پروفسور رابرتس گرامی،
کاشف و دانشمند ممتاز،
دوست گرانقدر مردم و مقاومت ایران!
بهاشرف۳ خانه آزادی مردم ایران خوشآمدید.
استقبال از شما و دیدار شما برای من و همة این رزمندگان آزادی، برای مجاهدین زندانی و شکنجهشده در دیکتاتوری دینی و دیکتاتوری شاه که حالا بسیاری از آنها در این جا هستند، و برای تمام مقاومت ایران، جای خوشوقتی و افتخار است.
این این برای ما و مردم ما بهیادماندنی است . بهخاطر مقام والای علمی شما و بهخاطر حمایت از قیامهای مردم ایران برای آزادی و بخصوص به خاطر دفاع صمیمانة شما، آنهم با تمام قلب و وجودتان از مجاهدین در زمانی که در اشرف و لیبرتی بودند.
در ۷ حمام خون که طی ۷ سال از سال ۱۳۸۸ تا ۱۳۹۵ در مجموع ۱۵۰ شهید و نزدیک به ۱۵۰۰ مجروح بر جای گذاشت بله شما از نخستین حمله تا امروز ۲۲ بار جانانه بهحمایت از رزمندگان آزادی و همچنین قیامهای مردم ایران برخاستید.
درود بر شما درود بر شما و دوستان شما یعنی دیگر برندگان جوایز علمی نوبل که در این کارزار عظیم با شما بودند. درود درود
تاریخ، تاریخ علم و آزادی چنین دانشمندانی را از یاد نخواهد برد. بلکه اسم آنها را با خط زرین بخاطر میسپارد چرا که علم و آزادی دو روی یک سکة واحد هستند که رهایی بنینوع انسان را آنهم از جبرهای طبیعی و تقدیر کور و اجبارات بندهساز اجتماعی مد نظر دارد.
بله، شما پروفسور رابرتس و دهها دانشمند نوبلیست دیگر راهگشایان و پیشتازان همین مسیر در زمانه ما هستید.
شما شما مشعلها و چراغ راهنما برای سایر محققان و دانشمندان هستید، آنهم در روزگاری که متاسفانه ارزشهای انسانی از جانب دیکتاتوریهای سرکوبگر پایمالشده.
و در دورانی که رزمندگان آزادی بالاترین فشارها و شکنجهها را آنهم برای طولانیترین زمانها متحمل شدهاند.
تاریخچة ۵۷ساله مجاهدین در دو دیکتاتوری سلطنتی و دینی، مبارزهیی بیوقفه برای کسب آزادی و دمکراسی برای مردمشان بوده.
از حدود ۱۲۰ سال پیش، مردم ایران برای آزادی و دمکراسی بهپاخاستهاند. بهزیر کشیدن دیکتاتوریهای شاه و شیخ مهمترین هدف مبارزة مردم ما برای برپایی یک جامعة دمکراتیک و پیشرفته بوده.
در بخش اعظم این دوره، یعنی از ۵۷ سال پیش مجاهدین در محور جنبش این مقاومت بوده و هستند. این مقاومت توانسته یک آلترناتیو دمکراتیک در برابر استبداد حاکم برپا کند. همچنین الگوی زنده و سمتدهندهیی در مورد اصل جدایی دین و دولت و ارزش برابری زن و مرد خلق کرده است.
در دهه اول این قرن، مجاهدین در اشرف۱ زیر شدیدترین فشارها بهمدت ده سال پایداری کردند. پایداری در مقابل سرکوب بیوقفهیی که هدفاش نسلکشی و انهدام کامل سازمان مجاهدین بود.
وقتی که اشرفیها مورد حمله و کشتار توسط دولت دستنشاندة خامنهای در عراق قرار گرفتند، شما بههمراه صف درخشانی از دانشمندان انساندوست و نخبگان علمی جهان، دبیرکل ملل متحد، دولت آمریکا، اتحادیه اروپا، مقامهای کشورهای مختلف و نمایندگان پارلمانها را خطاب قرار دادید و صلاحیت علمی، اعتبار و مقبولیت بینالمللی خودتان را پشتوانة دفاع از مقاومت ایران و فرزندان آنها کردید.
استاد گرامی!
کشور ما زمانی مهد بزرگترین دانشمندان جهان بوده است. از جمله جابربنحیان، جرجانی، ابوریحان بیرونی، ابوعلی سینا، زکریای رازی، خیام، فارابی، خواجه نصیر طوسی و خوارزمی که از بزرگترین دانشمندان تاریخ گذشته در رشتههای فیزیک، شیمی، نجوم، پزشکی، ریاضی و علوم طبیعی بودهاند. اما سرکوب و آزادیکشی و همچنین غارت وسیع دارایی مردم توسط فاشیسمدینی، اندازه نمیشناسد.
امروز ایران رکورددار فرار مغزها در جهان است. تنها در سه سال گذشته حدود ۴۰۰۰ پزشک و ۳۰۰ هزار متخصص با فوقلیسانس یا دکترا، شامل ۹۰۰ استاد دانشگاه ایران را ترک کردهاند.
وقتی خمینی در ایران به قدرت رسید، دانشگاهها مقر اصلی مجاهدین بود. در آن زمان مسعود در دانشگاه صنعتی شریف تحت عنوان «تبیین جهان» درس فلسفه میداد.
10هزار نفر با کارت در این کلاس هفتگی شرکت میکردند. و متن آموزشها بلافاصله در ابعاد کلان در ( تپق ) برای استفاده سایر دانشگاهها و هواداران مجاهدین تکثیر میشد.
اما خمینی تحمل این را نداشت و ۱۴ماه بعد از اینکه به قدرت رسید، در فروردین سال ۱۳۵۹، تحت عنوان مسخرة انقلاب فرهنگی بهیورش و سرکوب وحشیانة دانشگاهها رو آورد. تا روز دوم اردیبهشت، ۱۷ دانشجو کشته و ۲۱۸۰ نفر مجروح شدند. بعد از آن کلاسهای مسعود را هم تعطیل کرد.
لوموند در ۲۹ مارس ۱۹۸۰ گزارش کرد که: هر جمعه بعد از ظهر در این کلاسها دههزار نفر با کارت شرکت میکردند و درسهای فلسفه تطبیقی در این کلاسها، بهصورت کتابهای جیبی در صدهاهزار نسخه بهفروش میرسید و نوارهای ویدئویی آن را هم حدود یک صدهزار دانشجو در 35 شهر بزرگ ایران میدیدند.
و باز لوموند اضافه میکند: مجاهدین بهصورت یک حزب مردمی یکی از متشکلترین سازمانهای ایران هستند و اگر خمینی نامزدی کاندیدای آنها را در انتخابات ریاست جمهوری با فتوا منتفی نمیکرد، «به گفتة شخصیتهای متفاوت» آنها میلیونها رأی را به خود اختصاص میدادند و از حمایت اقلیتهای قومی و مذهبی و همچنین از حمایت قسمت مهمی از زنان و جوانان کشور برخوردار بودند که قیمومیت روحانیت ارتجاعی را نمیخواستند.
بله، چنین بود که خمینی دانشگاهها و مدارس عالی را بهخاک و خون کشید و تعطیل کرد و اسم آنکودتای سیاه ضدفرهنگی را «انقلاب فرهنگی» گذاشت!
جالب است بدانید که دو سه سال بعد از کودتای سیاه فرهنگی که دانشگاهها دوباره تحت قوانین فاشیسم دینی بازگشایی شدند، بیش از ۴۰ درصد از سهمیة دانشجویانی که به دانشگاه راه پیدا میکردند به نیروهای امنیتی رژیم از قبیل بسیج و سپاه و دستاندرکاران جنگ ضدمیهنی با عراق اختصاص پیدا میکرد.
امروز هم دانشگاهها و دانشجویان، تحت سرکوب و کنترل شدید قرار دارند. بخش زیادی از استادان دانشگاهها در فقر بسر میبرند. این رژیم تاکنون دهها هزار دانشجو و معلم و دانشآموز را اعدام کرده است و هماکنون عدهیی از معلمان بهعلت شرکت در اعتراضها آنهم به خاطر حداقل حقوق ماهیانه در زندان بسر میبرند.
آخوندها برای ادارة جامعه از جمله در امور حقوقی و قضایی، اجرای قوانین ارتجاعی هزارههای پیشین را به مردم ایران تحمیل میکنند. اما برای بقای حکومت پوسیدة خودشان پیشرفتهترین دستاوردهای علمی و تکنولوژیک را برای ساختن بمب اتمی و پروژه های موشکی بهکار میگیرند.
چنان که مسعود گفته است: آخوندها «فقر و فاقه ماهوی یک رژیم تهکشیده و مفلوک را میخواهند با اورانیوم غنیشده بپوشانند و آنرا بر سریر قدرت حفظ و تثبیت کنند.
راستی این چه انرژی صلحآمیز وچه علم و دانشی است که سراپایش در دست سپاه پاسداران جهل و جنایت است؟
این چه تحقیق و پژوهشی است که این چنین برای دو دهه باید مخفی بماند و بودجه معلمان و فرهنگیان و دانشگاهها و کارگران و بازنشستگان را ببلعد؟»
استاد گرامی!
میخواهم از فاجعهیی دیگر در حاکمیت آخوندها برایتان بگویم.
در پروندة حجیم جنایتهای این رژیم، قتلعام زندانیان سیاسی در سال ۶۷ جای ویژهای دارد.
خمینی در مورد مجاهدین فتوا داد که هر کس بر «سر موضع» است، یعنی در مواضع خودش برای آزادی خلق و میهنش استوار است و حاضر به انزجار از سازمان و آرمان و رهبریاش نیست، باید اعدام بشود. و چنین بود که ۳۰هزار تن سر بهدار شدند که ۹۰ درصد آنها از مجاهدین بودند.
در صف بیانتهای این شهیدان کم نبودند پزشکانی همچون دکتر عادل ملایری، دکتر فرزین نعمتی، دکتر فیروز صارمی، دکتر حمیده سیاحی و دکتر ناهید صدیقی
در مورد همین کشتار بزرگ، شما در تیر ۱۴۰۰ همراه با ده تن دیگر از همکارانتان در نامهیی به دبیرکل ملل متحد، خواستار تشکیل یک کمیتة تحقیق در مورد کشتار زندانیان ۶۷ و نقش رئیسی، یعنی رئیسجمهور کنونی رژیم، در ارتکاب جنایت علیه بشریت شدید.
بله بیلان حمایتها و خدمات شما به این مقاومت به مجاهدین و به رزمندگان آزادی مردم ایران بسیار بسیار شایان تشکر است
مقاومت ما سالهاست زیر فشار شکنجه و قتلعام و شیطانسازی قرار دارد تا از عقاید و از مواضع خودش دست برداشته و بپذیرد که از آزادی هرگز خبری نخواهد شد.
اما، اما ما با خون خود خطاب به آزادی نوشتهایم تو را در سرتاسر ایران شکوفا میکنیم!
فکر میکنم فکر میکنم ما با هم اشتراک نظر داریم که هیچ نیرو و هیچ قدرتی در جهان نیست که بتواند جلوی پیشرفت علم و آزادی را بگیرد.
درپایان این نکته راهم ناگفته نگذارم که جای آقای دکتر شیخی مسئول کمیسیون دانشگاهها در شورای ملی مقاومت دراینجا خالی بود.
من از دکتر ساسان محدث که دیدار پرفسور رابرتس را ترتیب داد سوال کردم گفت چون همه ترتیبات سریع انجام شده به لحاظ زمانی فرصت نبوده.
درهرحال جای دکتر شیخی همین جا درکنار پرفسور رابرتس محفوظ است.
باز هم از حضور شما متشکرم.