اعلامیه
به تمامی اعضاء و هواداران سازمان فدائیان خلق
شورای سیاسی فراکسیون کمونیستی سازمان فدائیان خلق ایران(اکثریت)
ما با یادآوری و باور به این مسئله که هر کسی در تغییر اعتقاد و باور خود، در تغییر مواضع، خط و مشی و نقطه نظرات خود آزاد است و هیچ کسی را نمیتوان به پایبندی دائمی به یک عقیده و نظر و یا امتناع از آن وادار ساخت، بر این نکته مصراً تأکید داریم که، فعالیت در چهارچوب احزاب و سازمانهای سیاسی، خواه تشکلهای بورژوائی، خواه تشکلهای چپ و کارگری، رعایت اساسنامه و برنامه آنها را الزامی میسازد. برنامه و اساسنامهای که بر مبنای جهانبینی و اعتقاد، آماج و آرمانهای طبقاتی مورد قبول آنها تنظیم و تدوین میگردد و هر گونه تخلف از آنها، نفی و تغییر جهانبینی و اعتقاد، آماج و آرمانهای طبقاتی در هر تشکل سیاسی از سوی هر شخصی، فعالیت غیرمجاز، ناپسند و خلاف نرمها و اخلاق سیاسی محسوب میشود.
در احزاب بورژوائی کسی که جهانبینی چپ را می پذیرد، فعالیت خود را در آن متوقف ساخته، به تشکلهای چپ می پیوندد. همچنین افرادی که در احزاب و سازمانهای چپ به قبول اعتقادات و نظریات بورژوائی می رسند، همین سنت جدائی از تشکیلات خود و پیوستن به احزاب بورژوائی را رعایت میکنند. در صورت تخلف از این سنت پذیرفته شده، چه کمونیستها در درون تشکلهای بورژوائی و چه پیروان نظریات بورژوائی در احزاب و سازمانهای چپ، بعنوان عنصر حامل باورهای مخالف و در بدترین حالت، بعنوان عنصر نفوذی و مخرب شناخته شده و از تشکیلات اخراج می شوند.
با توضیح و تفسیر فوق، لازم به یادآوری میدانیم که، سازمان چریکهای فدائی ایران، در ۱۹بهمن ماه سال ۱۳٤۹، بر مبنای اعتقاد به جهانبینی مارکسیستی ــ لنینیستی و ایمان به رهائی طبقه کارگر از قید سرمایهداری و استثمار، اعلام موجودیت کرد.
سازمان چریکهای فدائی ایران، در روند تکوین و تکامل خود به علل روشن طبقاتی به سازمانها و گروههای متعدد تقسیم و تکه- پاره گردید. سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، یکی از این سازمانها و در زمان خود، بزرگترین میراثدار آن بود که در مسیر حرکت خود به کوچکترین و کم شمارترین آنها تبدیل گردید. در پروسه تحلیل رفتن خود سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) نیز، هم عوامل عینی و هم عوامل ذهنی در پیوند دیالکتیکی باهم دخیل بودند. هر دو وجه این عوامل بویژه در رهبری سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) از همان اولین انشعاب به شدت به چشم میخورد. بخش اصلی رهبری این سازمان که خاستگاه فئودالی ــ بورژوائی دارند، پایبندی به منشاء طبقاتی خود را بتدریج نشان داده و بصورت بطئی از آماجها و آرمانهای اولیه سازمان چریکهای فدائی خلق ایران کاملا فاصله گرفتند، نظریه مارکسستی ــ لنینیستی را کنار گذاشته و بمنظور نفی تضادهای طبقاتی موجود در جامعه ایران، آن را با عنوان «شکاف بین سنت و تجدد» در برنامه خود گنجانیدند. هر کسی که تراوشات فکری برنشتاین و امثالهم را خوانده باشد، به کهنگی و گندیدگی این فرمولبندی بظاهر نو و همه آنچه را که رهبری غیرمنتخب سازمان در برنامه پیشنهادی خود به کنگره یازدهم با عنوان «نو»، «جدید» و «مدرن» تعریف کرد، پی میبرد. بدین ترتیب، رهبری سازمان، انحراف و عدول از اهداف و آرمانهای عدالت طلبانه، آزادیخواهانه و انسانمحورانه جنبش فدائی را در ورای همان الفاظ مسخ شده «دمکراسی و حقوق بشر» پنهان میکند، که نظریه پردازان ارتجاع امپریالیستی با هدف کتمان تضادهای طبقاتی و انحراف اذهان عمومی از آشتیناپذیری منافع طبقات استثمارگر و استثمارشونده و دیگر اقشار زحمتکش و محروم جامعه در جلو چشمان مردم آویختهاند.
در جریان این خیانت بزرگ به جنبش فدائی، اشخاص مشخصی از جمله آقایان مهدی فتاپور، فرخ نگهدار، جمشید طاهریپور و علی توسلی (حسن، که اواسط دهه هفتاد به آغوش جمهوری اسلامی بازگشت)، نقش ویژهای ایفاء کردند. آقای فرخ نگهدار در اولین انتخابات کمیته سیاسی باتکاء تقلب در آراء توسط دوقلوی ناتنیاش آقای مهدی فتاپور به مرکزیت سازمان راه یافت. اخراج و تصفیههای سازمانی و اولین انشعاب بزرگ در سازمان، نتیجه مستقیم تسلط این گروه بر سازمان بود. گروه نامبرده، که هنوز در رآس رهبری بود، بعد از خروج از ایران و در مهاجرت، با یارگیری از میان نوجوانان مهاجر، دوباره به قدرت نمایی پرداخته و سازمان را به جولانگاه تجار و سوداگران تبدیل کردند. آنها به جای تلاش برای حفظ جان رفقای باقی مانده در زیر فشار و خفقان جمهوری اسلامی، اعضاء ، هواداران و کادرهای سازمان را به معاملات تجاری مشغول نمودند. آقای فرخ نگهدار علاوه بر سرقت اسناد سازمان در تاشکند، بهمراهی آقای علی توسلی و با کمک یکی از نوچههایشان مشهور به «کریم کفاش» اموال و دارئیهای سازمان را غصب و با وزارت اطلاعات ایران وارد معاملات تجاری شدند. بعد از تجزیه اتحاد شوروی، سیاست این گروه آشکارتر شد و خزندهوار به پایان ایدئولوژی سوسیالیسم، ایدئولوژی رهائی بشریت از چنگال سرمایه و استثمار و بردگی، مهر تآیید زده، آرمان خواهی سوسیالیستی، انسانیت، دفاع از طبقه کارگر و زحمتکشان را از برنامه سازمان حذف و دفن کردند.
سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت) که تا کنون یازده کنگره برگزار کرده است، منهای کنگره اول، که بخش اعظم منتخبین اعضاء هم نتوانستند در آن شرکت نمایند، بقیه کنگرهها بدون دخالت اعضاء و شرکت نمایندگان منتخب، با شرکت یک گروه تقریبا ثابت، خودخوانده و بیصلاحیت برگزار گردیده است. و لذا، فراکسیون کمونیستی سازمان فدائیان خلق ایران(اکثریت)، با در نظرداشت توضیحات فوق، با تمام مسئولیت اعلام میدارد:
ــ همه کنگرههای سازمان برخلاف مفاد اساسنامه سازمانی و عرف رایج برگزار شده و و تمام مصوبات و قرارهای آنها، فاقد اعتبار حقوقی هستند؛
ــ رهبری خودخوانده و بورژوائی سازمان، اعم از شورای مرکزی و هیئت سیاسی ــ اجرائی آن، فاقد صلاحیت رهبری بر تشکیلاتی هستند که بر اساس نظریه مارکسیستی ــ لنینیستی بنیان نهاده شده است؛
ــ رهبری غیرمنتخب و خودسر سازمان، بلحاظ ماهیت و برنامه بورژوائی خود، نمیتواند بعنوان یکی از میراثداران سازمان چریکهای فدائی خلق ایران شمرده شود؛
ــ همه حاملان نظریات بورژوا ــ لیبرالی، لیبرال ــ دمکراسی، سوسیال ــ دمکراسی و بطور کلی، همه چرچیلیستهای مدعی رهبری بر سازمان، که داوطلبانه صفوف سازمان مارکسیست ــ لنینیستی را ترک نکرده و همچنان برای تخریب بقایای سازمان و پراکندن نیروهای آن از درون اصرار می ورزند، عوامل تخریبی سرمایه داری شناخته میشوند؛
ــ فراکسیون کمونیستی سازمان فدائیان خلق ایران(اکثریت)، همه فدائیان پیرو سوسیالیسم را به اتحاد و مبارزه برای افشاء و طرد نیروهای نفوذی بورژوازی از صفوف سازمان، بازسازی و بازگرداندن این سازمان کمونیستی به صفوف نیروهای چپ و مترقی کشورمان فرامیخواند.
ــ فراکسیون کمونیستی سازمان فدائیان خلق ایران (اکثریت)، بعنوان نماینده نظریه کمونیسم علمی، برای پیروزی در مبارزه با هر نوع اپورتونیسم، تجدیدنظرطلبی، انحراف و نفوذ عناصر ارتجاع امپریالیستی در درون سازمان...(اکثریت)، به یاری و پشتیبانی نظری و عملی همه گردانهای چپ ایران و جهان امیدوار است.
اول مرداد ماه ۱۳۸۹
سایت یاران ما (فراکسیون کمونیستی اکثریت)