خامنه‌ای در وحشت از حضور کانون‌های شورشی

همزمان با افزایش فعالیت های کانون های قهرمان شورشی در شهرهای میهن، شاهد ابراز وحشت و آه و فغان بی سابقه ای از سوی دیکتاتوری ولی فقیه می باشیم.
به یقین بردن پیام ها و خروش رهبر مقاومت به درون جامعه، آنهم در اوج «قدر قدرتی» قلابی از سوی رژیم آخوندی و تمامی دوایر امنیتی حکومت، ترجمان واقعیتی بنام «حضور فعال و انقلابی» از سوی سازمان مجاهدین در صحنه داخلی می باشد.
براین اساس شاهد هستیم که چگونه سیستم اعصاب رژیم بهم ریخته، نیروهای زهوار دررفته هاج و واج مانده، فرماندهان سپاه و دوایر اطلاعاتی و امنیتی به مانند شغال در حال «زوزه کشیدن» هستند و در مقابل نیز به چه میزان مردم دردمند ما با لبخند و شادی و با شور و شعف از این اکسیون های ضد اختناق استقبال می کنند. 
جامعه به عینه می بیند که به یمن وجود نیروی پیشتاز، کلیت نظام آخوندی با وجود تمامی دود و دم های تبلغاتی و با وجود تمامی هارت و پورت های امینتی، ضربه پذیر است. عنصر تعین کننده نیز از درون همین جامعه دردمند بیرون آمده که نام آن «کانون های شورشی» می باشد. 

در این راستا نیز صحنه های لبخند، فریادهای شادی، شور و شعف ایرانیان به هنگام شنیدن صدای «مسعود رجوی» و یا شعار «مرگ بر خامنه ای» در کوچه و بازار را بخوبی می توان در مجموعه تصاویر و یا کلیپ های منتشره در شبکه های اجتماعی رویت نمود. 

این همان آغاز نقطه چرخش در درون جامعه ای است که رژیم آخوندی با صرف صدها میلیارد دلار از سرمایه های ملی، سانسور، سرکوب، اختناق، با انواع نیرنگ و حیله، با زد و بندهای مالی و تجاری و یا تاراج کشور، تلاش نموده بود تا «سکوت و ترس» را درون آن ساری و جاری و چنین وانمود نماید که گوئیا این دیکتاتوری برای ابد میخ خود را در ایران کوبیده و مردم باید این وضعیت ضد انسانی را قبول کنند!!
همچنین فریاد خروشان رهبر مقاومت بر واقعیتی بنام «سرنگونی» و یا پخش شعارهای ملی مانند «مرگ بر خامنه ای، درود بر رجوی، رئیسی جلاد شصت و هفتی، می‌جنگیـم، می‌میـریم، ایران را پس می گیریم و یا ایرانی بیداره از شاه و شیخ بیزاره» در رادیو تلویزیون رژیم، مراکز خرید، بانک ها و بازارچه ها، جلوه دیگری از قدرت و صلابت و چفت شدن عنصر عینی و ذهنی در جامعه ای است که خامنه ای طلسم شکسته همواره تلاش نموده تا با سرکوب، دستگیری، اعدام، ترور، حیله و نیرنگ، شیطان سازی، تولید انواع و اقسام فیلم و نمایشنامه، چاپ صدها هزار کتاب و ردیه، برپایی نمایشگاه و صدها انجمن اطلاعاتی و یا کشیدن خطوط سرخ، میان آنان «شکاف» ایجاد نماید. 
سخن از فعالیت ها و ضربات کانون های قهرمان شورشی در بیش از «۵۰ شهر» کشور می باشد که با خود پیام «سرنگونی، امید و پیروزی» را به همراه آورده است. 
شهرهایی مانند «تهران، کرج، خلخال، شیراز، تبریز، مشهد، نیشابور، اسلام‌آباد، همدان، قزوین، اصفهان، سمیرم، رشت، لاهیجان، زاهدان، کرمانشاه، اهواز ورامین، شاهرود، اندیمشک، گرمسار، شوش، تاکستان، کرمان» و جای جای این میهن اسیر می باشند که بقول رژیم «الان به‌صورت رسمی و کلاسیک و تشکیلاتی می‌آید و شروع می‌کند به‌شبهه‌سازی بر علیه نظام».
بدین سان ولی فقیه در پایان عمر ننگین حکومت اش، اکنون خود را با جامعه و مقاومت سازمان یافته ای روبرو می بیند که برای تحقق امر سرنگونی، تمامی شیوه ها، اسلوب های مبارزاتی، امکانات و ظرفیت ها ی موجود را برای رهایی میهن از اختاپوس ولایت مورد استفاده قرار می دهد.