درپی حکم حکومتی از سوی خامنهای مبنی بر حذف تمامی نامزدهای باند مقابل، اکنون شاهد رشد بیسابقهیی از تشدید جنگ قدرت، شقه و همچنین ریزش در رأس نظام آخوندی میباشیم.
در این راستا شواری نگهبان که بخشی از تیول ولیفقیه برای مهندسی سیاستی بهنام«نظارت استصوابی» است، در اقدامی بیسابقه ضمن قلع و قمع کاندیداهای باند اصلاحطلبان قلابی، شیخ حسن روحانی و نیز افراد منفرد و به حاشیه رانده شده در حکوم، راه را برای رسیدن آخوند جلاد ابراهیم رئیسی، از آمران جنایت علیه بشریت باز نمود.
رئیس قوه قضائیه رژیم که مردم به آن«قصابیه» میگویند در حالی خود را نامزد ریاستجمهوری نظام کرده است که وی هماکنون بر کرسی ریاست قوه قضاییه نیز نشسته است.
این از جمله پارادوکس های حکومت مطلقهای است که برخلاف عرف بینالمللی در تمامی کشورها و حتی دیکتاتوریهای متعارف، پردهها را کنار زده و آدرس واقعیتی بهنام«سیرک» ایندور از انتخابات را به همگان نشان میدهد.
گذشته از این واقعیات باید به مجموعه عظیمی از موضعگیریها از سوی توسری خوردگان نظام در این دور اشاره نمود، تا بدین سان پازل شقه و ریزش نیرو در درون رژیم آخوندی روشنتر گردد.
برای نمونه پاسدار احمدینژاد که خود برای دو دوره بر مسند قوه مجریه نظام قرار داشت ، پس از«رد صلاحیت» در سخنان تندی گفت:«خطر خیزش گرسنگان را هر روز بیش از دیروز حس میکنم، جامعه در حد انفجار است». وی سپس میافزاید:«وضع کشور همه جوره بد است و البته هیچ وقت اینقدر بد نبوده است. با ادامه این روند، وضع با سرعت زیاد، خیلی بدتر میشود».
در نمونهیی دیگر حسن خمینی که پیشتر از سوی شخص خامنهای« رد صلاحیت» شده بود ضمن به چالش کشیدن سیاستهای ولیفقیه میگوید:«روح تفکر مردم گریز و جمهور ستیز از جان دشمنان مردم در کالبدها دمیده میشود و عدهیی ناآگاهانه آن را در جان خود میپذیرند».
نوه بنیانگذار دیکتاتوری ولایت در ادامه با زدن زیرآب ایندور از نمایش انتخابات، خطاب به نامزدهای رد صلاحیت شده ادامه میدهد:«من اگر جای آنها بودم، انصراف میدادم چرا که دولت برآمده از این انتخابات توان حل هیچ مشکلی را ندارد».
ابعاد سرخوردگی در میان باندهای حکومتی بهویژه در میان اصلاحطلبان قلابی بسیار آشکارتر میباشد. محمود صادقی از اعضاء این باند قلابی اعتراف میکند: «اگر این فرایند در گذشته تنها مورد نقد فعالان سیاسی بود، اینک به صریحترین وجه ممکن مورد نقد و اعتراض یکی از اعضای شورای نگهبان قرار گرفته است و حتی مقبولترین نامزد احراز صلاحیت شده را وادار به اذعان به غیررقابتی بودن فهرست موجود کرده است».
چنین مواضعی را میتوان بهوفور در رسانهها و نیز در میان بسیاری از تشنه به قدرتان سرخورده در درون نظام آخوندی مشاهده نمود.
همچنین باید اضافه نمود که خامنهای با اتخاذ سیاست انقباض کامل، به یقین به بزرگترین خطای سیاسی خود طی سه دهه گذشته دستزده است. هراس وی نه از به قدرت رسیدن این یا آن باند در درون نظام میباشد ، بلکه وی بهخوبی میداند که برای جلوگیری از قیام گرسنگان و تودههای بهجان آمده، رژیم ولایت راهکاری بغیر از انقباض کامل و هر چه محکمتر کردن کمر بندها را ندارد.
بقول خانم رجوی:«خامنهای با سلاخی و حذف کاندیداهای نمایش انتخابات ریاستجمهوری که در طول چهل سال گذشته در همه جنایات این رژیم سهیم بودهاند، برای یکپایه کردن رژیم و حداکثر سرکوب و انقباض خیز برداشته است. این نشانه آشکار بحران سرنگونی و فاز پایانی دیکتاتوری دینی و تروریستی است».