رشد و نمو بیکاری، فقر، فلاکت و شکاف عمیق طبقاتی در دیکتاتوری ولی فقیه اکنون چهره سیاه خود را بر شهرهای کشور مستولی کرده است.
یک نمونه از بازتاب این وضعیت ضد انسانی را می توان در افزایش «فروش اعضاء» و یا بقول رسانه های حکومتی «تکه تکه بدن» جستجو نمود. سخن از درد و رنج و گسترش فقر در جامعه ای است که بدلیل سیاست های ضد انسانی خامنه ای روز بروز بر ابعاد فاجعه بار آن افزون می گردد.
ابعاد فشار ها و لعن و نفرین مردم بحدی است که حتی رسانه های دولتی نیز ناچار به بازتاب گوشه های از این واقعیت شده اند. نمونتا خبرگزاری حکومتی ایسنا ( ۲۵ بهمن ۱۴۰۰) درگزارشی می نویسد:«اگر زمانی برای فروش اعضای بدن افراد ترجیح میدادند که در نهان و دور از چشم دیگران اقدام به این کار بکنند، امروز این مسئله به گونه ای است که آشکارا دست به آن میزنند».
ترجمان این جملات اذعان به وجود فقر عریان در جامعه ای دردمند می باشد که اکنون بخش های بزرگی از آن به نان شب نیز محتاج مانده است. آگهی فروش اعضاء بدن، تابلو های «نان قسطی»، کارتن خوابی، ماشین خوابی و گور خوابی و یا وجود انبوه دستفروشان که روزانه برای بدست آوردن لقمه ای نان با ماموران سرکوبگر رژیم درگیر میشوند، صف بیکاران، ورشکستگان بی تقصیر، رکود شدید اقتصادی، سقوط ارزش های انسانی به موازات بی تفاوتی و وجود ساختار غارت و فساد حکومتی، به مانند حلقات زنجیر در ایران آخوند زده به یکدیگر تنیده تا در منطق خود به بروزچنین فجایع انسانی در ایران ضریب بزنند.
همچنین وجود واقعیتی بنام فقر و فلاکت عریان را می توان در جای جای این گزارش بخوبی رویت نمود. برای نمونه گزارش فوق می افزاید: «امروزه افراد از آگهی کردن فروش کلیه و چسباندن آن به در و دیوار و نوشتن شمارهتلفنشان به زیر آن هیچ ابایی ندارند البته شاید حق هم داشته باشند زیرا فردی که به مرحلهای رسیدن که ادامه حیات خود را وابسته به فروش اعضای بدنش میداند، دیگر چیزی برای او مهم نیست و نباید هم مهم باشد».
درد و رنج مردم بحدی است که بقول معروف بسیاری از آنان دیگر از خطوط «خجالت» نیز گذشته اند، زیرا مقصر این وضعیت ضد انسانی را حکومتی خون ریز و فاسد می بینند که طی چهاردهه گذشته با تاراج و غارت اموال ملی، قریب «۷۰ میلیون» فقیر در کشور تولید کرده است.
هزینه های سنگین برای مطامع بنیادگرایانه، اتمی، موشکی، تروریسم و کشورگشایی به موازات وجود فساد ساختاری که نمونه اخیر آن را در راس سپاه پاسداران و یا متولیانی مانند پاسدار قالیباف ، همسر و شخص قاسم سلیمانی و یا انواع «آخوند زداد های » دزد و غارتگر رویت نموده ایم، ترجمان این واقعیت می باشند.
یک فروشنده درد مند در پاسخ به این سوال که چرا تصمیم به فروش اعضاء بدن خود گرفته ، می گوید: «۴۲ ساله، متأهل و دارای ۲ فرزند هستم، برای تأمین نیازهای زندگیام مجبور هستم یکی از کلیههایم را بفروشم چون کارگر ساختمانی هستم و تقریباً نصف سال را بیکارم، میخواهم با پول حاصل از فروش کلیه یک مغازه کوچک باز کنم و چرخ زندگیام را بچرخانم، جز این راه دیگری ندارم».
بسیاری از مردم بدرستی براین نکته انگشت می گذارند ، آنچه را که خان مغول با ما نکرد ، خمینی و خامنه ای با مردم و سرزمین ما انجام دادند. نیم نگاهی به حجم عظیم درآمدهای نفتی طی چهل سال گذشته که بنابرداده های حکومتی به بیش «۱۸۰۰ میلیارد دلار» بالغ گردیده ، مهر تائیدی بر وجود سرمایه های عظیم ملی در ایران آخوندزده می باشد.
اما سهم جامعه و نسل جوان از این سفره بزرگ تا کنون همان سرکوب، اعدام، زدن تیر خلاص بر سر صورت معترضین و بروز رشد فقر و فلاکت بوده است.