به یقین عدم شرکت سران کشورهای جهان و حتی نزدیک ترین طرف حساب های تجاری رژیم آخوندی مهر تائیدی بر ابعاد منفوریت و ایزولاسیون برای هشتمین رئیس جمهور در نظام آخوندی می باشد.
دراین راستا و با نیم نگاهی به لیست شرکت کنندگان بخوبی میتوان به «بی بضاعتی» دیپلماتیک برای ولی فقیه زهر خورده و طلسم شکسته رسید.
یک نممونه این اقعیت را می توان در موضعگیری وزیر خارجه انگلیس و تنها چند ساعت پس از مراسم تحلیف رئیسی رویت نمود.
وی که با کانال اسکای نیوز صحبت میکرد، از جمله به حاکمان تهران هشدار میدهد: «در دیپلماسی با رژیم ایران نیمه باز است، ولی اگر رئیسجمهور جدید رژیم ایران راه تخاصم را انتخاب کند، ما هم هزینههایی برای آن اعمال خواهیم کرد». ( سایت مجادین خلق ۱۵ مرداد ۱۴۰۰)
چنین خوشآمد گوییهایی را می توان بوفور طی روز گذشته علیه بروی کار آمدن آخوند جلاد رئیسی در محافل داخلی و خارجی رویت نمود.
در نمونه ای دیگر سازمان عفو بین الملل و یا گزارشگران بدون مرز در بیانه های مختلفی خواهان بازگشایی پرونده رسیدگی به جنایات ابراهیم رئیسی شده اند.
گزارشگران بدون مرز همزمان با مراسم تحلیف تاکید کرده اند: «ابراهیم رئیسی، یک آخوند متهم به جنایت علیه بشریت، قرار است رئیسجمهور، جمهوری اسلامی ایران شود.
گزارشگران بدون مرز خواهان تحقیقات بینالمللی درباره نقش او در کشتار جمعی هزاران زندانی سیاسی در سال۱۹۸۸، از جمله صدها روزنامهنگار است».
ابعاد تحریم شرکت در مراسم تحلیف آخوند رئیسی حتی در درون نظام آخوندی نیز بوضوع قابل رویت بوده است. برای نمونه عدم حضور «برادران لاریجانی» که اکنون در جنگ و جدال های حکومت، یقه خامنه ای را برسر موضوع «جانشینی» چسبیده اند، نماد دیگری از درهم ریختگی و شقه و شکاف در رژیم آخوندی می باشد.
دلیل این حجم بزرگ از تنفر داخلی و بین المللی را باید در کارنامه سیاه این آخوند دژخیم و نقش وی در جنایت علیه بشریت بویژه کشتارهای سال ۶۷ جستجو نمود. همچنین ابعاد این دهن کجی از سوی جامعه بین الملل به همراه وجود مجموعه بحران های داخلی در جامعه دردمند ایران بحدی است که اکنون صدای رسانه های ریز و درشت ولایت را به آسمان بلند کرده است.
روزنامه جمهوری ( ۱۴ مرداد ۱۴۰۰) در مطلبی ضمن اعتراف به این واقعیت از جمله مینویسد: «مراسم تحلیف رئیسی که امروز برگزار شد از جهاتی حلاف انتظار بود». سردبیر این رسانه حکومتی در ادامه می افزاید: «اینهمه تشریفات برای تحلیف، در شرایطی که مردم در بیمارستان ها جان م یدهند و در دارخانه ها دنبال داروهای ضروری می دوند و برای امرار معاش گرفتار پیچ و خم زندگی هستند، جای سوال دارد و اینها نشان می دهند، بانیان این مرسم مخاطبان خود را نشناخته اند».