بروز خشکسالی گسترده در بخشهای سابقاً زرخیر در ایران آخوند زده، اکنون این پاسخ منطقی را درمیان کارشناسان امور زیستمحیطی پدیدار نموده که وجود سوء مدیریت، فساد و باندهای مافیایی ریشه اصلی برای بروز این بحران میباشند.
این واقعیت در حالی است که دیکتاتوری ولیفقیه تلاش دارد تا دلیل بروز بحران خشکسالی را صرفاً به «تغییرات اقلیمی» منوط نموده و بدینسان دستان آلوده زیرمجموعههای سپاه، جهاد بهاصطلاح سازندگی و بهطورکلی سوء مدیریت برای بحران را لاپوشانی نماید.
سایت حکومتی ساعت 24 (29 خرداد 1401) به نقش سوء مدیریت برای بروز بحران خشکسالی در ایران اعتراف کرده و ازجمله مینویسد: «فعالیتهای انسانی نیز در سالهای اخیر سبب شدهاند تا بسیاری از جنگلها و مراتع از بین بروند و بهاصطلاح زمین لخت شود».
ترجمان فعالیتهای انسانی نیز همان دستان آلوده مافیای آب، خاک، جنگل، کوه و هوا است که طی سه دهه گذشته و در سایه دولتهای دستنشانده ولیفقیه و با از بین بردن منابع طبیعی کشور و تاراج آن، به سرمایههای هنگفت دستیافتهاند.
یک نمونه این واقعیت در مقولهای بنام فروش و صادرات آب به خارج و یا جنگل خواری و یا زمین خاری از سوی زیر شبکههای سپاه پاسداران است.
در این راستا نیز شاهد هستیم که رژیم آخوندی با تخریب منابع طبیعی، زیرساختها و یا حریم و بستر رودخانهها، دست به ساختمانسازی و تولید «ویلاهای لاکچری» زده و بدینسان با تخریب جنگلها و مراتع سرسبز، «روستا سازی لوکس» را راهاندازی نموده است.
بهیقین یک دلیل برای این واقعیت که دست باندهای حکومتی در پشت چنین طرحهایی است، همان صدور اجازه برای انشعاب «آب و برق» و یا «جاده کشی» برای اماکن ساختهشده در مناطق ممنوعه کشور است. بدینسان با تغییر مسیر در جهت چشمهها، کوهسارها، آبهای روان، اکنون اکوسیستم مناطق بزرگی دستخوش بحران جدی گردید و در منطق خود به بروز خشکسالی و یا «بیابانزائی» انجامیده است. نمونه بروز این واقعیت را میتوان در جنگلهای زاگرس و یا بخشهای بزرگی از جنگلهای هیرکانی مشاهده نمود.
همچنین یک دلیل دیگر برای فاجعه زیستمحیطی در ایران، همان استفاده ابزاری از آبهای زیرزمینی است. بهرهبرداریهای غیراستاندارد، زدن چاه عمیق، سدهای صرفاً تبلیغاتی، منحرف نمودن بستر رودخانهها تماماً زمینه را برای خشکسالی و بهتبع آن فرونشست زمین در بسیاری از مناطق حیاتی کشور مهیا کرده است.
یک کارشناس حکومتی در بخش معاونت توسعه نظامهای فنی و بهرهبرداری در این رابطه میگوید: «به هم خوردن تعادل بین منابع و مصارف است یعنی بیشتر ازآنچه سفره تعذیه میکند، برداشت صورت میگیرد و این برداشت براثر استفاده از چاههای مجاز یا چاههای غیرمجاز انجام میشود، چاههای غیرمجاز که اصولاً در حسابداری آب محاسبه نشده است، حدود ۳۷۰ هزار حلقه چاه غیرمجاز داریم و سالانه حدود ۱۲ هزار حلقه چاه غیرمجاز را مسدود میکنیم».
سخن آخر آنکه بهیقین حفاظت از منابع طبیعی و محیطزیست نیازمند عرق ملی و مدیریت بروز است که در این رژیم غارتگر، فاسد و دزد بهمانند مقوله «جن و بسمالله» است.
طی چهار دهه گذشته و بهویژه از فردای جنگ ضد میهنی ایران و عراق شاهد هستیم که روزانه بر بحران محیطزیست افزوده شده است. روند خشکسالی گسترده برای دریاچهها، رودخانهها، تالابهای تاریخی و یا بخشهای بزرگی از مناطق سابقاً زرخیز که به کوچ اجباری برای کشاورزان و اقشار ضربه خورده راه برده، ازجمله دستاوردهای ناشی از سیاستهای مخرب رژیم آخوندی میباشند.