پیامهای تسلیت درفقدان مجاهد صدیق مسعود فرشچی از سوی یاران و اعضا و هم‌پیمانان مقاومت

 

 

پس از پرواز مجاهد صدیق مسعود فرشچی پیامهای تسلیت و گرامیداشت بسیاری از سوی یاران شورشگر و اعضا و هم‌پیمانان مقاومت به همبستگی رسیده است که در این ستون فشرده یی از آنها را با خوانندگان گرامی به اشتراک می گذاریم:

فرشته و رحمان کریمی: 
بزرگ سرداران قهرمان ملی میهنمان ایران، مسعود و مریم 
 شایسته سلحشوران اشرفی و کانون های شورشی 
 سازمان سرفراز مجاهدین خلق و شورای ملی مقاومت 
 یاران و هواداران صدیق و وفادار مقاومت ایران 
 بی گمان در کهکشان وسیع جهانگستر و غرور آفرین مقاومت، قهرمان نامدار مجاهد خلق مسعود فرشچی که مظهر ایمان و صدق و صفا و پاکبازی خالصانه و صمیمانه بود؛ رخشان تر از ستاره زهره بر ما و دشمنان ما در درخشش خواهد بود. در وصف او واژگان کم می آورند چرا که قلوب دوستدارانش سخنگویی بهتر و گویاتر است. او صمیمیت، مهربانی و ایران و بشردوستی داشت که آیندگان با مشاهده برنامه های هنری اش، او را بهتر از ما معاصران تعریف خواهند کرد. شاعر حق داشت که بگوید: «هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق» 
ما صادقانه به عنوان دو سرباز کوچک و ساده ته صف مقاومت هرگز چنان «گوهر بی بدیل» را از صفحه آموزش خود؛ زدودنی نمی دانیم. یادش جاودان و گرامی باد.

 

کاک بابا شیخ حسینی دبیرکل سازمان خبات کردستان ایران:

درگذشت آ‌قای مسعود فرشچی را به آ‌قای مسعود رجوی و خانم مریم رجوی و همه دوستان و همرزمانش در سازمان مجاهدین خلق ایران و مقاومت ایران تسلیت میگویم. بنده چند بار که در مراسم‌های مقاومت ایران با زنده یاد مسعود فرشچی صحبت کردم و در صحبتهای کوتاهی که با هم داشتیم برایم مشخص شد که با انسانی والا و شخصیتی انقلابی و با شور و نشاط روبرو هستم که کار اصلی و دغدده اش تنها مبارزه برای آ‌زادی مردم ایران میباشد.

باید ذکر کنم که بیشتر شناخت من از این شخصیت بزرگ و انقلابی از طریق برنامه های سیمای آ‌زادی و بخصوص برنامه های پیک شادی بود. روحش شاد و راهش پر رهرو باد

دکتر حسین جهانسوز:

درگذشت مجاهد والامقام٫ آقای مسعود فرشچی را به خانم مریم رجوی٫ آقای مسعود رجوی٫ خانم زهرا مریخی و سایر خواهران و برادران مجاهد تسلیت میگویم. باور از دست دادن این مجاهد خلق بسیار سخت است. 

راهش ادامه دارد. 

 

دکتر منشور وارسته:

با نهایت تاسف و ناباوری، فقدان دریغ انگیز مجاهد خلق، آقای فرشچی را به مریم و مسعود، به همسنگران ایشان در سیمای آزادی، به خانواده مقاومت و کانون های شورشی، تسلیت میگویم. یاد عزیزش گرامی و راه و رسمش همواره پر رهرو باد

 

حسین فرشید:

با دلی پرخون در گذشت دریغ انگیز مجاهد والا مقام و هنرمند انقلابی، مسعود فرشچی را به خانم و آقای رجوی و همه مجاهدین و اعضای مقاومت و بخصوص به جامعه هنرمندان مقاومت سرفراز تسلیت می گویم. مسعود قهرمان برای همیشه در یاد ما و مردم ما خواهد ماند.

 

سیمین منافی و محمد بهروزی:

برای «کهکشانی » شدن

مجاهد پاکباز: «مسعود فرشچی »

رسول پیک شادی در مقاومت ایران زمین

خبردریغ انگیز پرواز «مسعود فرشچی» تن و جانمان راسخت آزرده ساخت.

به رهبری مقاومت و یاران و همرزمانش در سازمان مجاهدین خلق وبینندگان سیما و دوستانش درسیمای آزادی، تلویزیون ملی ایران درگذشت اورا که مبشر: آوردن خنده به لب ها و شادی به دل های مردم ایران زمین بود، تسلییت می گوییم و تردید نداریم که یاران عزیزش «نبود » جسمانی اورا با توانی افزون تر جبران خواهند نمود.

یاد و مرامش ماندگار که از طنز سلاحی ساخت که قلب ناپاک دژخیمان حاکم بر میهن را نشانه رفته بود.

 

پروفسور حسین سعیدیان:

چه خبر دردآوری بود. قلبم بدرد آمد. برادرم مسعود فرشچی رفت. چه زود و ناگهانی. سرفراز و سبک بار. یک مجاهد والا که برای سالهای متوالی لبخند بر لب و نشاط و شادی بر دل مردم ایران نشاند. درود فراوان بر تو ای برادر نازنین.

بدرود مسعود عزیز و نازنین. سلام ما را به همه جاودانه فروغها و سربداران برسان. روحت شاد.

برای همیشه یاد ترا گرامی خواهیم داشت
با تسلیت فراوان به رهبری مقاومت آقا و خانم رجوی. تسلیت فراوان به همه همکاران مسعود در سیمای آزادی و پیک شادی. تسلیت فراوان به همه بینندگان سیمای آزادی و همه یاران مقاومت ایران

 

دکتر حمیدرضا طاهرزاده:

در سوگ انقلابی بزرگ و مجاهد فراموشی ناپذیر امیر مسعود میرفرشچی، شیر آهنین مردی از تبار نور و زندگی که ابتذال مرگ را هزل میداشت و مبشر و نوید دهنده نشاط و شور انقلابی در زندگی بود

شوربختانه مردم و مقاومت ایران، سازمان مجاهدین و رهبری مقاومت مجاهد والا و بسیار دوستداشتنی و صمیمی امیرمسعود میرفرشچی یکی از برجسته ترین فرزندان قهرمان مجاهدش را در کمال بهت و ناباوری از کف داد. مجاهدی پاکباز و بی پیرایه که از نوجوانی با سری پرشور و قلندروار در آمریکا به مجاهدین پیوست و همه دار و ندار و هستیش را نثار آرمانش کرد. یک کادر همه جانبه مجاهد با داشتن صلاحیتهای بیشمار، از طنزهای هنرمندانه و خلاقانه اش تا تحلیل های سیاسی و هزار کار دیگر که از او بر میامد.

اما در ورای همه این صلاحیتهای ارزشمندش، تلألو انسانیت زلال همچون آبهای روان بود که در اعماق دل‌ها اثر میگذاشت و جلوه گری میکرد. او با دلی خونین از غم های بیکران خلق محبوبش، اما هماره با لبانی خندان شادی و نشاط را برای همگان با خود ارمغان داشت. پرواز ملکوتیش بسوی معبود در این شرایط را اصلا نمیتوان تاب آورد. الان فراق جگرسوز، بیش از هر زمان برای همه دل‌هایی که از غم و سوگ او میسوزند معنایی خاص دارد.

تسلیت های عمیق به برادر مسعود و خواهر مریم دلسوخته مان که این جگرگوشه شان را هم تقدیم خلق کردند. و هزاران تسلیت به دیگر برادران و خواهران مجاهد داغدار و همه خانواده بزرگ مقاومت و مردم ایران که او را صمیمانه دوست داشتند و ارج می نهادند، زیرا که این مسعود بود که با همه دل و جانش مهر آنها را در دل داشت و نویدبخش یک زندگی با نشاط و سرشار از نیکبختی برایشان بود!

اما این درد را هم باید همچون مسعود که فراق یاران مجاهدش را به انگیزه های مبارزاتی بدل میساخت، به آتشی از انگیزه های مقدس مبارزاتی ارتقا بدهیم. در برگزاری کهکشان که همه ما درگیرش هستیم بکوشیم تا جایش را پر کنیم.

سنگر و‌رزم سترگ او را باید با عزمی صدچندان آنگونه که او میخواست و در شأن والایش بود برای سرنگونی حکومت ننگین و ضدبشر آخوندی و استقرار آزادی ادامه دهیم.

مسعود جان !

همچون‌نامت چه خجسته زیستی و چه سبکبال رو بسوی حق شتافتی!

سفری افتخارآفرین به آنسوی مرزهای شقایق!

 

استاد محمد شمس:
در فراق مسعود فرشچی مجاهد والامقام و از برنامه سازان سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران

شکوه زندگی در سکون 
جوانه نمی زند
اگر زمین مجال افتخار زیستن باشد
آنها که در دهان یاس، عطر پارو می کنند
در قلبِ لاله، رنگ می کارند
در نبضِ شقایق، آفتاب خرمن می کنند
بی مرگند

به یقین مسعود فرشچی از همین بی‌مرگها هست. حدیث مسعود فرشچی هم مثل دیگر همرزمان مجاهدش، حدیث مردی بود که مرگ را در چنگش گرفته بود. مرگ اسیر روح والا و در دستان شکوفایی اش بود. باید دانست که این چهره دوست داشتنی شیفته چه چیزی بود که همه شیفتگان راه آزادی، شیفته او بودند. روز شماری می کردند تا عصر پنجشنبه برسد و چهره خندان و دوست داشتنی این «پیک شادی» دلهای مردم ایران بر صفحه سیمای آزادی بدرخشد و گل لبخند بر لبهای مردم شکوفه زند. 
بنده به دلیل مسئولیت و حرفه ام، سالها با این مجاهد ارجمند، ارتباط نزدیک داشتم و در زمینه های کاری با هم هماهنگی می کردیم. هر بار که با او صحبت می کردم، جز ارزشهای انسانی، محبت، و حس مسئولیت چیزی نمی دیدم. علیرغم همه توانمندیهای مبارزاتی، هنری و دانش، بسیار خاضع و فروتن بود. شنیدن پرواز این یار و این مجاهد بزرگ و هنرمند برای بنده بسیار تکاندهنده و غم‌بار بود. اما، این را هم می دانم ارزشهایی که مسعود فرشچی با خود داشت و برای ما به جاگذاشت، در میان ما جاری است و بر اراده ما برای مبارزه بی امان و به زیر کشیدن نظام ضدبشری آخوندی، می افزاید. 
درود بر روان پاک مجاهد سرفراز زنده یاد مسعود فرشچی

 

دکتر محمد حسین تسوجی:

درگذشت برادر مجاهد بی بدیلم مسعود فرشچی را به حضور برادر مسعود و رئیس جمهور برگزیده مقاومت خواهر مریم، به تمام مجاهدان و رفقای شورا و به عموم ملت ایران از صمیم قلب تسلیت میگویم .

آشنایی من با برادر مجاهد مسعود فرشچی به اوایل انقلاب برمیگردد . به یاد دارم که آنزمان در دانشگاهی که من دوره دکترا را میگذراندم . میز کتابی از طرف انجمن دانشجویان مسلمان برقرار بود . من نیز گاهگاهی نشریه مجاهد یا کتب سازمان را از میز کتاب خریداری نموده گاهگاهی کمک مالی مختصری هم می کردم . پس از مدتی یکی از فعالین انجمن از من خواست که با او برای دیدن دیگر فعالین به منزلی در شهر اینگلوود در حوالی لس آنجلس بروم . مسعود را اولین بار در آنجا ملاقات کردم . او فردی شوخ طبع، بسیار با معلومات و معتقد بود . علیرغم اینکه از من چند سالی جوانتر بود ولی در اکثر بحثهای سیاسی و ایدئولوژیک توانمندی خاصی از خودش نشان میداد . اولین پروژه تشکیلاتی که ترجمه مقاله طویلی از سفیر آمریکا در ایران یعنی آقای سولیوان که در نشریه لس آنجلس تایمز چاپ شده بود را او به من ابلاغ کرد و گفت که ترجمه این مقالات مهم است چون برای بچه های داخل میفرستیم .

بیاد دارم که در اوایل انقلاب یکی از استادیاران در دانشگاه کلاسی را تحت عنوان ظهور و سقوط شاه ترتیب داده بود و از گروههای مختلف سیاسی ایران برای دادن کنفرانس دعوت میکرد از طرف انجمن دانشجویان نیز مسعود در این کلاس سخنرانی کرد که بسیار مورد توجه قرار گرفت . پس از اتمام کلاس استاد که یک شخص ایرانی بود به مدت نیم ساعت با مسعود تبادل فکری و بحث میکرد . پس از پایان گفتگوها و ترک کلاس، استاد مرا به کناری کشید و گفت که تا بحال شخصی را با این تسلط ایدئولوژیک و سیاسی و به این جوانی ندیده است و گفت که حتما با داشتن چنین اشخاصی سازمان مجاهدین در صدر نیروهای انقلابی در ایران قرار خواهد گرفت .

اما از نکات بارز مسعود یکی قدرت یادگیری بسیار بالای او بود . در یکی از برنامه های بیرونی انجمن که قرار بود سرودی هم اجرا شود، شخصی که قرار بود پیانو بنوازد بخاطر مشکلات نتوانست که در برنامه حاضر شود . او دو روزقبل از برنامه ما را از این بابت مطلع کرد مسعود در ظرف دو روز ملودی را که باید با پیانو نواخته شود آموخت و در حضور عام نیز برنامه را اجرا کرد . جالب اینکه مسعود هیچوقت نه پیانو و نه هیچ سازی را قبلا آموزش ندیده بود ؛ اما شاید بارزترین صفت او حل شدگی ایدئولوژیک و جدیت در کارهای تشکیلاتی اش بود . او مجاهدی بسیار توانمند، معتقد و راسخ با عشق بی پایان به آرمان و رهبریش بود . گاهگاهی برایم از طریق کامپیوتر نامه میداد و در نهایت خضوع جویای حال من میشد و از بچه های مجاهدین در اشرف برایم میگفت و مرا تشویق به کمک رسانی هر چه بیشتر می کرد . واقعا جای او خالی است . اما مطمئن هستم که جوانان ایران زمین و سلحشوران کانونهای شورشی جای او را هزاران بار پر خواهند کرد. او در روز رهایی میهن در زنجیرمان در قلب سایر برادان و خواهرانش زنده خواهد بود.

روحش شاد، راهش پر رهرو، یادش ماندگار

 

امیر آرام:
ای فدای تو همه جان و تنم 
‎ای ربودی عقل و ایمان از منم 
‎پرواز نابهنگام برادرم مسعود 
‎قلب مرا آزرد
‎شاید
‎این جهان مظلومان نیست
شاید جهان 
‎جهان ظالمان است
‎اما تو جاودان هستی همانند هزاران مجاهد مبارز جاودانه این جهان بی ثبات را ترک گفتی و بسوی حقانیت پرواز کردی زیرا حضرت حق تو را 
‎اجابت کرد همانند دیگر مبارزان در کنارش اجابت کرد
‎خوشا بسعادتت چه با شکوه گذر کردی
‎چه با شکوه زیستی و چه با شکوه مبارزه کردی
‎تا آمدی اندر برم شد کفر و ایمان چاکرم 
‎ای دیدن تو دین من ای روی تو ایمان من
‎ای کاش بی حرف و صوت و بی کلام و گفت میتوانستم احساسات خود را بیان کنم، افسوس که کلمات ناقل معنانی نیستند، افسوس 
‎حرف و صوت و گفت را بر هم زنم
‎تا که بی این هر سه با تو دم زنم
‎خوشا بسعادتت که با افتخار بسوی خورشید عشق پرواز کردی 
‎ای کاش هم پرواز بودیم

 

ابراهیم مازندرانی:

با قلبی مالامال از اندوه و تأسف از خبر جانگداز پرواز ملکوتی مجاهد والامقام و گوهر بی‌بدیل زنده یاد مسعود فرشچی عزیز مطلع شدم. پروازی بس نابهنگام و جگرسوز که قلب هر انسان آزاده ایرانی را بدرد می‌آورد.

بدینوسیله تسلیتهای عمیق خودم را به رهبری مقاومت برادر مجاهد آقای مسعود رجوی و خانم مریم رجوی رئیس‌جمهور برگزیده مقاومت و همه مجاهدان و همرزمان شورایی و همه یاران عزیز در مقاومت ایران تقدیم میدارم.

آری، مسعود فرشچی سمبل امید و نشاط در سخت‌ترین دوران مبارزه بود. او همواره مبشر شادی و آینده زیبای آزادی ایران‌زمین و مردم عزیزمان پس از آزادی از چنگال اهریمن ارتجاع بود. او مجاهدی وارسته و پاکباز بود که به یمن صلاحیتهای بیشمارش و با سخت‌کوشی و ایمان و اعتقاد به سرنگونی در امر مبارزه به سرمایه‌یی گرانقدر برای آزادی مام وطن بدل یافت.

روحش شاد و راهش جاودان باد.

ابراهیم مازندرانی

مسئول کمیسیون اصناف شورای ملی مقاومت ایران 

 

بهرام مودت:
اگرچه جاودانه پرواز کردی، ولی همه جا هستی و من احساس میکنم. چرا که یک مجاهد هستی و قلب ها را تسخیر کردی، قلب میلیون‌ها انسان را که تشنه آزادی و رهایی هستند و چه افتخاری برای من که تو را شناختم.

آهنگ رام:
پرواز باور نکردنی مسعود فرشچی، هنرمند، بازیگر، تهیه کننده، برنامه ساز، افسر خلبان، طنزپرداز، مترجم، مبارز ..... و مجاهد عزیز، انسانی بی نظیر، روشنفکر، توانا، با هوشی سرشار ، فرهیخته، مهربان، متواضع، صمیمی و پر از روحیه و سرزندگی و شوق آزادی برای مردم عزیز ایران را به همه دوستداران، یاران، همرزمان، و همکاران او، خانواده بزرگ مقاومت و همه عاشقان آزادی تسلیت میگویم . یادش تا جاودان در کنار بهترین فرزندان ایران عزیزمان گرامی باد!

 

نسرین سیفی:
با دلی پر از درد و چشمانی گریان، پرواز سبکبال برادرم مسعود فرشچی، این “گرهر بی بدیل” و مجاهد صادق و والامقام را به آقای مسعود رجوی، خانم مریم رجوی، اشرفیان عزیز، کانونهای شورشی قهرمان و تمامی مردم ایران تسلیت می گویم.
به راستی که چه سبکبال پرواز کرد. او مبشر امید و شادی و روشنایی برای فردای ایران بود. پیام “خنده به لب ها و شادی به دلهای” او جاودانه شد. 
وظیفه و تعهد ما ادامه راه او و آوردن آزادی و روشنایی برای مردم در زنجیرمان است. این وظیفه را در قدم اول در کهکشان آزادی، در منظر دید دنیا قرار خواهیم داد. 
روحش شاد و راهش پر رهرو باد. 

 

 

 

مسعود فرشچی 

درگذشت مسعود فرشچی

قهرمان پاکباز مجاهد خلق از مسئولان و برنامه‌سازان سیمای آزادی 

مجاهد پاکباز و والا، مسعود فرشچی از مسئولان و برنامه‌سازان سیمای آزادی در سه‌شنبه شب ۱۵تیر در بیمارستان در آلبانی در اثر بیماری حاد کم خونی همولیتیک درگذشت.

مجاهد پاکباز و والا، مسعود فرشچی، از کادرهای ارزنده مجاهدین، خلبان پایه‌یک ارتش آزادیبخبش ملی ایران و از مسئولان و برنامه‌سازان سیمای آزادی سه‌شنبه شب ۱۵تیر، بر اثر بیماری حاد کم خونی همولیتیک در بیمارستان در آلبانی درگذشت و سبکبال وسرفراز به‌‌سوی یاران صدیق و شهیدش پرکشید.
مسعود فرشچی که خود شاخص شور و نشاط انقلابی و شادی بود بیش از دو دهه مدیریت برنامه طنز «پیک شادی» را در سیمای آزادی بر عهده داشت و تا آخرین روزهای حیاتش در خیزش‌ها و جنبش‌ها، صدا و طنین آزادیخواهی و کانون‌های شورشی و جوانان قیام آفرین بود. 
او آن‌چنان که بارها در برابر مردمی که به‌آنها عشق می‌ورزید و خطاب به‌آنها تکرار کرده بود، لحظه لحظه حیاتش را وقت تلاش در راستای سرنگونی غارتگران حاکم بر ایران، آوردن بهاران آزادی به‌میهن و آوردن «شادی به‌دلها و خنده به‌لبهای» خلق محبوبش کرد.
مجاهد خلق «مسعود فرشچی» از سال ۱۳۵۷ حین تحصیل در آمریکا به مجاهدین پیوست. او در شمار محصلان نخبه‌یی بود که متعاقباً تحصیلاتش را در رشته‌های ریاضیات و جامعه‌شناسی در دانشگاه یو.سی.ال.ای ادامه داد
قبل از اینکه مسعود از آمریکا به اشرف برود ناسا به خاطر استعداد فوق‌العاده اش به وی پیشنهاد استخدام داد اما مسعود فرشچی خانه‌یی را هم که پدرش برای او خریده بود فروخت، پول آن را به مجاهدین داد و خود به اشرف شتافت.
مسعود فرشچی ۴۳ سال از عمر ۵۹ ساله خود را بی‌وقفه برای آزادی خلق و میهنش به طور تمام وقت در سازمان مجاهدین خلق ایران و ارتش آزادیبخش ملی سپری کرد . او که از خلبانان برجسته ارتش آزادیبخش بود در عملیات فروغ جاویدان از ناحیه دست تیر خورد.
برادر مجاهد مسعود رجوی از سالها پیش مسعود فرشچی را به عنوان «گوهر بی‌بدیل» الگوی تمام عیار و همه‌جانبه یک مجاهد خلق توصیف کرده بود که شاخص اخلاص و پاکبازی و فروتنی و پرداخت قیمت و شورش مجسم بر ایدئولوژی جنسیت و فردیت خودپرستانه است.
مسعود فرشچی در نامه یی در آبان ۹۷خطاب به راهبرآرمانیش چنین نوشته بود:
به جان جانان 
دراین روز اربعین حسینی با شما عهد میبندم که تا آخرین نفس، با انقلاب خواهر مریم که تازه ابعاد شگفت آنرا می فهمم و پشت سر خواهر زهرای عزیز، وصل ترین و بدهکارترین مجاهد،خواهم تاخت . 
نمیخواهم از فرصت استثنایی که برایم پیش آمد استفاده ویژه بکنم و از خودم بنویسم. فقط این را عرض میکنم که وصل وصل وصل،سفید سفید سفید، بدهکار بدهکار بدهکارخواهم ماند، خواهم جنگید و خواهم مرد. 
یک نفر دیگر به خیل آنها که رستگارشان کردید اضافه شد. 
فدای شما 
مسعود فرشچی 
۹/۸/۹۷
اربعین حسینی


*****


شرح زندگی پربار انقلابی و تشکیلاتی مسعود فرشچی، کتابی است با فصلهایی درخشان، از پایداری و ایمان. از رها کردن درس و دانشگاه در آمریکا در خرداد ۱۳۶۰ برای پیوستن تمام وقت به‌مجاهدین و ‌مقاومت سراسری در برابر رژیم ولایت فقیه، از حضور در راهروهای ملل متحد برای افشای چهره خون‌آشام خمینی دجال، تا پوشیدن لباس عزت و شرف ارتش آزادی و ایفای مسئولیتهای درخشان ازجمله به‌‌عنوان خلبان پایه‌یکم تا تلاشهای شبانه‌روزی در سیمای آزادی برای رساندن صدای مردم به‌جهان
مجاهد خلق مسعود فرشچی که متولد ۱۳۴۱ در تهران بود، از نوجوانی برای ادامه تحصیل به‌انگلستان و سپس به‌آمریکا رفت، اما در بهمن سال۱۳۵۷ همزمان با انقلاب ضد سلطنتی مردم ایران و در حالی که تازه وارد دانشگاه شده بود، به‌انجمن دانشجویان هوادار مجاهدین پیوست. 
از خرداد ۱۳۶۰ زندگی حرفه‌یی و انقلابی خود را در مسیر آزادی میهن در صفوف مجاهدین آغاز کرد. مسعود قهرمان مسئولیت تشکیلات هواداران مجاهدین در غرب آمریکا و مدتی هم همین مسئولیت را در کانادا بر عهده داشت. 
در همین سالها بود که ناسا به خاطر استعداد فوق‌العاده‌اش به وی پیشنهاد استخدام داد، اما مسعود فرشچی پاکبازارنه سر به پای آزادی نهاد و راه اشرف را درپیش گرفت.خانه ای را هم که پدرش برای او در آمریکا خریده بود فروخت و پول آنرا به سازمان داد.
مسعود در عملیات فروغ جاویدان به‌صحنه شتافت. در نبردهای قهرمانانه تنگه چارزبر دلاورانه جنگید و با پاسداران چنگ در چنگ شد. در یکی از صحنه‌هایی آن نبردهای تن‌به‌تن از ناحیه دست مورد اصابت گلوله قرار گرفت و زخمی شد. او در عملیات مروارید به‌عنوان فرمانده یکی از یکانهای ارتش آزادیبخش در نبرد و در دادن درس فراموش‌نشدنی به‌رژیم آخوندی شرکت داشت. 
او در سال ۱۳۷۵ همزمان با آغاز پخش ماهواره‌یی برنامه‌های سیمای آزادی به‌این قسمت منتقل شد تا به‌عنوان یکی از مسئولان سیمای آزادی تمام تلاش و استعداد و تواناییهای ویژه‌اش را در ساختن برنامه های گوناگون به کار گیرد. 
مسعود قهرمان در باره انتخاب مؤسسان پنجم ارتش آزادی دو ماه پیش از پرواز رستگاری خود، چنین نوشت:
از: مسعود فرشچی    
موضوع:‌ انتخاب مؤسسان پنجم و درخواست ثبت نام
تاریخ:‌ ۲/۲/۱۴۰۰
من تقدس انتخاب را فهمیدم و حرمت و جایگاهی را که در دستگاه ایدئولوژیکی دارد برایم تکان دهنده و در عین حال راهگشا بود.
من لمس کردم که موضوع در این شرایط یک بحث نظری نیست. نمی‌توان ناظر بود یا تعلل کرد. واقعاً از جنس بود و نبود است، آن هم نه در حیطه تنگ و تاریک فردی. اصلاً‌ این بحث جای ورود از پایین، یا انتخاب در حیطه محدود فردی ندارد.
انتخاب باید همین الان، یعنی بلافاصله بعد از روشن شدن دو جبهه سراپا متضاد و دو مسیر ۱۸۰ درجه روبروی هم (نجدین) انجام شود. انتخاب نکردن یا حتی تعلل و مکث، خودش عین بی‌مسئولیتی است که از مجاهد دور باد.
در دنیای افول و به‌لجن کشیده شدن همه ارزشها، در دنیایی که جریانات انقلابی یکی یکی در آن از بین رفته‌اند و بزرگترین قطب‌های انقلابی دهه‌های گذشته به‌کثیف‌ترین حامیان مرتجع‌ترین نیروها تبدیل شده‌اند، هر مجاهدی در درون خود هم این جنگ سازش‌ناپذیر را لحظه به‌لحظه و فاکت به‌فاکت حس می‌کند که در یک طرف رجوی است و در طرف دیگر همه کششهای ضد انقلابی و ضد انسانی و عصاره ضد انقلاب.
هیچوقت ایدئولوژی، تعهدات و انتخابها را این قدر ملموس در لحظات خودم، در کارکردهای تشکیلاتی و حتی اجرایی خودم و در ساده‌ترین تصمیم‌ها و واکنشهایم در هر نشست و هر گزارش و هر کنش و واکنش با سایر مجاهدین، ندیده بودم.
انتخاب می‌کنم ثبت نام در جبهه‌ ایمان را. عاشقانه و مشتاقانه برای حضور در زیر پرچم رجوی، کلمه مجسم رستگاری در دوران ما.
انتخاب می‌کنم افتخار دنیوی و اخروی ثبت نام در مؤسسان پنجم را که انتخاب نیازمندانه هر مجاهدی و مصداق همان جمع پایدار و مهربان است که قرآن توصیف کرده.
با این انتخاب نیازمندانه در ادامه تلاش می‌کنم تا دریابم که چه باید بکنم و نقشه مسیرم را چگونه رقم بزنم.


*****

مجاهد صدیق، مسعود فرشچی پیوندی عمیق با انقلاب رهایی‌بخش مریم رهایی داشت و آن را منشأ آزاد شدن انرژی عظیمی در هر مجاهد خلق می‌دانست که پیروزی را رقم می‌زند و در آینده طوفانی از آن بر خواهد خواست که راه جامعه بی‌طبقه توحیدی را هموار خواهد کرد. او در نقشه مسیر سال۹۹ خود در این مورد نوشته است: 
«درک انطباق شگفت بین نقشه مسیررستگاری هر مجاهد،‌ با انقلاب عظیمی که با نام پاک خواهر مریم در درون مجاهدین جاری شده ‌و با مسیر سرنگونی دشمن پلید خدا وخلق، ‌رژیم آخوندی سر منشأ کشف و آزاد شدن انرژی عظیمی در هر مجاهد خلق از جمله در خود من است. 
هیچ شکافی وجود ندارد بین هر آن‌چه به نیت عبور از ابتلائات و آزمایشات در مدارهای مختلف برای دوری از دوزخ و ورود به بهشت جاودانگی که در قرآن بشارت داده شده انجام می‌دهم،‌ با وظایفی که در مسیر سرنگونی کثیف‌ترین تجسم حق ستیزی و باطل، ‌یعنی رژیم آخوندی به عهده دارم......
هر جا که پای مجاهدی برسد، ‌خبری از سستی و ناتوانی و سرافکندگی نخواهد بود و هرچه هست احیا و بالندگی و تکرار و تکثیر ارزشهای جاودانی است» 
او در رمضان ۹۸ در شب قدر که مصادف با بامداد خونین ۴ خرداد بود در نقشه مسیر خود نوشت: 
«معنای عهد و پیمان را با عمق بسیار بیشتری می فهمم . با نیت اثبات قدر مجاهدین در انقلاب تطهیر کننده ای که با نام مطهر خواهر مریم رقم خورده، ‌این عهد و پیمان را توشه خود برای مجاهدت تا آخرین نفس و مایه مباهات در دنیا و آخرت می دانم . 
برای مجاهدین،‌ تعهد ارزشی است که ابوالفضل العباس (ع) فراتر از زمان و مکان، جاودانه کرد تا چهارده قرن بعد، مجاهدانش با نام او سوگند بخورندو برادر،‌این شجره طیبه را با عبارت «وفای به پیمان با فدای بیکران در تاریخ » توصیف کند. تعهد،‌همان ضربات مورسی است که برادر به دیوار سلول زد تا در آن طرف دیوار حنیف کبیر را خاطر جمع کنند که مسئولیت رستگاری مجاهدین را به عهده میگیرد . تعهد همان پیمانی است که خواهر مریم با برادر بست و پس از آن سراز پا نشناخت و فراتر از تصور انسان،‌مسئولیت پذیرفت . من هم در محضر صدیق اکبر و فاروق اعظم،‌نیت میکنم که صیقل خورده و مطهر در جمع مجاهدان،‌به تعهدات جمعی مان پایبند باشم و در سرقرارهایمان باخلق قهرمان و محبوبم حاضر شوم. 
در نوشتن نقشه مسیر،‌به یاران مجاهدم، قدرتمندترین و ارزشمندترین جمع جهان، فراتر از هر تعادل قوای سیاسی و نظامی تکیه دارم، جمع مجاهدین تحت راهبری مسعود و مریم که با پشتوانه ای عظیم از بنیانگذاران تاموسی و اشرف و صد و بیست هزار جاودانه فروغ، در ریشه تاریخی خود سرسپار آستان علی (ع) هستند. 
به عنوان قطره ای در دریای مجاهدین،‌به پیروی از خواهر مریم و در وصل به او،‌ بار انقلاب بر دوش، ‌با نگرش و عینکی همچون خودش، در دنیای پرداخت، دنیای صدق و فدا،‌دنیای مجاهدین گام میگذارم و در تعهد بزرگ و تاریخی او برای سرنگونی پلیدترین دشمن خداو خلق مسئولیت به عهده میگیرم که جز این شایسته پیروان مکتب علی (ع) نیست». 


*****

مجاهد والا مسعود فرشچی هم‌چنان که در نبرد با دشمن ضدبشری در صحنه‌های نظامی مثل فروغ جاویدان و در صحنه‌های جنگ سیاسی دلیر و بی‌باک بود، در صحنه نبرد ایدئولوژیک نیز شجاع و الگو بود. او در نقشه مسیر سال ۹۷ خود نوشته است: 
تقوا را مترادف عصیانگری ورزم لحظه به لحظه با ایدئولوژی جنسیت و فردیت فرو برنده میدانم، نسبت به هر عارضه تعادل قوایی و اپورتونیستی پرچم جنگ می افرازم، اولویت نخست را همواره برای منافع وخواستهای دیگران و نه خود قائل میشوم و به حب جاه و مقام وکرسی با شاخص قرار دادن مسئول اول سازمان، بی محابا می تازم تا شایسته نام مجاهد خلق و این افتخار بزرگ دنیوی واخروی شوم». 


*****


یکی از درخشان‌ترین دورانهای زندگی پربار انقلابی مسعود، دوران پایداری پرشکوه بود. این واقعیت را در دست‌‌نوشته‌‌های مربوط به‌همان دوران که از او به‌یادگار مانده به‌روشنی می‌توان دید. او پس از پایداری درخشان مجاهدین در روز ۱۹فروردین ۱۳۹۰ در برابر یورش مزدوران حکومت دست‌نشانده ولایت فقیه به اشرف، چنین نوشته است: 
«مجاهدین خلق ایران پس از تمامی توفانها و بحرانها وجنگها و عملیات و توطئه های رذیلانه دشمن،‌ در ۱۹ فروردین ۱۳۹۰ از قله پرشکوه حماسه فروغ اشرف درکمال سرفرازی عبور کردند. 
در آن روز در ورای ایستادگی شگفت انگیز مجاهدان بی سلاح در برابر زرهی ها وتیربارهای دشمن وحشی و خونخوار،‌آنچه می درخشید پیروزی انقلاب مریم در برابر ارتجاع و رذالت آخوندی بود . به چشم دیدم که نوکران وامر بران ولایت سفیانی، با تمام سلاح ها و تجهیزاتشان در برابر فرزندان عقیدتی مسعود و مریم تا کجا مستأصل و ناتوان بودند. 
شهادت میدهم که مجاهدین اشرف به نسبت ۱۹فروردین ۱۳۹۰ کیفا توانمندتر، جنگاورتر، سازش ناپذیرتر و براوضاع مسلط تر هستند. سراپا آماده، مشتاق و مترصد رویارویی با رژیم وعواملش هستند . عزم جزم قهرمانانی که افتخار همرزمی با آنها را دارم براین است که آتش فشانی خاموشی ناپذیر برپا کنند. تا از این پس هرجا که یک مجاهد خلق حضور داشته باشد یا اگر به فیض شهادت نائل شویم، هر جا که جسدمان از آن بگذرد یا حتی هرجا که خبر و پیاممان برسد، تا ابد ریشه ارتجاع و دیکتاتوری و دین فروشی ودجالگری را بسوزاند و راه آزادی خلق را در هرشق متصور بگشاید درود بررجوی».


*****


درک آرمانی عمیق و خالصانه مجاهد خلق مسعود فرشچی را می‌توان در آن‌چه به‌‌عنوان آخرین نقشه‌مسیر زندگی انقلابیش‌، در ۱۲اردیبهشت۱۴۰۰ دو ماه پیش از پرواز عاشقانه‌اش خطاب به مولای مجاهدین علی (ع) نوشته است، دید. 
«به عنوان مجاهدی جدایی ناپذیر از جمع یگانه مجاهدین خلق ایران به پیشگاهت آمده ام برای یک گواهی و یک سوگند و تجدید عهد. 
گواهی می دهم که اگر نبود تلاش و مجاهدت صادق ترین و فداکارترین و متقی ترین پیروانت در زمانه ما، یعنی مسعود و مریم و اگر نبود انقلابی که با نام خواهرمریم در صفوف مجاهدینت در این دوران جاری شد هرگز از نعمت شناخت و پیروی تو، از نعمت راهیافتگی به بهترین مسیر خدایی آن هم در عصر افولها و گمراهی ها و نامردمی ها، برخورد دار نمی شدیم . 
از آتشی که در جان و روان من افروخته ایی در می یابم که در صف یگانه و پولادین یاران مجاهدم و در عزم ها و پیمانهای آنها چه آتشفشانی برای نابود کردن جرثومه ارتجاع کثیف ضد علوی به پاخواهد شد و چه گلستانی از آزادی وعدل (شاخصه های حکومت تو) د رایران برقرار خواهد گردید. 
ایران،‌ رهاترین، متعالی ترین و پاک ترین و آزاد ترین سرزمین جهان خواهد شد چرا که مجاهدینی در آن جانفشانی میکنند که افتخارشان سرساییدن به خاک پای تو است».


*****

قهرمان مجاهد خلق مسعود فرشچی همزمان با همین تجدید عهد و ترسیم نقشه مسیر انقلابی و‌‌آرمانیش، در گزارشی عمیق و آموزنده درباره مضمون و محتوای آرمانی انتخاب و ثبت نامش در مؤسسان پنجم ارتش آزادی، چنین نوشت:
مسعود فرشچی- انتخاب آب‌بندی در مدار مؤسسان پنجم
۱۸/۲/۱۴۰۰
بارها شاهد اثبات صحت و حقانیت کلمه به‌کلمه‌ سخنان برادر بعد از گذشت ماهها، سالها یا حتی دهه‌ها بوده‌ام. اما رمضان امسال و تفسیرهایی که از برادر برایمان پخش شد، برایم تکان‌دهنده‌تر از همه صحنه‌های سیاسی، استراتژیکی، نظامی و حتی ایدئولوژیکی پیشین بود.
برخی از تکان دهنده‌ترین و به‌یادماندنی‌ترینها را در ذهنم مرور کردم. دیدم بارها این لحظه را داشته‌ام که گویی برادر در زمان سفر کرده و ده سال یا بیست سال بعد را دیده و بعد دوباره به‌زمان ما برگشته و موضع‌گیری کرده است.آن زمان این راز را نمی‌فهمدیم که پاکی و خلوص ایدئولوژیک، دقیقاً به‌معنی فدا و صداقت محض است که مرزهای زمان را در هم می‌شکند و سازمان را به‌تنها و تنها ارگان و حزب موجود در جهان امروز تبدیل می‌‌کند که می‌تواند بی‌محابا مواضع سالها و حتی دهه‌ها پیش خود را بی‌محابا بازنشر کند و چیزی جز افتخار نصیبش نشود.
نمونه کوبلر را به‌یاد آوردم که نه به‌عنوان یک فرد خبیث بلکه به‌عنوان نماینده و جلودار سیاست کثیف مماشات با حمایت تمام عیار کل مجموعه ارتجاع و استعمار جهان، کمر به‌نابودی مجاهدین بسته بود. فتنه بسیار بزرگی بود. از اول که «کوبلر جنایت‌پیشه» نبود. جناب نماینده دبیرکل ملل متحد با ژست ناجی مجاهدین و مانع قتل عامشان وارد شده بود. در برابر شیادی‌هایش که سیاستمداران کهنه‌کار و باتجربه‌ حامی خودمان را هم گیج و جبهه‌شان را متشتت کرده بود، برادر با آرامش می‌گفت ما خمینی را پشت سر گذاشته‌ایم که کوبلر انگشت کوچکش هم نمی‌شود. سالها بعد فهمیدم که در بحبوحه دود و دم کوبلر و نگرانی دوستان و جشن و شادی دشمنان به‌خاطر نابودی مجاهدین، برادر بسیار فراتر از نجات مجاهدین از فتنه کوبلر، در این اندیشه بود که چگونه از کل این صحنه‌ درگیری، خروج مجاهدین از لیست را محقق کند، بوالعجبی بیسابقه در دویست سال گذشته.
به‌عقب‌تر رفتم. در حالیکه اوباش اقلیتی به‌‌ذلت مزدوری سرویسهای امنیتی خارجی و همکاری با نژادپرستها تن داده بودند که طرح دستگیری و استرداد برادر را به‌پیش ببرند، او فراتر از در هم شکستن این دام توطئه طرح تشکیل ارتش آزادیبخش ملی ایران را در سر می‌پروراند.
یک مورد ایدئولوژیک که این روزها جایگاه و اهمیت آن را بیشتر می‌فهمیدم هم به‌ ذهنم آمد. یادم آمد که در حوضهای سال ۷۴ از برادر سخنانی با این مضمون شنیدم که فیلم صحنه ابلاغ یا بهتر است بگوییم تحمیل مسئولیت ریاست جمهوری به‌خواهر مریم را برادر دهها بار نگاه کرده بود. می‌گفت دنبال اشعه‌ای از رضایت و خوشحالی ناشی از کسب کرسی که بالاترین کرسی متصور است می‌گشتم و پیدا نکردم. برادر می‌گفتند همین من که خودم شش سال پیش گفتم فتبارک‌الله، بله خود من دنبال چنین اشعه‌ای می‌گشتم و نمی‌توانستم باور کنم که هیچ ذره‌ای از آن هم نیست. خود این حرف برادر، سالیان بعد برایم یکی از انگیزاننده‌ترین پیامهای انقلاب را دربر داشت. با خودم می‌گفتم عجب پاکی و صداقت شگفتی!. مسئول مقاومتی که با درایت عجیب و غریب، با آینده‌نگری فوق‌العاده بزرگترین موشک استراتژیک را به‌قلب رژیم شلیک کرده که فهم همینش هم تا سالها برای دیگران ساده نبود، برای سنجش دقت شلیکش، اینجا را چک می‌کند که قهرمان تاریخی انقلاب درونی مجاهدین تا کجا با آرمانش که رهایی مردم ایران است یکی و یگانه و از خود تهی شده است. و ما تازه بعد از ۲۶ سال ایمان می آوریم که پیروزیهای بزرگ سیاسی و نظامی و تبلیغاتی، تابع پیروزیهای ایدئولوژیک هستند...
ولی همه این یادآوریها کمتر از چیزی بودند که با صحبتهای خواهران مجاهد و با تماشای معجزه رشد و ارتقای آنها، برای اولین بار بعد از حدود سی سال، احساس کردم معنی عبارت آب بندی و به‌خصوص علت انتخاب عبارات حرز و نگاهبان را فهمیدم و میخکوب و مبهوت شدم. از یک سو مبهوت همان نگاه فراتر از زمان در انقلاب خواهر مریم را که سی سال پیش رمز تثبیت و نفوذناپذیری را با کلمه نجات‌بخش آب‌بندی در هژمونی‌پذیری از خواهران ذیصلاح مجاهد خلق معرفی کردند...
خدایی را که به‌یمن فراخوان مقدس برادر به‌رستگاری، امروز خیلی خیلی به‌او نزدیک‌ترم شاهد می‌گیرم که اگر همین فهم و همین احساس خاک بودن در قبال خواهران قهرمان شورای مرکزی را همین چند هفته پیش می‌داشتم، در موارد مشخص، خیلی جلوتر بودم.
رابطه‌ هژمونی‌پذیری محتوایی و مطلقاً‌ عاری از فرمالیسم و ظاهرگرایی، با حفظ و حراست و صیقل زدن شمشیر انقلاب در مداری جدید آشکار شد و بسیار نیازمند شدم که در تراز مؤسسان پنجم، در این رابطه عهدی جدید ببندم.
پیام تسلیت خانم مریم رجوی 
می‌خواستم بگویم: 
بگذار تا بگریم چون ابر در بهاران 
کز سنگ ناله خیزد روز وداع یاران 
اما دیدم انگار او نمی‌گذارد و نمی‌خواهد و نباید گریست بنابراین به‌لب خندان خلق خونین دل ما، مسعود فرشچی درود، درود، درود!
آری، لب خندان خلق خونین دل ما، دل پرغوغایی که بر دلمردگی ایران طغیان کرده بود، و جان شیفته‌یی که جان میلیون‌ها هموطن را صفا می‌بخشید، برادر عزیزم مسعود فرشچی به‌‌سوی رفیق اعلی شتافت. 
روح او اکنون ـ مثل تمام زندگانی رزمنده‌اش ـ شاد است و رستگار. 
گوهری بی بدیل و از سمبل‌های والای می‌توان و باید که در مسیر فدا و مبارزه برای خلق محبوبش، هیچ مانعی را به رسمیت نمی شناخت. در زمره انسان‌های نخبه‌یی که می‌توانست از بالاترین امکانات زندگی و مدارج تحصیلی و شغلی در آمریکا برخوردار باشد، اما همه را رها کرد و عاشقانه به مبارزه پیوست و با پای سر به میدان شتافت. 
 او درس آموز رهروان یک جنبش انقلابی است که در روزگار رنج و سختی، مثل اشرف محاصره شده یا قتلگاه لیبرتی هم باید الهام‌بخش امید و شادی بود و بشارت دهنده‌ رهایی خلق اسیر و صدای شورشگران برای آزادی و پیروزی. 
از هنگامی که در نبردهای فروغ جاویدان مجروح شد تا زمانی که در زمره خلبانان ارتش آزادی درآمد، عقابی در آسمان بود و شیری در رزم زمینی، با قریحه‌یی سرشار. مظهر بی‌رنگی و افتادگی در مناسبات جمعی و یک مربی ذیصلاح در عرصه انقلاب و وارستگی.
او ارزش والای یک انقلابی یعنی امید را سمبلیزه می‌کرد. امید و ایمان و باور او به فردای روشن و قطعیت سرنگونی رژیم ولایت فقیه خیره کننده بود و البته که از ضمیر پاک و مجاهدت و جنگاوری بی نظیر او نشات می گرفت. 
در وداع با این مجاهد شوریده بر ایدئولوژی جنسیت و فردیت، قهرمان صحنه‌های مختلف رزم و مجاهدت، تنها با این پیام قرآن آرام می‌گیرم که: الَّذِینَ إِذَا أَصَابَتْهُم مُّصِیبَهٌ قَالُواْ إِنَّا لِلّهِ وَإِنَّا إِلَیهِ رَاجِعونَ 
پرواز دریغ انگیز این مجاهد والای اشرفی و سرشار از صدق و صفا و خلاقیت و شور و نشاط انقلابی را به رهبر این مقاومت و به هموطنانی که سالهاست چهره و صدای مسعود فرشچی را می‌شناسند، به مجاهدین و همرزمانش در سیمای آزادی و به اشرف نشانها و همه یاران مقاومت، تسلیت می‌گویم.