این تظاهرات با شرکت تعداد زیادی از هموطنان با سرود "پیکر بی شکست" در میدان "لست من" – یکی از میدان های مرکزی تورنتو آغاز شد. سپس تظاهر کنندگان با شور و گرمایی ویژه به شعار دادن پرداختند:
اشرفی قهرمان قسم به خون شهدا حمایتت می کنیم
مرگ بر خامنه ای مرگ بر مالکی چه اشرف چه تهران،
اشرف امید مایی خار چشم ملایی،
خامنه ای بدونه به زودی سرنگونه.
توطئه خامنه ای مالکی محکوم است
و ...
بسیجی کثافت گم شو برو سفارت
مرگ بر خامنه ای لعنت بر خمینی
انجمن نجاست گم شو برو سفارت
بسیجی بی حیا گمشو برو زیر عبا
مرگ بر مالکی مزدور خامنه ای
سپس سرود اشرف برای ایران پخش گردید و به دنبال آن تظاهرکنندگان در حمایت از قهرمانان شهر شرف به ادامه شعار های خود پرداختند.
پس از آن آقای علی اصغر بهروزیان به سخنرانی پرداخت. وی درسخنان خود گفت:
با درود به شهیدان قهرمان فروغ ایران و فروغ همیشه جاویدان
و درود به رهبری قهرمان مقاومت سترگ ایران زمین
و با سلام به همه شما زنان و مردان آزاده ای که همیشه و همه جا به یاری یاران قهرمان خود در شهر شرف آمده اید.
دوستان عزیز
امروز گرد هم آمده ایم تا یاد و خاطره حماسه ای ایکه سال گذشته در همین روزها با دلاوری های اسطوره ای قهرمانان شهر شرف و شهیدان سرفرازش رقم خورد را گرامی بداریم . چه کسی را یاری فراموشی آن لحظه های شوم دردناک است؟ لحظه هایی که تبر بر پیکر پاک یاران محصور و بی سلاخمان فرود می آمد و خون پاکشان بر زمین تشنه سرزمینی می ریخت که قرن ها پیش نبرد برای آزاده گی از همانجا آغاز شده بود. یادتان هست آن روزها که در دل خون می گریستیم و رو به جهان فریاد می زدیم:
(( - آهای !
از پشت شیشه ها به خیابان نظر کنید!
خون را به سنگفرش ببینید! ...
این خون صبحگاه است گوئی به سنگفرش
کاینگونه می تپد دل خورشید
در قطره های آن ...))- زنده یاد احمد شاملو.
آری دژخیمان قبیله مرگ و سکوت و تباهی تاخته بودند تا در تفته گی زمینی سوخته با رگبار گلوله و تیر و تبر قلب خورشید را سوراخ کنند و خون صبحگاه را بر سنگفرش ها بریزند. از اشرف تا تهران.
اما خوشا ناخدای قبیله خورشید و نور شادی که در اوج درد پرچم سرفرازی به دست ها بر فراشت و به فرمان او:
" نو برگ های خورشید
بر پیچک کنار در باغ کهنه رست .
فانوس های شوخ ستاره
آویخت بر رواق گذرگاه آفتاب ...
***
من بازگشتم از راه،
جانم همه امید
قلبم همه تپش .
چنگ ز هم گسیخته زه را
ره بستم
پای دریچه،
بنشستم
و زنغمه ئی
که خوانده ای پر شور
جام لبان سرد شهیدان کوچه را
با نوشخند فتح
شکستم "
معجزه گون می نماید اما این راز راز ملتی است که با کاروانی بیکران از شهیدان خویش با دلاوران بی بدیل خود پیمان عشق بسته است و با انبوه زخم و درد و رنج در این پیکار بی امان دمی حتی! از پای ننشسته است.
آری همانگونه که رهبر مقاومت که درودی بیکران بر او باد، گفت : اشرف ایستاد و جهان به پایداری برانگیخته شد. پایداری شگرف و رزم بی امان شان با دست های خالی در برابر خیل گرازان وحشی ی ملبس به آدمی و دژخیمان مزدور بی مایه نوری مالکی تمامی رویاهای پنبه دانه ای ولی فقیه پوشالی را به کابوس سرنگونی ای گریز ناپذیری مبدل کرده است که تا دم مرگ محتوم از آن رهایی نخواهد یافت.
"پس ای فردازادگان ... دریابید
که ما نه زانو زدیم و
نه مایوس از این سرزمین مهزده گذشتیم
دی به همدستی همین هوا برآ
که فرزندان از بند رَستهی من
میروند
تا در گذرگاه کشور آفتاب
بر پتیارگی و پریشانی ظفر یابند..." این منم زرتشت...
درود بر شهیدان قهرمان فروغ ایران و فروغ جاودان
درود بر قهرمانان شهر شرف – اشرف
مرگ بر خامنه ای درود بر رجوی
پس از آن نوجوانان و دانشحویان هوادار مقاومت در برابر میز بزرگی که با تصاویر شهیدان قهرمان فروغ ایران و انبوهی گل آذین شده بود آمدند و کبوتر هایی سپید بال را به آسمان پرواز دادند. سپس تظاهر کنندگان در صف هایی منظم در برابر تصاویر شهیدان قرار گرفتند و با اهدای شاخه ای گل رز به ادای احترام به پرداختند. در پایان این تظاهرات با همخوانی جمعی سرود قسم به پایان رسید.