فرزندان عزیزم، دختران و پسران شورشی و قهرمانم
فرزندان زحمتکشم در سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران
با گذشت سه روز از برنامه همیاری آنچنان غرق غرور و افتخارم که با هر یک تماسها و پیامها جان دیگری میگیرم و قلبم مالامال از شور و شعف میشود و اصلا نمیتوانم یک لحظه از برنامه را از دست بدهم.
صحبتهای دختران و پسرانم در کانونهای شورشی برایم بسیار تکاندهنده بود و هر وجدان دردمندی را برمیانگیزد. به طور خاص وقتی هموطنانم از ایران تماس میگرفتند و با وجود مشکلات فراوان مالی و فقر و گرسنگی با به خطر انداختن جانشان برای گلریزان سیمای آزادی تعهد میپذیرفتند من به اوج میرفتم و میگفتم خدایا این چه نسلی است که مسعود و مریم تربیت کردهاند.
ولی بیش از همه آنجا به اوج برانگیختگی میرسیدم و قلبم مالامال از عشق میشد که برخی از کانونها میگفتند پولی ندارند ولی جانشان را فدای این آرمان خواهند کرد...