اعتراف خامنه ای به عمق تنفر اجتماعی از رژیم آخوندی 

 

 

تمامی داده ها از جامعه دردمند ایران عمق تنفر عمومی از کلیت نظام آخوندی را به اثبات می رسانند. این واقعیت را نه تنها در اشعار و شیوه های قهر آمیزطی اعتراضات اجتماعی، بلکه فراتر ازآن در آخرین سخنان خامنه ای طلسم شکسته نیز مشاهده می شود.

وی در تازه‌ترین سخنان به مناسبت انتصاب آخوند دژخیم رئیسی بر مسند قوه مجریه حکومت و با اعتراف به وجود خیل عظیمی از بحران های لاعلاج داخلی و بین المللی، می گوید: «این بزرگ‌ترین سرمایه است برای یک دولت که بتواند اعتماد مردم را جلب کند، که خب البته این متأسفانه یک مقداری آسیب دیده». (خبرگزاری سپاه پاسداران، فارس ۶ شهریور ۱۴۰۰) 

واقعیت در لابلای این جملات بدان معنا است که شیرازه های کشور بدلیل وجود فساد، سرکوب و غارت از سوی رژیم آخوندی از هم پاشیده شده است. وجود خط فقر برای ۷۰ میلیون ایرانی، بیکاری گسترده، تورم، گرانی، رکود شدید اقتصادی و تولیدی و یا سقوط ارزش پول ملی طی دو دهه گذشته تماما بخشی از کارنامه سیاه ولی فقیه و دولت های دست نشانده وی می باشند.

خامنه ای در حالی از دولت ها و مدیران دست نشانده حکومتی در خواست «عذرخواهی سریع از مردم در مواقع بروز اشتباه» می کند که خود تا به امروز از پاسخگویی به مطالبات بحق مردم و یا بیان کلمه ای که در آن معذرت‌خواهی دیده شده باشد، جدا خودداری کرده است.

وی همچنین به وجود «فساد و اشرافیگری، تورم بالا، کسری بودجه، مسائل معیشتی مردم، کاهش ارزش پول ملی، کاهش قدرت خرید مردم» اذعان کرده و سپس می افزاید: «یکی از مشکلات کشور، نبود پیگیری جدی است، بنابراین برای وعده‌ها، روز شمار تعیین شود تا پیگیری و در موعد محقق شوند».

بدین سان خامنه ای به واقعیت دیگری بنام «سیاست دروغ درمانی» در رژیم آخوندی با هدف سرگرم نمودن جامعه نیز اعتراف کرده است. وی بخوبی میداند که دیکتاتوری ولی فقیه اساسا توان تقابل با ابر بحران های موجود را نداشته و صرفا برای رهایی از جنبش سرنگونی با اهرم هایی مانند «رشد کرونا، و دادن وعده و وعید های آبکی تا به امروز زمان خریده است.

همچنین منشاء اصلی برای مجموعه بحران ها بویژه در زمینه سیاست داخلی و معیشت مردم، همان دیدگاه های ارتجاعی و واپسگرایانه ولی فقیه می‌باشند. وی با طرح سیاست بغایت مخاطره آمیزی بنام «اقتصاد مقاومتی» و یا عدم توجه عامدانه به بحران سلامتی ایرانیان در سایه کرونا، زمینه ساز این وضعیت ضد انسانی برای ۸۲ میلیون ایرانی شده است.

خامنه ای همان رهبر علیل و واداده ای است که با بی اعتنایی عامدانه به پاندمی کرونا، آن را «نه چندان مهم» قلمداد نمود و بدین سان با عدم اجازه برای واردات واکسن های معتبر خارجی، میلیون ها ایرانی را به کام مرگ و ابتلا به کرونا فرستاد. 
سخن از آمار وحشتناکی است که بنابرداده های سازمان مجاهدین خلق، اکنون ازمرز ۳۸۶ هزار نفر نیز گذشته و برای خروج از این بحران انسانی اساسا هیچ چش اندازی متصور نیست.

خامنه ای زهر خورده بدون اشاره به نقش مخرب خود برای تشدید این بحران انسانی، آخوند دژخیم رئیسی را به «تسریع در واکسیناسیون عمومی و تأمین داروهای مورد نیاز مردم» فراخوند، بدون اینکه اشاره ای به تامین بودجه و یا احتمال کمک از منابع عظیم مالی خود برای پیشبرد این سیاست بنماید.