مجموع کمکها و تعهدات مالی به سیمای آزادی معادل ۶ میلیون و ۶۶۵ هزار و ۴۵۴ دلار بود
برنامه همیاری «سیمای آزادی» (تلویزیون ملی ایران) از ساعت ۱۷ و۳۰دقیقه بهوقت ایران در روز جمعه ۲۴ دیماه ۱۴۰۰ آغاز شد، و در روزهای شنبه، یکشنبه و دوشنبه تا ساعت ۰۹:۴۵ صبح سهشنبه ۲۸ دیماه ۱۴۰۰ ادامه یافت.
در این مدت، ۲۰ مجری همراه با ۲۸ میهمان با ۱۰۵ خط ارتباط تلفنی، اینترنتی و تصویری از طریق زوم و اسکایپ مشغول کار بودند. همزمان جریان بیوقفهیی از ارتباط و کمکرسانی و اطلاعرسانی درباره این کارزار با هشتگ #همیاری و #FreeIranTelethon بر روی اینترنت و شبکههای اجتماعی توییتر، فیسبوک، اینستاگرام و تلگرام برقرار بود.
براساس گزارش پایانی سیمای آزادی مجموع کمکها و تعهدات مالی در این همیاری به ۶ میلیون و ۶۶۵ هزار و ۴۵۴ دلاررسید. کمکهای سخاوتمندانه هموطنان به سیمای آزادی در حالیست که علاوه بر فقر فراگیری که رژیم بر عموم مردم ما تحمیل کرده است، محدودیتهای دوساله کرونا، اکثر هواداران را چه در داخل و چه خارج کشور در شرایط اقتصادی و مالی بسیار سخت و آزاردهنده قرار داده است.
با وجود افزایش امکانات ارتباطی برای وصل تماسهای هموطنان، و با وجود تمدید برنامه، بسیاری از هموطنان و همیاران بهعلت فشردگی تماسها، یا با انتظار طولانی مواجه شدند یا در اثر اشکالات فنی تماسهایشان قطع شد. همچنین فرصت وصل بسیاری از تماسها، پخش بسیاری از حمایتهای تصویری و گزارش بخشهایی از کمکها در حین برنامه میسر نشد.
در این همیاری، تماسهای گسترده و بیشمار جوانان و کانونهای شورشی که با پذیرش همه مخاطرات و ریسکها از تهران و شهرهای مختلف میهن با سیمای آزادی در تماس بودند و اکثرا برای وصل به خطوط سیما ساعتها در انتظار می ماندند بسیار چشمگیر بود. در این میان حضور و تماسهای زنان و دختران از داخل و خارج کشور بسیار چشمگیر و حاکی از نقش راهگشای دختران و زنان ایرانی در مبارزه با رژیم آخوندی و برای رهایی میهن بود.
هموطنانی که موفق به وصل ارتباط با سیمای آزادی میشدند، این تلویزیون را «صدای قیام» و «کانونهای شورشی»، «صدای معلمان و کارگران زحمتکشیکه هر روز شاهد تجمع اعتراضیشان هستیم»، «صدای کشاورزان و مردم تشنه خوزستان و اصفهان»، «صدای زنان رنجدیده و زحمتکش ایران که زیر ستم مضاعف رژیم زن ستیز آخوندی قرار دارند»، «صدای کولبران، سوخت بران، کودکان کار و مردم مبارز سیستان و خوزستان و اصفهان» و «چراغی که امید و شور و شوق را به دلها و خانهها میآورد»، توصیف کردند. آنها از سیمای آزادی بهخاطر بازتاب دقیق و بدون سانسور واقعیتها، از جمله خبرهای فاجعه کرونا و افشای پنهانکاریهای رژیم و انتشار روزانه آمار جانگذار قربانیان، افشای فساد و غارتگریهای باندهای حاکم، پروژه های ضد میهنی موشکی و اتمی و مداخلات تروریستی و جنگافروزانه رژیم در منطقه، پخش اخبار کانونهای شورشی و جنبش های اعتراضی و همچنین اطلاع رسانی در مورد فعالیتهای مقاومت ایران در عرصه بین المللی صمیمانه قدردانی کردند.
سیمای آزادی در گزارش خود، «طوفان عاطفهها، رابطهها و پیوندها با مقاومت و ایستادگی در راه آزادی» در این همیاری را «نقطه مقابل بحران، تفرقه و ریزش دیکتاتوری دینی» توصیف کرد.
دبیرخانه شورای ملی مقاومت ایران
اول بهمن ۱۴۰۰ (۲۱ ژانویه ۲۰۲۲)
ذیلا متن پیاده شده گزیدهای از تماسهای هموطنان و همیاران سیمای آزادی برگرفته از گزارش پایانی سیمای آزادی میآید:
حنیف از قزوین:
برای رسیدن به ایرانی آباد و آزاد، چراغ سیمای آزادی را از هر زمان دیگری فروزان تر و روشن تر نگاه خواهیم داشت. با همیاری و کمکمان، هرچند اندک، ولی ارزشمند.
کورش از خوزستان:
وظیفه ما این است که نگذاریم این صدای حقیقت خاموش شود. منشأ همه این فقر و بیکاری شخص خامنهای پلید و سایر جنایتکاران وابسته به او میباشند. توان مالی زیادی ندارم ولی مبلغ ۵۰۰ هزار تومان ناقابل تقدیم سیمای آزادی میکنم.
ایرج از کرمان:
برنامه همیاری صدای همان مقاومتی است که تنها جایگزین حاکمیت آخوندیست، همین مقاومت بود که افشاگر پروژه بمب سازی ولی فقیه شد و در مقابل جنگ ضد میهنی پیچید و ماشین جنگ پیر کفتار جماران را از کار انداخت. همین مقاومت بود که در مقابل پنهان کردن تلفات کرونا از طرف آخوندها هر شب آمار واقعی را اعلام میکرد.
احمد از آستارا:
من هم چون با فقر و تنگدستی روبرو هستم و با داشتن بیماری درخانه هستم ولی اندک اندوخته ای به مبلغ ۶ میلیون تومان ناقابل، از طرف خودم به گلریزان همیاری کمک میکنم.
یاسر از ایرانشهر:
سیمای آزادی چراغ خانه ماست و در هیچ شرایطی نباید خاموش شود.
با همه توان وقدرت خود علیه این جانیان فاسد و خونخوار می جنگیم و بخصوص به مجاهدین خلق میگویم برای سرنگونی نظام فاسد آخوندی حاضر حاضر حاضر.
پیمان از مشهد:
با درود بیکران به رئیس جمهور برگزیده مقاومت ایران خانم مریم رجوی.
خیلی متاسفم که پولی ندارم ولی از جمع کانونهای شورشی و از طرف ارتش بیکاران گلی را تقدیم به خواهران و برادرانم که تمام عمرشان را صرف سعادت ملت خویش میکنند، تقدیم میکنم.
خشایار از خرمآباد:
میخواستم به خامنهای جلاد بگویم که ما جوانان... در برابرتبعیضها، بیعدالتیها و وطنفروشیهای تو تا آخر ایستادهایم. بدان که به پایان عمر ننگین حکومتت رسیدی و به محاصره مردم و کانونهای شورشی درآمدهای.
برای برپائی دموکراسی، آزادی در ایران از هیچ تلاشی کوتاهی نخواهم کرد.
امینه قرایی از نروژ:
در جشن سالگرد تاسیس سازمان شاهد بودیم که نسل جدیدی از زنان جوان در ردیف مسئول اول سازمان قرار گرفتهاند و این واقعا انگیزاننده و فوق العاده بود و سیمای آزادی واسطهای هست برای گسترش این ارزشها و میبینیم که زنان ایران و دختران جوان ما در ایران در صف جلوی مبارزه ایستادهاند.
آرش مؤمنی: اتریش
رژیم و هم کاسه هایش یعنی بقایای سلطنت خواستند وانمود کنندکه راهی برای پس زدن هیولای ولایت وجود ندارد؛ و خواستند جوانان را از مقاومت سازمان یافته دور نگه دارند، اما این جوانان برای سرنگونی این نظام ولایت پا به مسیر مبارزه تمام عیار و درست رودرروی خامنهای و سپاه و بسیج گذاشتند.
رویا عبدی از سوئد:
میخواهم به کانونهای شورشی سلام کنم و بگویم صدای شما و بودنتان مخصوصا در این مدت چقدر انگیزاننده بود. از سیمای آزادی تلویزیون ملی ایران تشکر میکنم برای وصل کردن ما به مردممان در داخل با برنامه هایی مثل ساعت وصل.
یگانه از نروژ:
با اقدام شجاعانهای که کانون های شورشی در سالگرد به هلاکت رسیدن تروریست قاسم سلیمانی انجام دادند و مجسمه نحس او را به آتش کشیدند دیدیم که دل یک ملت دوباره شاد شد.
مادر فاطمه از تهران:
با قلبی سرشار از عشق و امید، آمدهام تا به شما مبشّران صبح رهائی، مبلغ ۱۶۵ میلیون تومان را به منزله یک شاخه گل تقدیم نمایم. امیدوارم که بعنوان برگ سبزی از من فقیر پذیرا باشید. مخلص همگی شمایان، مادر فاطمه از تهران.
بهزاد از کانادا:
بهزاد که مبلغ ۱.۵ میلیون دلار به سیمای آزادی کمک کرد در پاسخ به این سؤال که چگونه و از کجا این کمک را تامین کرده است؟ گفت: «اگر عاشق باشید و مسئولیتپذیر، کوهها را هم میتوانید جابجا کنید. من ۶ روز در هفته روزی ۱۶-۱۷ ساعت کار میکنم. مدت ۳۲ سال است جز برای شرکت در گردهمایی کهکشان و تظاهرات سازمان مجاهدین خلق ایران یک روز مرخصی نرفتهام. بجای ۶ مدیر کار میکنم ... یاد شهیدان راه آزادی، خیلی بیشرفی میخواهد که آدم فراموش کند کجا بوده و ازکجا آمده است. زمانی بود که من در تورنتو برای ۲۰ سنت روزنامه پخش میکردم. سرمای هوا بحدی بود که سبیلم و دستانم یخ میزد و ماشینم بخاری نداشت و برای گرم شدن باید کنار خیابان میایستادم و دستانم را نزدیک لوله اگزز ماشین میگرفتم. من از آنجا شروع کردم ... من این تعهد را به خودم دادم که صرفنظر از هر اتفاقی که بیافتد با مجاهدین هستم. در پاسخ (به سؤالتان) باید بگویم که عشق است و مسئولیت. عشق به رهبری، عشق به سازمان و عشق به تک تک مجاهدین و هوادارانشان».