در پی راهاندازی سیاست انقباض کامل در درون رژیم آخوندی اکنون شاهد افزایش پس لرزههای شدید بهویژه از سوی باندهای متخاصم در دیکتاتوری ولیفقیه میباشیم.
به یقین تبعات داخلی این بحران تاثیرات مستقیم خود را بر زمینه اجتماعی و هر چه بیشتر دوری جستن و تحریم گسترده از سوی مردم در این دور از نمایش انتخابات به اثبات رسانده است.
خامنهای با حذف نامزدهای باندهای اصلاحطلبان قلابی، اصولگرایان و یا شیخ حسن روحانی اکنون آخرین میخ را بر تابوت نظام ولایت کوبیده است.
یک نمونه این واقعیت در ریزش نیروهای زهوار در رفته در رأس حاکمیت و یا شاخ و شانه کشیدنهای آنان علیه خامنهای میباشد.
برای نمونه مجمع مدرسین و محققان حوزه علمیه قم که دل خونی از حاکمیت مطلق خامنهای دارد در بیانیهیی از جمله خطاب به ولیفقیه تأکید کرده است: «چرا باید سرنوشت این کشور پهناور به سلیقه معدود افرادی گره بخورد که برخی از آنان سابقه چندانی در انقلاب ندارند».
به یقین بیان چنین جملاتی که سمت و سوی مستقیم به پرونده خامنهای دارد، ترجمان جنگ قدرت از سوی حوزهای است که خامنهای با ضرب دلارهای نفتی، در آن هیچ پایگاهی ندارد.
مشکل خامنهای با چنین دوایر و حوزههای سنتی طی سالیان اخیر ، ریشه در عدم صلاحیت وی در فقه سنتی و نداشتن رتبه در میان آخوندهای دانه درشت نهفته است.
تمامی“ آخوندهای چند ستاره» به خوبی از وضعیت خامنهای و اینکه وی در یک بند و بست صرفاً سیاسی با رفسنجانی بهعنوان“ولیفقیه یکشبه» بر مسند بالاترین در هیراشی قدرت رسیده است، واقف میباشند.
یک نمونه این واقعیت را باید در رایزنیهای پاسدار لاریجانی و گرفتن حکم از دو آخوند دانه درشت، پیش از اعلام نامزدی، جستجو نمود. وی در یک دهن کجی آشکار به رتبه حوزی خامنهای، به قم رفت و پس از دیدار با آنان از ا ورود به این دور از نمایش خبر داد، امری که صد البته اعلام جنگ به خامنهای محسوب گردیده است.
همچنین باید به نفوذ برادر وی، آخوند صادق لاریجانی در میان آخوندهای دانه درشت در قم و حتی در نجف اشاره نمود که اکنون در منطق خود به بروز شکاف و هر چه تیزتر شدن تضادها در رژیم آخوندی راه برده است.
در مقابل این وضعیت، ولیفقیه نیز عمده تمرکز خود را بر حوزه مشهد قرارداده و تلاش دارد تا قبل از مرگ، با هر چه بیشتر میدان دادن به باند دستچین شده در این شهر، افرادی مانند آخوند علمالهدی و در مورد اخیر آخوند جلاد رئیسی، به تقابل با قم برخیزد.
بهرحال ابعاد بحران که اکنون بدرون لایههای سنتی و متهجر هر دو باند رژیم راه برده ، بحدی است که معاون سابق در وزارت کشور به سرنوشت شوم خامنهای اینگونه اذعان کرده است: «اگر روزی مردم دستشان برسد موضوع شیخ فضلالله نوری مجدداً تکرار برای همه ما خواهد شد» (سایت مجاهدین خلق ۷خرداد ۱۴۰۰).