سکوت عامدانه رژیم آخوندی از محتوی «سند همکاری ۲۵ساله با چین» و یا«توافق همکاری ۲۰ساله با روسیه» در منطق خود بهمعنای وجود واقعیتی بهنام«تاراج منابع و حقوق ملی کشور» میباشد.
سیاست راهبردی خامنهای با نگاه به شرق که اکنون زیر ضرب فشارهای اجتماعی و عمق تنفر جامعه قرار دارد، در وضعیتی است که رسانههای حکومتی ناچار به بازتاب قطرهای از محتوی قرارداد های فوق گردیدهاند.
برای نمونه سایت حکومتی بهار نیوز (۶ بهمن ۱۴۰۰) در مطلبی، ضمن اشاره به سخنان جواد اوجی، وزیر نفت رژیم که« بخشی از توافق ۲۰ساله ایران و روسیه به توسعه میادین گازی و نفتی ایران، ساخت پتروپالایشگاهها و انتقال تکنولوژی به ایران ارتباط دارد» مینویسد:«از نظر ایران مهمترین نکتهیی که باید در توافق با مسکو به آن دست پیدا کند، مسأله حمایتهای روسیه از ایران در شورای امنیت سازمان ملل است».
این جملات بدان معنا است که خامنهای با انعقاد توافق همکاری بیست ساله و اهداء بخشی از منابع نفت و گاز، نخست بهدنبال خرید«حق وتو» در رویارویی احتمالی با شورای امنیت مللمتحد و به تبع آن کشیده شدن بند ماشه و سپس بهدنبال دور زدن تحریمها و بهدست آوردن منابع مالی میباشد.
این گزارش در ادامه با استناد به گزارش یک رسانه روسی اعتراف میکند:«اویل پرایس در گزارش جدید خود نوشته مسکو معمولاً در ازای حمایت از ایران در شورای امنیت امتیازهایی از قبیل توافقهایی در میادین گازی و نفتی گرفته است».
همچنین باید به خیز بلند خامنهای برای خریدهای تسلیحاتی از شرق اشاره نمود. به یقین یکی از اهداف سفر آخوند جلاد ابراهیم رئیسی به مسکو، قانع کردن طرف مقابل برای رسیدن به تسلیحات روسی بوده است.
بنابراین گزارش: «یکی از مهمترین بخشهای مذاکرات بین پوتین و رئیسی در روز چهارشنبه درباره تکرار درخواست خرید سامانه موشکی اس-۴۰۰ و جنگنده سوخو بوده است. ایران در ازای این دو درخواست، وعده توافقهای مهم نفت و گازی را به روسیه داده است».
«وعده توافق» که آخوند رئیسی طی سفر به مسکو از آن نام برده است، همان موضوع تاراج بخشهایی از میدان گازی«چالوس» در بخش ایرانی دریای خزر میباشد که بنابر دادههای حکومتی«دارای حداقل ۳٫۳ تریلیون مترمکعب گاز طبیعی است که دهمین مخزن بزرگ گاز در جهان است».
بنابراین گزارش:«ایران عملاً در ازای سامانههای موشکی و جنگندهها قول همکاری در میادین گازی چالوس را داده است».
خامنهای پیشتر نیز در راستای عملی ساختن سیاستهای وطنفروشانه و خائنانه خود، سهم بزرگی از دریا خزر را به همسایه سابقا شمالی ایران واگذار نمود تا بدین سان راه را برای متقاعد نمودن طرف روسی با هدف قبول«توافق ۲۰ساله» هموار نماید. بدینسان با تغییر رژیم حقوقی برای دریای خزر، سهم«۵۰درصدی» ایران تنها به« ۱۱، ۸۷درصد» سقوط کرد.