بنابردادههای مقاومت ایران اکنون بیش از «۱۱۰ شهر» کشور شاهد راه افتادن موج دیگری از اعتراضات، تحصن و تجمعات معلمان و کادرهای آموزشی هستیم...
در این تجمعات اعتراضی فرهنگیان آزاده ازجمله شعار میدهند: «معلم بهپاخیز برای رفع تبعیض»، «تحقیر معلم، تحقیر جامعه»، «اعتصاب، تجمع، تشکل حق مسلم ماست»، «اجرای کامل رتبهبندی و همسانسازی حق مسلم ما است»، «آزادی معلمان زندانی»، «معلم بیدار است از تبعیض بیزار است».
همچنین وجود خواستههای سیاسی از سوی معلمان و فرهنگیان را میتوان در شعار «زندانی سیاسی آزاد باید گردد» بهخوبی رؤیت نمود. دستگیریهای کور علیه فعالان مدنی و فرهنگیان از سوی دوایر اطلاعاتی و امنیتی رژیم آخوندی، وجود حجم بزرگی از پرونده در دوایر قضائی آخوندی، دخالت حوزههای جهل و جنایت در امور آموزشی و فرهنگی کشور، سانسور کتب آموزشی، اخراج معلمان معترض از مدارس و مراکز آموزشی، ستارهدار نمودن فعالان فرهنگی، تنها بخشی از ماشین سرکوب از سوی ولیفقیه علیه این بخش دردمند میباشند...
براین اساس و درحالیکه آخوند جلاد ابراهیم رئیسی پیشتر نسبت به انجام تعهدات حکومتی برای رسیدگی به خواستهای معلمان ابراز همکاری کرده بود، اما طی این مدت نهتنها به خواستههای بهحق آنان وقعی گذاشته نشده، بلکه دستگاههای سرکوبگر رژیم آخوندی دست به دستگیری و بازداشت فعالان دراین گسل فرهنگی و آموزشی زدهاند...
این وضعیت در حالی است که طی دور نخست از برگزاری اعتراضات، معلمان و فرهنگیان آزاده بر سه خواسته بهحق خود تأکید کرده بودند. دراین راستا آنان خواستار «تصویب و اجرای دقیق و کامل لایحه رتبهبندی معلمان، همسانسازی حقوق همه مشاغل بر اساس عدالت بهویژه همسانسازی حقوق بازنشستگان و اجرای دقیق و کامل اصل سیام قانون اساسی در مورد تحصیل رایگان» شده بودند.
سخن از خواستههایی است که در تمامی کشورهای پیشرفته سالیان سال است که نهادینه گردیده، اما در دیکتاتوری ولیفقیه به دلیل وجود تفکرات عقبمانده و استثمارگرایانه و ورشکستگی مالی رژیم دورنمایی برای تصویب آنان وجود ندارد.
بهیقین خیزش مجدد معلمان و فرهنگیان، آنهم تنها طی دو هفته نشان وجود واقعیتی بنام عمق خواسته ملی برای رویارویی با دیکتاتوری مذهبی حاکم بر میهنمان را دارد. دراین راستا شاهد هستیم که از زمان بروی کار آوردن آخوند جلاد ابراهیم رئیسی که تنها هدف آن حفظ حاکمیت و سرکوب مردم است، گسلهای دردمند جامعه مانند کارگران، کشاورزان، معلمان و بازنشستگان همچنان بر مجموعه اعتراضات خود علیه رژیم آخوندی افزودهاند.
واقعیت دیگر در رژیم آخوندی آن است که اعتراضات بهحق معلمان و فرهنگیان دیگر از خواستههای صرفاً صنفی گذشته و مسائل سیاسی و هرآنچه که با سرکوب و نقض حقوق انسانی در دیکتاتوری ولایت برمیگردد، را در برگرفته است.
خیزش کشاورزان در اصفهان و پیوستن بخشهای دیگر کشور به آن و یا مجموعه اعتراضات و تحصنهای اخیر از سوی معلمان آزاده ترجمان وجود بحران سرنگونی برای رژیم آخوندی است.