بحران محیطزیست و بهویژه در زمینه آب و استفادههای ابزاری از منابع زیر زمینی اکنون در منطق طبیعی خود چشمانداز خشکسالی گسترده در ایران آخوند زده را رقم زده است.
براین منطق کاهش شدید تولیدات مواد غذایی میوه، سبزیجات در بخشهای کشاورزی سایه خود را بر آینده غذایی میلیونها ایرانی پهن کرده است.
یک گزارش حکومتی (خبرگزاری ایلنا ۲۰خرداد ۱۴۰۰) در گزارشی این وضعیت بحرانی را اینگونه به تصویر کشیده است: «ایران بسیار بیشتر از میانگین جهانی در معرض خطر کمآبی قرار دارد. بیش از ۹۰درصد جمعیت و تولید ناخالص داخلی کشور در مناطقی قرار دارند که مصرف و هدر رفت آب در آن ها زیاد است».
واقعیت در ایران آخوند زده آن است که رژیم آخوندی طی بیش از چهار دهه حاکمیت ، با سیاستهای مخرب خود و تولید باندهای مافیایی بهویژه در زمینه سوءاستفاده از منابع آبی کشور ، مقصر اصلی برای بروز این وضعیت میباشد.
مضافا بر این نیز باید به پروژههای مخرب سپاه پاسداران، سدسازیهای غیراستاندارد، استفاده ابزاری از منابع طبیعی آبی و یا فروش آب کشور به خارج اشاره نمود.
ابعاد این سیاستهای مخرب اکنون به بروز خشکسالیهای گسترده، فروکش کردن زمین در بسیاری از بخشها، از بین رفتن تالابها، رودخانهها و یا دریاچههای تاریخی راه برده است.
بدین سان نه تنها طبیعت ایران، بلکه بسیاری از کشاورزان با ورشکستگی و افت شدید تولید روبهرو گردیده که تبعات مستقیم خود را بر منابع غذایی و تولیدات کشاورزی و همچنین بهای سنگین ارزاق عمومی بهجا گذاشته است.
این گزارش در ادامه بهنقل از یک کارشناس در علوم باغبانی و کشاورزی اعتراف میکند:«اگر سیاست های دولت آینده در کشور نتواند انگیزههایی برای بهرهوری استفاده از منابع آب و حفاظت از محیطزیست فراهم کند، سرانجام فشار بر آب نه تنها با تغییر در تقاضا، بلکه با تغییر در آب و هوا همراه خواهد شد که این امر منجر به بروز بیشتر خشکسالی میشود».
این جملات بهمعنای وجود سوءمدیریت و بلبشو در بخشهای محیطزیست کشور میباشد که اکنون تبعات خود را بر جامعه کشاورزی ایران مستولی کرده است.
رژیم آخوندی همواره برای شانه خالی کردن از قبول مسئولیت، دلیل این وضعیت بحرانی را بر گردن«کمبود بارش باران» انداخته اند، اما به یقین این بخش کوچکی از واقعیات در ایران آخوند زده میباشد. مهمترین عامل برای خشکسالی عدم سیاستهای راهبردی و مبارزه جدی با بحران خشکسالی و همچنین قطع دستان مافیای حکومتی می باشد.
بدین سان شاهد هستیم که سالانه هزاران کشاورز دردمند از چرخه فعالیت خارج شده و در بهترین حالت خانهنشین و به حاشیه رانده میشوند. بدین سان پیشبینی میشود که منبعد ایران به واردات مواد غذایی و آذوقه هر چه بیشتر نیازمند گردد. صدای فریاد و اعتراضات بهحق کشاورزان در ورزنه اصفهان و یا بخشهای مرکزی ایران برای«حقه آب» ترجمان این سوءمدیریت و استفاده ابزاری آب از سوی ارگانهای نظامی رژیم میباشند.