(درودهای من) به زنان مجاهد, این زنان مقاوم, این زنان صبور و این زنان پاکدامن
یادبود این مناسبت درد آور و هولناک ست برای قلب هر انسان آزاده ای, و این مناسبت گذشت 22 سال از قتل عام دهشتناک علیه زندانیان سیاسی.
راه آزادی, راهی پر سنگلاخ و خونبار است اما دروازه آن حقانیت است و این آن چیزی است که به فراموشی سپرده نمی شود.
من درود می فرستم به شما بخاطر این روحیه مقاومت کننده شما. حق همواره با شماست و آزادی از آن شماست به خواست خدا و هزاران برکت باد بر مجاهدین خلق در کمپ اشرف و بر شما از تمامی جهان درود و سرافرازی باد.
خواهر شما فادیه حداد
اقدام الموتی
علی ابواب مدینتی السبعة
تطب اقدام الموتی
لتشم رائحة الدم
المحروق...
قطعوا الطریق
وحاصروا المدافن...
وعلی سورها الرافض
صلبوا ساعی البرید
لیسجد الشاعر الذی
لا یبحث عن قصیدة
ولا عن اجوبة مکتوبة...
علی ارصفة مدینتی
مات العصفور
والقصیدة فی دمه
فادیة حداد
عمان فی 26/3/2004
گامهای مردگان
بر دروازه های هفتگانه شهر من
گامهای مردگان نهاده میشود
تا بوی خونی سوخته به مشام رسد...
راهها را بستند
وگورها را به محاصره درآورند....
و بر باروی معترض آن
نامه رسان را به صلیب کشیدند
تا به سجده درآید شاعری که
در پی قصیده ای نمیگردد و
و بدنبال پاسخهای نوشته شده ای نیست ,,,
در پیاده روهای شهر من
گنجشکی مرد
با قصیده ای در خونش
العشاء الاخیر
هبنی مائدة
ربانیة...
وعمدنی بنبیذ العشاء
الاخیر...
ثم اکتب
شهادتی بعیون الاطفال
وخاتمتی...
علی مفارق الشهداء
الصواریخ لا تعرف
براءة الاطفال
ولا لغة بائعی
یانصیب التعاویذ...
16/9/2004
شام آخر
به من مائده ای الهی عطا کن
ومرا با شراب آخرین تعمید ده
سپس بنویس
شهادت مرا در چشمان کودکان
و پایان مرا
بر وداع شهیدان
موشکها نه بیگناهی کودکان را می شناسند
ونه زبان وردگونه بلیط بخت آزمایی فروشندگان را