قسمتی از یک سخنرانی دکتر ملکی
ای یارم ای آزادی بیا چقدر منتظر بمونیم من که دیگه روزهای آخر زندگیمه ز گهواره تا گور آزادی بجوی زگهواره تا گور آزادی بجوی
این بچهها رو وقتی میبردند دستهجمعی برای اعدام معمولاً سرود میخوندند و پا روی زمین میکوبیدند و ما می فهمیدیم که دارند می برند برای اعدام و عرض کنم که بعد یکمرتبه صدای رگبار می آمد که من در یکی از شعرهام گفتم صدای ریختن تیر آهنین به زمین و عرض کنم که بعد از اینکه این کار تموم می شد چند لحظه بعد صدای تیرهای خلاصی که می زدند معمولاً بعد از اینکه اعدام میکردند می زدند به مغزش یا قلب که طرف بهاصطلاح مطمئن بشه که طرف مرده.
خب اینها رو ما شاهد بودیم و ما شبهایی شد که عرض کنم که حدود صد صد و پنجاه دویست سیصد گاهی بیشتر گاهی کمتر تیر خلاصی رو وقتی می زدند بچهها میشمردند این جریان ادامه داشت دیگه پنج سالی که ما بودیم کم و زیاد ادامه داشت و در اوین شبی دهها نفر رو عرض کنم که اعدام میکردند.
اصل حقوقبشر ماده آخرش میگه اگر همه راههای مسالمتآمیز به جایی نرسید ملتها حق دارند هر طور می خوان عمل کنن تا کی تاکی سکوت تا کی کتک خوردن تا کی بچه مردم رو گرفتن تا کی
دکتر ملکی در مراسم خاکسپاری مادر داعی الاسلام در بهشت زهرا-۱۴ آذر ۱۳۹۴
در وصف این بزرگ؛ این زنی که، خانمی که انسانی که در طول زندگیش واقعاً زینبی زیست. واقعاً زینبی زیست و فرزندانی تربیت کرده تحویل جامعه داده نه تنها فرزندان رضاعیش (شیری اش) بلکه خیلی از بچههایی که آنطرف مرز هستند زیر موشک هستند زیر هزاران گرفتاری هستند و مشکلات. ولی مثل کوه ایستادهاند اینها فرزندان این مادر هستند. چه سعادتی خیلیها میان به این دنیا زندگی میکنند و لذت می برند و میروند اما لذتی که اینگونه مادران می برند نوع دیگری است
مادر... من چی بگم از محبتهای تو از حرفهای تو وقتی که میتونستی حرف بزنی از شناخت تو، از استعداد تو، از مغز تو که تا آخرین لحظه کار میکرد و فعال بود.
فقط میگم که بعد از تو خیلیها یتیم شدند. میگن انسان بعد از مرگ مادرش یتیم میشه ما واقعاً یتیم شدیم
تو زینب گونه زیستی. تو زینب گونه زیستی و جزء زینبهای زمان بودی. حرفهای من را گوش کنند و ضبط کنند آنهایی که مأمور این کار هستند. بله من با صدای بلند میگویم تو زینب گونه زیستی و زینب زمان خودت بودی. مثل هزاران مثل تو. مثل مادر دشتی که دو سه روز قبل از تو رفت. رفت آنجا را برای تو آماده کند.
من اجازه میخواهم از طرف خانواده از همه تون تشکر کنم از همه که با مشکلات آمدند و در تشییع این زینب زمان شرکت کردند و من دیشب هم در مجلس خانم دشتی گفتم نگران نباشید. جامعه ما با تمام مشکلات و فسادش و حاکمیتی که جز فسادپروری کاری ندارد اما مرتب زینب و حسین تولید میکند.
مرتب زینبها و حسینها بهوجود میآیند. ۵۰سال شاه و شیخ سعی کردند که این شجره را بخشکانند ولی مگر میشود؟
یاد جملهای افتادم از حضرت آیتالله منتظری که در نامهیی که به خمینی نوشته بود نوشته بود مطمئن باشید که با کشتن؛ فکر از بین نمیرود.
این همه کشتید این هم زدید این همه بریدید .
تیر زدی، تبر زدی، تیر زدی، تبر زدی، بر تن بیسپر زدی، دیگه وقتی دیدی اینها کافی نیست با موشک ۸۰موشک فکر کردی همه چیز را از بین میبری اما مطمئن باش، مطمئن باش تا یکی دو ماه دیگر لیبرتی از اولش هم زیباتر و بهتر و قشنگ ترخواهد شد.
تا هستند کسانی که دلشان بهحال این ملت میسوزد و تا هستند کسانی که فریاد میزنند زگهواره تا گور دانش بجوی و دانش را بر می دارند و میگویند ز گهواره تا گور آزادی بجوی
آن دانشی که در کنارش آزادی نباشد دانش نیست
در دانشگاهی که بهاصطلاح خیلی استاد و دانشمند وجود داره اما کوچکترین توجهی به وضع فلاکتبار و غمانگیز جامعه ندارد و دزدیها و چپاول گریها را میبینند و سکوت میکنند. بله در این جامعه باز هم باید گفت:
ز گهواره تا گور آزادی بجوی
چون اگر آزادی نباشد در جامعهیی که آزادی نباشد همین است که میبینید، دزدی و فساد و فحشا
و امام حسین و زینب همه چیز خودشان را فدا کردند بهخاطر آزادی و فریاد زدند
هیهات منّا الذله ما هرگز ذلیل نمیشویم، ما همیشه سربلندیم؛
و میبینیم که در طول تاریخ حسینها و زینبها سربلند هستند
من بار دیگر از طرف خانواده تشکر میکنم از شما!
شعر بر مزار دکتر محمد ملکی
ای راهیان این ره ای بر امل سواران
اینجا غنوده مردی از نسل سربداران
خدمت به خلق بنمود با عشق و بیقراری
یارب رهی ده او را در خیل بیقراران
گفتا به سنگ قبرم با خط خوش نویسید
ای رهروان ره جو ای جمع هوشیاران
بر خائنان بتازید با ظالمان نسازید
آزادگان نگردند تسلیم شهر یاران