نظریه فوق ازآنجا ناشی میشود که طی دو سال اخیر الیگارشی دینی وارد دورانی شده است که " دوران فروپاشی" تفسیر میشود. به عبارتی پارامترهایی در نظر گرفتهشده که منظور نویسنده را بیان کرده است. این نوع نگرش به وضعیت سیاسی-اقتصادی رژیم ولایتفقیه، این رهنمود را میدهد که رژیم برای خنثی کردن عوامل تهدید، تمام ذخایر سیاسی اقتصادی تا فرهنگی را بکار گرفته تا برای دوام خود بر اریکه قدرت زمان ذخیره نماید. ازآنجائیکه رژیم در چنبرهای از معضلات داخلی و بینالمللی گیرکرده و راهحلی نیز برایش متصور نیست، کوشیده است تا با شناسایی عوامل اصلی تهدید بقایش، به مقابله با آن روی آورد.
غرض از تحریر این کتاب این است که خواننده به اهداف استراتژی رژیم برای برون رفت از بحرانهای موجود پی ببرد، همچنین به تاکتیکهای مقاومت برای سرنگونی رژیم در تغییر دوران اشراف یابد.