درحالیکه تنها یک روز مانده به برگزاری کهکشان ایران آزاد، شاهد موج گستردهای از حمایتهای داخلی و بینالمللی از این همایش بینالمللی علیه دیکتاتوری ولیفقیه میباشیم.
کهکشان امسال در حالی برگزار میشود که رژیم آخوندی اکنون در بنبستی مرگبار میان «مرگ یا خودکشی» قرارگرفته است.
خیل عظیم اعتراضات و خیزشها از سوی گسلهای اجتماعی، فعالیتهای بیوقفه کانونهای شورشی علیه دستگاه سرکوب حکومت، تلاشهای روزانه مقاومت ایران درصحنههای گوناگون سیاسی، دیپلماتیک، فرهنگی و اجتماعی و بهتبع آن به جوشوخروش درآمدن تودههای بهجانآمده، وجود بحرانهای عمیق اقتصادی، مالی، رکود شدید تولیدی، بیکاری، فقر و فلاکت، تماماً ادلهای برای بنبست و شکستهای رژیم آخوندی برای مهار جنبش میباشند.
خامنهای زهر خورده و طلسم شکسته در آستانه گردهمایی ایران آزاد تلاش کرد تا با زد و بند و عقد معاهدهای ننگین با دولت دست راستی بلژیک، مرهمی بر زخمهای عمیق حکومت بگذارد، اما بهیقین روند تحولات و عزم ایرانیان بر آن است که این شیرینی زودگذر را به زهری کشنده برای رژیم آخوندی تبدیل نماید.
برای نمونه روزنامه واشنگتنتایمز در مطلبی ازجمله تأکید دارد: «بزرگترین جنبش مخالف ایرانی تبعیدی جهان، تجمع سالانه خود را در آخر هفته برگزار خواهد کرد تا خواستار تغییر رژیم در ایران شود و ایالاتمتحده و کشورهای غربی را به اتخاذ سیاستی محکمتر بهجای مذاکره و دیپلماسی با تهران تشویق کند».
براین منطق ولیفقیه بهخوبی میداند که درد و غده سرطانی حکومت اش دیگر با بندوبست و با دادن باجهای کلان اقتصادی و تجاری و چنین مسکنهایی قابلدرمان نیست، زیرا بحران در ایران آخوند زده بهقدری عمیق و شرایط بهقدری انفجاری است، که هیچ قرارداد ننگین و یا امدادهای غیبی قادر به حفظ این حاکمیت ننگین نمیباشد.
سخن از «دو قطبی شدن» جامعه یا بقول معروف «خیر و شر» است که اکنون راهکار را تنها در سرنگونی نظام آخوندی جستجو میکند. فریادهای «مرگ بر خامنهای» و یا «مرگ بر رئیسی» که اکنون روزانه در کوچه و خیابانهای کشور شنیده میشوند، بهیقین پاسخ کوبندهای به دیکتاتوری و ابواب جمع سیاست مخرب مماشات و آینهای برای واقعیتهای ملموس در ایران میباشند.
در این راستا نیز باید به دو فاکتور مهم و تعیینکننده اشاره نمود. نخست وجود شرایط انفجاری در داخل کشور و دیگری حضور گسترده تنها هماورد رژیم آخوندی، سازمان مجاهدین خلق با کانونهای شورشی و هوشیاری انقلابی آن درصحنه.
یک جامعهشناس حکومتی ضمن به صدا درآوردن زنگهای خطر برای رژیم آخوندی ضمن اعتراف به این واقعیت و روند سرنگونی اینگونه اعتراف کرده است: «به این وضعیت دوقطبی در جامعه چه بگوییم «دوقطبی اجتماعی» و چه بگوییم «ستیز و تعارض اجتماعی» باید به این نکته توجه کرد که در این حالت دو طرف نمیتوانند با یکدیگر تعامل و گفتگو کرده و تفاهم و تعامل دیالکتیکی داشته باشند، درنتیجه ارتباط دو گروه به تعارض، ستیز، جدل و خصومت میرسد». (سایت حکومتی رویداد ۲۴ تیر ۱۴۰۱)
در چنین شرایطی ضرورت و اهمیت برگزاری همایش بزرگ ایران آزاد روشنتر میگردد، زیرا حضور سیاسی و پیامی که از این گردهمایی به مردم دردمند ایران ساطع خواهد کرد، همان پیام مبارزه تا پیروزی برای حریت انسانی، حاکمیت مردمی و برپایی یک جمهوری دمکراتیک در فردای اهریمن آخوندی است.
بقول خانم رجوی در مراسم بزرگداشت قیام ملی ۳۰ تیر در اشرف ۳: «ما به رسالت و تعهد شکوهمندی که در تاریخ معاصر بر دوش ما گذاشتهشده، آری گفتهایم. و پرچم آزادی را بر قله دماوند به اهتزاز درمیآوریم».
برای مطالعه سایر مطالب گزیده ها اینـجـا را کلیک کنید