مسعود رجوی: در وداع ”پلنگ“ پیش‌کسوت پرکشیده رحمان کریمی آموزگار نویسندگان و شاعران نسل انقلابی جوان

 

 

    مسعود رجوی - ۱۷اسفند ۱۴۰۰
    در وداع ”پلنگ“ پیش‌کسوت پرکشیده رحمان کریمی
    آموزگار نویسندگان و شاعران نسل انقلابی جوان
    آن که با کلمات آتشین به خائنین گفت: «پیرم اما پلنگم»

    سال گذشته در همین ایام نوشت: «به یاد دارم که بعد از کودتای ننگین ۲۸مرداد ۱۳۳۲، چه ولوله و هیجان سخت عصبی و خشمگینانه بدنه حزب توده و سازمان جوانان که خود عضو آن بودم و سازمان نظامی آن را فراگرفت و در هم پیچید که چرا حزب توده با آن همه ادعا که کودتا را با کودتا پاسخ می‌دهیم، در روز موعود با بی‌عملی فلج شد؟

    این پرسش مقدرتا به کادرها و هواداران و مردم هم رسید.

    می‌گفتند: حزب توده گیرم با تلفات سنگین و نتیجه نهایی شکست، می‌بایست بیرون می‌آمد و با کودتاگران مقابله می‌کرد. اگر شکست بود اما شرف و آبروی حزب از بی‌عملی از بین نمی‌رفت».
    این همان جان کلام و درس ۳۰خرداد ۱۳۶۰
    و مرزسرخ میان آن چیزی است که نباید کرد و آنچه باید کرد

    به گفتهٔ رحمان رستگار و جاودانه:

    «ای عطش

    از زخم گلوگاهم برخیز و بر این ستم

    شورش کن!»
    شورشگران پیروزی می‌سازند و این بار خلق ستمدیده پیروز می‌شود

مسعود رجوی رحمان کریمی-1