تمامی علائم و نشانه ها از ماه ها پیش از برگزاری نمایش مهندسی انتخابات از سوی خامنه ای سخن از آن داشتند که این «قصه» سری بلند خواهد داشت.
به یقین حذف علی لاریجانی، برادر کوچکتر صادق از سوی شورای دست نشانده نگهبان، نشان از آن داشت که خامنه ای بی دنده و ترمز بدنبال انقباض کامل نظام می باشد.
یک رسانه حکومتی ضمن اعتراف به ابعاد شقه و شکاف میان وی و خامنه ای از جمله نوشته است: «اختلاف جدی صادق لاریجانی در شورای نگهبان یعد از رد صلاحیت برادرش در انتخبابت اخیر ریاست جمهوری مطرح شد». (سایت حکومتی عصر ایران ۱۳ شهریور ۱۴۰۰)
ابعاد این جنگ قدرت در بالای نظام آخوندی بحدی بود که صادق لاریجانی در فردای انتصاب آخوند دژخیم رئیسی، از تائید و امضاء هرگونه توافق برای رسیدن رئیس جمهور خامنه ای خودداری نموده بود. مضافا براین نیز برادران لاریجانی برخلاف عرف و سنت های آخوندی از شرکت در مراسم تحلیف آخوند رئیسی خودداری و بدین سان مجموعه جنگ قدرت با خامنه ای را «مهر و موم» نمودند.
صادق لاریجانی در آن زمان و در بیانه ای از جمله نوشته بود: «بعد از ۲۰ سال عضویت در شورای نگهبان هیچ گاه تصمیمات شورا، «چه در تأیید صلاحیتها و چه در عدم احراز صلاحیتها تا این حد غیرقابل دفاع» نبوده است.
این سخن به معنای آن است که وی نه تنها خود را مناسب ترین فرد بعد از خامنه ای برای رسیدن به مقام «رهبری نظام» و تصمیم گیری های کلیدی تلقی می نماید، بلکه بدلیل نفوذ در میان آخوندهای حوزوی، اطمینان خاطر داشت که سرانجام ولی فقیه طلسم شکسته را برای تقسیم قدرت مجاب خواهد نمود.
همچنین در حالیکه بسیاری از رسانه های دولتی تلاش دارند تا موضوع را با ساده نگاری، صرفا به «استعفاء» محدود نمایند، اما واقعیت ها در این جنگ قدرت چیز دیگری را به بیرون ساطع می نماید، زیرا برادران لاریجانی در ساختار قدرت در درون نظام آخوندی همواره یکی از پایه های مهم طی چهار دهه گذشته بشمار می روند.
روزنامه حکومتی شرق نیز ( ۱۴ شهریور ۱۴۰۰) در رابطه با سرنوشت رقت بار برادران لاریجانی نوشته است:«بار دیگر نقش برادران لاریجانی در آسمان سیاسی کشور کم رنگتر خواهد شد و گویی ستاره بخت آنها رو به افول است».
صادق لاریجانی در حالی از یکی از مهمترین ارگان های حکومتی خذف می شود که همچنان ریاست محمع تشخیص مصلحت نظام را یدک می کشد. وی همچنین به فاصله دو ماه بعد ازنمایش انتخابات در سال ۸۸ و همزمان با اعتراضات گسترده مردم علیه این شعبده بازی ، به سمت ریاست قوه قضائیه رژیم منصوب گردید و نقش مهمی در سرکوب قیام آفرینان ایفا و قریب یک دهه به یکی از مهره های دانه درشت حکومتی با مجموعه ای از پروند های فساد مالی و زمین خواری تبدیل گردید.