.