بهیقین ازجمله تبعات ناشی از سرکوب، نا عدالتی، بیکاری، فقر و سوزاندن تمامی مظاهر ملی و فرهنگی همان بروز افسردگی و رخت بربستن شادی و طراوت در ایران آخوند زده میباشد.
با نیمنگاهی به معابر عمومی، خیابانها و یا حتی رسانههای دولتی مانند رادیو و تلویزیون حکومتی بهخوبی میتوان به این واقعیت رسید که بروز این پدیده شوم ریشههای بس عمیق در سیاستهای راهبردی نظام آخوندی دارد.
خامنهای با بگیروببند و هرچه بیشتر افسرده نمودن جامعه تلاش دارد تا بهموازات بروز فقرو فلاکت، از رشد خیزشهای اجتماعی و واقعیتی بنام سرنگونی جلوگیری به عمل آورد.
راهاندازی انواع و اقسام گشتهای سرکوبگر، دیوارکشی در معابر و پارکهای عمومی، سوءاستفاده حکومت از پاندمی کرونا، ممنوعیت برای برگزاری هرگونه اعیاد و جشنهای ملی، سانسور، ممانعت از تجمعات جوانان، نبود رفاه عمومی، مسکن، درمان، رشد و نمو پدیدههای شومی مانند اعتیاد، فحشا، خودکشی، وجود محدودیتهای هنری، فرهنگی و اجتماعی بهموازات تورم و گرانی افسارگسیخته، اکنون جامعه دردمند ایران را با پدیده شومی بنام رشد و نمو اندوه و ماتم روبرو ساخته است.
یک گزارش حکومتی ضمن اعتراف به این واقعیات در مطلبی تحت عنوان «چرا در ایران شادی نیست» ازجمله مینویسد: «جامعه ایران شاد نیست یا حداقل رنگ و بوی شادی در جامعه ایرانی کمرنگ شده است، شاید بشود این مسئله را در شواهد میدانی هم دید، جایی که در شهر خبری از نشاط جمعی میان آدمها نیست و حتی برعکس نشانههای غمبار بیشتر دیده میشود». (سایت حکومتی خبرآنلاین ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۱)
همچنین این اعترافات در حالی است که روزانه شاهد اوجگیری سرکوب اجتماعی و فرهنگی از سوی گزمگان خامنهای در شهرها و خیابانهای کشور میباشیم. یک نمونه برای این واقعیت نیز همان وجود ابعاد سرکوب عریان میباشد. گرداندن جوانان در خیابانها، شلاق زدن در معبر، حمله و هجوم و یا تحقیر و توهین به دختران وزنان، اسیدپاشی، ممنوعیت برای تجمعات و آزادیهای فردی، ورزشی و یا فرهنگی و فشارهای روحی و روانی در محیطهای کاری، آموزشی و یا دانشگاهی، بهیقین بخشی از سیاست راهاندازی غم و ماتم در جامعه دردمند ایران میباشد.
در این رابطه نیز سازمان ملل متحد در آخرین ارزیابیهای خود، ایران آخوند زده را به لحاظ رتبهبندی جهانی در قعر جدول کشورهای شاد لیست گذاری کرده است. براین اساس ایران تحت حاکمیت دیکتاتوری مذهبی «در سال ۲۰۲۱ و در میان کشورهای جهان رتبه ۱۱۸» را دریافت کرده که حتی از فقیرترین کشورها در آفریقا مانند «مالی، نیجریه و موزامبیک» نیز پائین تر میباشد.
در این رابطه یک کارشناس مسائل اجتماعی قدری به عمق فاجعه رفته و ازجمله دلایل برای رشد این پدید شوم را «ناکارآمدی» رژیم آخوندی قلمداد نموده است.
وی در این رابطه تأکید دارد: «بحران ناکارآمدی نظام سیاسی منشأ تولید نابسامانی و آسیب اجتماعی است، اگر جامعهای نظام سیاسی متعهد به وظایف خودش در چارچوب قانون داشت این مسائل کمتر میشد، چون نظام سیاسی ما در این اشلها جا نمیگیرد دارد منشأ نابسامانی میشود».