امیر عبداللهیان در این رابطه میگوید:«اگر آمریکاییها نیت واقعی دارند ١٠میلیارد دلار پول بلوکه شده ما را آزاد کند تا بهعنوان پالس مثبت تلقی کنیم و زودتر به میز مذاکره برگردیم» (خبرگزاری حکومتی انتخاب ۱۱مهر )
ترجمان این جملات بهمعنای همان باجخواهی حکومتی است که اکنون در سایه ضعف طرفهای مقابل بیدنده و ترمز بر فعالیتهای مخرب اتمی با هدف دستیابی به بمب هستهیی افزوده است.
در این راستا خامنهای با بروی کار آوردن آخوند جلاد رئیسی تلاش دارد تا از نوشیدن جام های زهر بعدی بهویژه در زمینه موشکی و منطقهیی شانه خالی نماید.
براین منطق نیز مناسبترین ابزار برای فشار بر طرفهای مقابل همان شدت دادن به غنیسازی و انباشت اورانیوم غنی شده میباشد که بنا بر آخرین دادههای آژانس بینالمللی انرژی اتمی اکنون از مرز ۳تن نیز گذشته است.
به موازات این وضعیت بحرانی نیز باید به هراس خامنهای از رفتن به پای میز مذاکره اشاره نمود. وی بهخوبی به مجموعه نقاط ضعف رژیم آگاه است، زیرا شروط طرفهای مقابل اکنون دیگر در چارچوب برجام ۲۰۱۵ نمیباشد بلکه مسائل مهم دیگری نیز به پرونده سنگین اتمی اضافه شدهاند.
وزیر خارجه فرانسه در این رابطه ضمن هشدار به رژیم آخوندی تأکید کرده است: «پنجره مذاکره با ایران برای همیشه باز نیست و جمهوری اسلامی باید گفتگو پیرامون اوضاع منطقه را بپذیرید».
وی سپس با اشاره به پروژههای موشکی رژیم آخوندی میافزاید:«مذاکره هستهیی با ایران باید فعالیتهای موشکی این کشور را نیز شامل شود».
به یقین ترجمان این جملات و در صورتیکه خامنهای به چنین میدان مملو از مین قدم بگذارد، بهمعنای زدن تیر خلاص بر آمال و آروزهای دیکتاتوری ولیفقیه، با هدف رسیدن به قدرت منطقهیی و به تبع آن بلعیدن کشورهای همسایه و اسلامی میباشد.
ابعاد این وضعیت هراسان برای ولیفقیه بحدی است که وزیر خارجه حکومت در همان سخنان ضمن اعتراف به بیبضاعتی رژیم افزوده است:«در بحث لغو تحریمها چیزی عاید ما نشد. آمریکاییها حاضر نیستند بخشی از پول ایران را به ما برگردانند. بلوفهایی که میزنند میخواهند ما را وادار کنند که ما هر چه زودتر به میز مذاکره برگردیم به آنها گفتم به جای طرح این مباحث، مردم ایران را از طرحها نترسانید».
این سخنان همان نخ نبات وحشت خامنهای از این دور از مذاکرات میباشد که تلاش دارد تا با سیاست شانتاژ و فشار بر طرفهای مقابل دست به امتیاز گیری بزند.
واقعیت در دیکتاتوری ولیفقیه آن است که بدلیل نبود هر گونه ثبات و مشروعیت داخلی و بینالمللی، خامنهای ناچار است تا با چنین شیوههایی برای بقاء حکومت فرصت بخرد، زیرا اگر رژیم آخوندی ذرهیی قدرت و یا ثبات میداشت، به یقین درب وقایع برای آخوند حاکم بر پاشنه دیگری میچرخید.