فروغ اسماعیلزاده از سال ۱۳۵۰ پس از دستگیریهای گسترده مجاهدین توسط ساواک شاه، به همراه دیگر بستگان مجاهدین اسیر در سرما و گرما در مقابل زندان و در خیابان و بازار در تهران و قم و دیگر نقاط در اعتراضها و تظاهرات و تحصنها و همچنین در بیدادگاههای نظامی رژیم شاه برای مجاهدین شرکت میکرد. در جریان این فعالیتها و رفتوآمدهایش برای خبررسانی در زمان تحصن مادران و بستگان مجاهدین در قم، یکبار دستگیر و براثر ایستادگی و برخورد هوشیارانهاش آزاد شد.
درسالهای ۵۶ و ۵۷ که اعتراضات مردمی علیه رژیم شاه و بهخصوص قبل و بعد از راهپیماییهای عظیم تاسوعا و عاشورا فروغ اسماعیلزاده عکسهای شهدای سازمان را تکثیر و مخفیانه در زیر چادر به تظاهرکنندگان و مشتاقان تظاهرات میرساند.
پس از پیروزی انقلاب ضد سلطنتی و با تشکیل جنبش ملی مجاهدین، از همان روز اول بیشتر وقتش را در رابطه با فعالیتهای جنبش میگذراند و در تمام فعالیتها و کارهای اجرایی، تحصنها، تظاهرات و سخنرانیهای برادر مسعود از دانشگاه گرفته تا امجدیه و تظاهرات مادران و تظاهرات ۳۰ خرداد شرکت داشت. او همهجا در پشت جبهه هم فعال بود و خانهاش را به ستادی برای تعدادی از بچههای دانشآموزی و دانشجویی تبدیل کرده بود.
پس. از ۳۰ خرداد ۶۰ تا ۵ مهر یار و مددکار میلیشیاهای قهرمانی که با او در تماس بودند بود. در ۲۸ شهریور ۲ تیم که با فریاد مرگ بر خمینی در میدان ولیعصر به تظاهرات پرداختند درحالیکه یکی از آنان توسط پاسداران تباهی زخمی شده بود، فروغ مردم را به کمک میطلبد و با همیاری مردم آنها را از صحنه بیرون میبرند. در ماه خرداد و پس از ۳۰ خرداد ۶۰ هجده مرتبه به خانهاش حمله شد. او از نیمه تیر خانه را ترک و به مبارزه در زندگی مخفی ادامه داد و به مدت ۲ سال در تهیه خانه و امکانات پشت جبههای و کمکرسانی به قطع شدههای سازمان فعال بود.
فروغ پسازآن که دیگر امکان ادامه کار در ایران مقدور نبود مجبور به مهاجرت شد و خود را به سوئد رساند. در تمامی این دوران در سوئد و در اروپا و آمریکا در تظاهرات و تحصنها و همچنین بر عهده گرفتن سرپرستی فرزندان مجاهدین پس از بمبارانهای سال ۹۱ در عراق به حمایت و هواداری بیدریغ از سازمان و ارتش آزادیبخش ملی ادامه داد.
فروغ اسماعیلزاده پس از کودتای ارتجاعی – استعماری ۱۷ ژوئن ۲۰۰۳ و دستگیری رئیسجمهور برگزیده مقاومت خانم مریم جوی در تحصن و اعتصاب غذا شرکت داشت؛ تا زمانی که خبر آزادی خواهر مریم درمیان انفجار شادی یاران مقاومت به جهان مخابره شد.
در سالهای بعد و حتی در این سالهای آخر، فروغ اسماعیلزاده علیرغم بیماری پیشرفته سرطان دست از حمایت از مقاومت و بهویژه اشرفیهای دلاور برنداشت. درحالیکه تحت درمان بود روزهایی که میتوانست در تظاهرات جلو دادگاه برای دادخواهی خون شهدا و قرار گرفتن رئیسی جلاد قاتل مجاهدین در قتلعام ۶۷ و دیگر سران رژیم در مقابل عدالت، شرکت میکرد و پرچم به دوش میکشید و میگفت این راه را باید رسیدن به پیروزی و آزادی ایران از چنگال آخوندها ادامه بدهیم.
این اشرف نشان صدیق در دو ماه آخر پس از جراحی در بیمارستان در اولین فرصتی که توان شنیدن داشت به برادرش آقای نصرالله اسماعیلزاده زنگ میزند و میگوید «دارم مصاحبهها و گفتههای برادر مسعود را میشنوم و هماکنون دارم به مصاحبه رادیویی مسعود گوش میکنم و سفارش میکنم که اگر قبلاً هم گوش کردهای یکبار دیگر گوش کن، خدا مسعود را حفظ کند».
یاد و خاطره فروغ اسماعیلزاده، این اشرف نشان صبور و مقاوم و یار صدیق مجاهدین با ۵۰ سال مقاومت در برابر دو دیکتاتوری شاه و شیخ را گرامی میداریم و درگذشت او را به خانواده بزرگ مقاومت بهویژه اشرف نشانها در سوئد و به بستگانش بهویژه برادرش آقای نصرالله اسماعیلزاده تسلیت میگوییم.