بهیقین این اقدام شجاعانه که تبلور خواست ملی و ترجمان واقعیتی بنام «عمق تنفر» جامعه از سپاه سرکوبگر پاسداران و نیروی تروریستی قدس است، درخور تحسین و قدردانی ملی است.
شادی و شور مردم در بسیاری از شهرها و یا بازتابهای بینالمللی از این حرکت انقلابی و ملی نیز به حدی است که اکنون شبکههای اجتماعی مملو از تصاویر، انتشار ویدئو، پیامهای تبریک و ابراز شادمانی میباشند.
برای نمونه نشریه دیلی میل در این رابطه مینویسد: «مجسمه قاسم سلیمانی ساعاتی پس از رونمایی توسط سران حکومتی به مناسبت دومین سالگرد کشتن وی به آتش کشیده شد. سلیمانی که سرکرده نیروی (تروریستی)، قدس بازوی عملیات خارجی سپاه پاسداران رژیم را بر عهده داشت، در تاریخ ۱۳ دی ۹۸ در عراق در حمله هواپیماهای بدون سرنشین آمریکا در فرودگاه بغداد به همراه ستوان عراقی خود و سایرین کشته شدند».
سخن از فرد دوم در دیکتاتوری ولیفقیه است که ازجمله آمران برای بسیاری از اعمال تروریستی و کشتار در ایران و کشورهای منطقه بوده است. پاسدار کودککش قاسم سلیمانی همان فرد شماره ۲ حکومت بود که با چمدانهای مملو از دلار و درآمدهای ملی، به خرید نیرو و گروههای تروریستی دست میزد و بدینسان با «بمب، موشک، ترور و جنگافروزی» تلاش داشت تا حاکمیت ننگین آخوندی را بر منطقه مستولی نماید.
یک نمونه این واقعیت را باید در سیاست راهبردی وی بنام «دیپلماسی میدانی» جستجو نمود. بر اساس دکترین سلیمانی جنایتکار، هر آنجا که دیکتاتوری خونریز آخوندی در زمینه سیاسی به بنبست میرسید، راهکار را در «صدور بنیادگرایی و تروریسم» جستجو میکرد.
این همان اساس و پایه سیاستهای رژیم آخوندی طی دوران اخیر است. لشکرکشی به سوریه و ریختن خون بیش از نیم میلیون زن، کودک و مرد این کشور و آواره نمودن بیش از «۵ میلیون», با هدف حفظ بشار اسد خونریز، نمونهای بارز برای این سیاست ضد انسانی است..
نیازی به آوردن ادله برای ابعاد جنایات وی طی قریب یک دهه بر کرسی نیروی تروریستی قدس نیست، کافی است تا نیمنگاهی به کشورهای همسایه مانند عراق و قتلعام جوانان مجاهد ما در اشرف و لیبرتی قهرمان انداخته، تا به عمق فاجعهای که رژیم آخوندی با قاسم سلیمانی و این نیروی خونریز و سرکوبگر پدیدار کرده، رسید.
چنین وضعیتی را نیز در لبنان، یمن و یا صدور ترور به کشورهای حاشیه خلیجفارس شاهد هستیم که بهای سنگین آن را اکنون مردم دردمند ایران با فقر و فلاکت پرداخت میکنند.
خامنهای تلاش زیادی دارد تا از این پاسدار کودک کش یک «قهرمان» قلابی بسازد، اما واقعیتها در بطن جامعه و اساساً وجود عمق نفرت مردم از کلیت نظام آخوندی و سیاستهای سرکوبگرانه و تروریستی حکومت، هیچ جای بازی برای دیکتاتوری ولیفقیه باقی نگذاشته است.
مضافاً بر نکات فوق، ابعاد هراس و وحشت رژیم از این عمل انقلابی و مردمی به حدی بود که خامنهای بلافاصله دستور راهاندازی یک تظاهرات حکومتی در شهرکرد را صادر نمود. نماینده وی در این شهر ضمن خواندن روضه,, سوز دل ولیفقیه طلسم شکسته را اینگونه به بیرون ساطع کرده است: «این جنایت در تاریکی شب مثل همان جنایت در فرودگاه بغداد که در خلوت شب و در اوج ناجوانمردی اتفاق افتاد است و جایگاه حاج قاسم را در دلها پایدارتر خواهد کرد». (خبرگزاری حکومتی ایسنا ۱۶ دی)