با نیمنگاهی به تشدید بحرانها از سوی دیکتاتوری ولیفقیه اکنون میتوان این نتیجه منطقی را گرفت که خامنهای زهر خورده و طلسم شکسته دست به آرایش نظامی جدیدی در داخل و منطقه بحرانی خاورمیانه زده است.
در این راستا پاسدار سلامی، فرمانده سپاه سرکوبگر پاسداران از راهاندازی سیاست نوینی بنام «آرایش جنگی» یادکرده است. وی در ادامه میافزاید: «هرماه یک رزمایش و نقشآفرینی ملی متشکل از گروههای جهادگر بسیج و متناسب با اهداف، برنامهریزیشده و انجام میگیرد». (سایت وابسته به سپاه، جوان آنلاین ۱۱ مرداد ۱۴۰۱).
آرایش نظامی از سوی رژیم آخوندی را میتوان طی یک سال گذشته و با روند بروی کار آوردن دولت نحس سیزدهم که خامنهای از آن بهعنوان «دولت جوان حزب الهی» نامبرده است، بهخوبی رؤیت نمود. برای نمونه حضور حداقل ۱۴ تن از فرماندهان و کادرهای سپاه در پستهای وزارت و یا واگذاری حداقل ۱۰ استانداری و فرمانداری به سپاه، واگذاری بخشهای مدیریت کلان و امور اجرایی کشور به این نیروی سرکوبگر و بسیج ضد مردمی و یا باز گذاشتن دستان قرارگاههای گوناگون سپاه، بهیقین مهر تائیدی بر واقعیت فوق میباشند.
دلیل اصلی برای این خیز سرکوبگرانه نیز نخست وجود جوشوخروش انقلابی و مردمی درصحنه و دیگر شکست سیاستهای دولت آخوند رئیسی در تمامی زمینهها است که اکنون به یک صف کشی میان تودههای بهجانآمده، مقاومت ایران و کانونهای شورشی از یکسو و نیروهای سرکوبگر رژیم در شهرها و خیابانها از سوی دیگر راه برده است.
حجم بزرگی از اعتراضات و خیزشهای مردمی طی یک سال گذشته و بهویژه از فردای بروی کار آوردن آخوند جلاد ابراهیم رئیسی و به چالش کشاندن دکترین «انقباض»، بهترین بینه برای وجود مقاومت گسترده علیه دیکتاتوری عنانگسیخته ولیفقیه میباشند.
راهکار خامنهای نیز برای مهار جامعه توفانی، همان اهرم پوسیده سرکوب و فشار مضاعف بر جامعه است، امری که اکنون خود را در آمار وحشتناک اعدام، دستگیریهای کور، احضار فعالان سیاسی، مدنی، فرهنگی و محیط زیستی به دوایر اطلاعاتی حکومت و هرچه بیشترمیلیتاریزه نمودن شهرها با حضور انواع و اقسام گشتهای خیابانی صورت گرفته است.
براین منطق میتوان گفت که وجود قفل بزرگ در داخل، به بروز بنبستهای مرگبار دیگری در منطقه و سطح بینالمللی نیز راه برده است. بهیقین ریشه اصلی برای شکستهای زنجیرهای رژیم در عراق، لبنان، سوریه، یمن و یا بنبست مذاکرات اتمی در واقعیت بزرگتری بنام وجود بحران سرنگونی در داخل نهفته است.
براین اساس میدان هرگونه بازی برای خامنهای نهتنها محدود بلکه عملاً غیرممکن گردیده، تا جائیکه دادن هرگونه امتیاز در مجموعه مناسبات خارجی بهویژه منطقهای و هستهای، به معنای سرازیر شدن بحران به داخل و بهتبع آن بهشتاب گرفتن بحران سرنگونی در ایران راه خواهد برد.
خامنهای این منطق را بهخوبی درک کرده و بدینسان تنها راهکار را در انقباض کامل و بهتبع آن آرایش نظامی، هم در سیاست داخلی و هم در سیاست خارجی جستجو میکند.
بقول رهبر مقاومت، آقای مسعود رجوی: «غیرممکن است رژیم به تعادل پیشین برگردد». بهعلاوه تئوری پدیدهٔ رئیسی جلاد «برآمد و بارزترین شاخص دوران سرنگونی است».
برای مطالعه سایر مطالب گزیده ها اینـجـا را کلیک کنید