اول: تنها چند ساعت از خیزش دیماه ۹۶ گذشته بود که ابراهیم نبوی، بهپاخاستهگان دیماه را «لبوفروش» و «گیلاسچین» و «سیبزمینیخور» خواند.
لبوفروش و گیلاسچین و سیبزمینیخور برای مزدور اصلاحطلبِ مالهکش به مثابه ناسزا بود و آن را به قصد تحقیر به کار میبرد. اکنون «فرقهی ابتذال شر»، همان جبههی متحد اوباش که همراستا با حکومت جمهوری اسلامی در هفتههای گذشته مبارزات صنفی معلمان را با عنوان «مخالفت مجاز» تخریب کردند، از لحظههای ابتدایی قیام گرسنگان راه افتادهاند که «شورش گرسنگان» و «خشم گرسنگان» نه تنها دروغ است، بلکه «تحقیرآمیز» و «توهینآمیز» هم محسوب میشود.
هرچند ظاهر ماجرا با توئیتهای ابراهیم نبوی در دی نود و شش فرق میکند اما محتوای آنها یکی است.
ظاهر فریبندهی این اظهارات مشعشع را، که گویی در دفاع از قیام مردم نوشته شدهاند کنار بزنیم اتفاقن خواهیم دید جهتگیری طبقاتی هشتگبهدستان «فرقهی ابتذال شر» هیچ تفاوتی با ابراهیم نبوی و اصلاحطلبان ندارد.
آنها شورش گرسنگان را تحقیرآمیز و توهینآمیز میدانند چرا که سالها، چه آن زمان که اصلاحطلب بودند و چه بعد که «برانداز» شدند، گرسنگان و فرودستان را فاقد صلاحیت کافی برای مداخله در سیاست میدانستند و میدانند.
آنها گرسنه خواندن گرسنگان را لفظی توهینآمیز میدانند چون بارها گرسنگان را تحقیر کردهاند و خوار شمردهاند. چنانکه حتا برخی عنان از کف میدهند و مانند آن تولهساواکی فرشگردی مقیم آمریکا وقتی میخواهند فحش بدهند از ترکیب نکبت «گداصفت» استفاده میکنند.
مزدورهای تاق و جفت بنیادها و موسسهها که با جان مردم تجارت میکنند و حقوق میگیرند، کاسبان فلاکت و فقر عمومی، حتا نیازی نمیبینند روشن کنند که اگر قیام این چند روز «قیام گرسنگان» نیست چرا درست بعد از موج جدید اجرای سیاستهای ریاضتی و گرانی یکشبهی اقلام مصرفی خوراکی اتفاق افتاده است.
چرا این جمعیت خشمگین در تمام ماههای گذشته در پاسخ به فراخوانهای آنها به خیابان نیامد؟
چرا تمام اقدامات «مبارزاتی» آنها و «مقاومتهای مدنی»شان به هشتگ و طوفان توئیتری ختم شد. آنها نه تنها از «شورش گرسنگان» میترسند بلکه هراس دارند تا به منشا این گرسنگی اشاره کنند. سیاستهایی که دولت ابراهیم رییسی در حذف ارز ترجیحی اجرا کرده است درست همان سیاستهایی است که این اوباش «گرسنهستیز»، این دشمنان وقیح «فرودستان» اجرای بیتنازل آن را وعده میدهند.
مشابهت و سمتگیری طبقاتی اصلاحطلبانِ هنوز اصلاحطلب و اصلاحطلبانِ امروز برانداز آنقدر زیاد است که تنها یک هُل با هم فاصله دارند.
دوم: هرچند ابراهیم نبوی چند روز بعد از آن توئیت کثیف مجبور شد عذرخواهی کند و دیگر در مورد دیماه و انسان ماه دی غلط زیادی نکند اما اصلاحطلبها در تمام سالهای بعد از دی فراموش نکردند حاکمان جمهوری اسلامی را از «قیام گرسنگان» و «قیام نان» بترسانند و همزمان به «منشا مشکوک» خیزش دیماه اشاره کنند و شعارهای «مرگ بر روحانی» را گواه داستانهای کارآگاهی خودشان بگیرند.
حالا «قیام گرسنگان» با شعارهای «مرگ بر رییسی» و «رییسی دروغگو/ حاصل وعدههات کو» بیش از خود رییسی و دم و دستگاه ستمگرانهی او، هرکول پوآروهای اصلاحطلب را مات کرده است. آنها به راستی تمام شدهاند. نیرویی تاریخمصرفگذشته که گاه به عنوان زائدهی امنیتی نظم حاکم تحرکی میکنند و بعد به خانههای خودشان میخزند، به زبالهدان تاریخ.
سوم: «فرقهی ابتذال شر» مردهخوار است. چون ستم طبقاتی موجود را بر حق میداند از رانهی اصلی خیزشها و قیامهای این چند سال حرفی نمیزند؛ اما بعد از هر خیزش و قیام مردمی سر میرسد تا با کمک هشتگ و «گله»ی برخورداران فعلی یا برخورداران سابق از هستی خودش دفاع کند و محتوای خیزش و قیام را به نفع استمرار ستم طبقاتی دستکاری کند. آنها مردهخوارند چون از سازماننیافتگی شورش و قیام به لطف شبکهی بههمپیوستهی لجن آگاهانه و عامدانه سوءاستفاده میکنند.
آنها از پشتیبانی تقریبن تمامی رسانههای جریان اصلی خارج از کشور، دهها موسسه و بنیاد بودجهبگیر و کارمندانشان، کارمند-اکتیویستهای شاغل در پروژههای گوناگون امپریالیستی، صدها پیج زرد عامهپسند، انواع کارشناسهای پروردهشده در رسانههای جریان اصلی و شبنشینیهای کلابهاوس، خیل انقلابیون سابقِ تواب از کردهی خویش در گذشته، موسسههای به ظاهر علمی نظرسنجی و نظرسازی و امکاناتی مشابه آن برخوردارند که بتوانند صدای شورشهای تودهای را مصادره کنند و خودشان را به عنوان بیان سیاسی تودهی بیسازمانی جا بزنند که در سازماننیافتگی خود حامل آمیختهای از خواستها و مطالبات و آرزوهاست که شکل بیانیافتهی خودش را نمییابد و به اپوزیسیون راست این فرصت را میدهد که بخشی از این خواستها را صورتبندی کند، بخشی از آن از ریخت بیندازد و بخش دیگری را به تمامی حذف کند.
اکنون میبینیم که آنها مطابق معمول در سرکوب گرسنگان، در هتک حرمت از گرسنگان، در تحقیر گرسنگان و در خوار شمردن گرسنگان همدست و همراه و همجهت حاکمان جمهوری اسلامیاند.
پیام آنها با از ریخت انداختن منشا «قیام گرسنگان» و محتوای طبقاتی آن به نظام حاکم این است که از «شورش نان» نترسد، چون گزارشگر خوب منوتو و کارشناسان مدعو ایراناینترنشنال و موسسهی توانا و وحیدآنلاین و دیگران هستند تا توی دهها فیلم را بجورند و «رضا شاه روحت شاد» پیدا کنند و هر صدای معترض به ستم طبقاتی را از سیمای قیام بروبند.
با تمام شدن تاریخ مصرف اصلاحطلبان، اکنون قهرمانان برانداز «فرقهی ابتذال شر» مسئولیت استمرار نظم ستمگرانهی موجود را با خطرزدایی از «قیام گرسنگان» بر عهده گرفتهاند، با جمهوری اسلامی یا بدون جمهوری اسلامی.
این تنها حاکمان جمهوری اسلامی نیستند که با به میدان آمدن گرسنگانِ نان، ناقوس پایان خودشان را میشنوند چون پای خواستی در میان است که نظم حاکم سرمایه نه میخواهد و نه میتواند آن را برآورده کند، «فرقهی ابتذال شر» نیز به اندازهی حاکمان از فریادهای «مرگ بر گرانی» در هراس است چون به خوبی میداند حکمرانی مطلوبش در آینده باید از روی تل جنازهی کشتارشدهی همین بدنهای گرسنه بگذرد. آنها جبههای هستند که در عمق وجودی خودشان اتحاد دارند: «جبههی متحد پاسداران سرمایه و بهرهکشی».