بحران بیکاری در سایه رشد و نمو فقر و فلاکت در دیکتاتوری ولیفقیه، هرروز تبعات اجتماعی خود را بهویژه برای گسلهای کارگری و زحمتکشان به نمایش میگذارد.
بروز پدیده نوظهوری بنام خودکشی و یا خودسوزیهای زنجیرهای در میان کارگران و زحمتکشان بهیقین ماحصل سیاستهای مخرب حکومتی است که اکنون با غارت اموال و سرمایههای ملی، هزینههای سرسامآور برای پروژههای اتمی و موشکی، فقر را در ایران نهادینه کرده است.
یک نمونه برای این وضعیت بحرانی را مردم ایران تنها طی دو ماه گذشته و با خودکشی 12 تن از کارگران محروم تجربه کردهاند. اخراج کارگران، وجود قراردادهای سفید، عدم پرداخت حقوق و مزایا، احضار فعالان کارگری به دوایر اطلاعاتی، دستگیری و فشار در محیطهای کاری، تعطیلی کارخانهها و واحدهای تولیدی و بهتبع آن رشد و نمو بیکاری و همچنین تورم و گرانی سرسامآور تماماً در چارچوب دلایل برای بروز این بحران اجتماعی است.
سخن از بروز یک بحران عمیق اجتماعی میباشد که منشأ اصلی برای رشد و نمو آن در رژیم دزد و فاسد آخوندی نهفته است.
پیشتر نیز یک رسانه حکومتی در مطلبی تحت عنوان «مرگ در شعلههای اعتراض» ازجمله نوشته بود: «طبق اخباری که درباره علت اقدام به خودسوزی قربانیان منتشرشده، اخراج، تعدیل، بلاتکلیفی بابت قرارداد شغلی، بیپاسخ ماندن مطالبات و ناتوانی در تأمین معیشت» باعث خودسوزی کارگران شده است. (روزنامه حکومتی اعتماد ۱۱ مرداد ۱۴۰۱)
دراین راستا باید اذعان نمود که بخش بزرگی از قربانیان در مناطق محروم کشور و بهویژه استانهای ضربه خورده که از آمار بیکاری بسیار بالایی برخوردار میباشند، به وقوع پیوسته است. استانهایی مانند کهگیلویه و بویراحمد، ایلام، لرستان، کردستان، سیستان و بلوچستان و یا کرمان و بخشهای مرکزی تماماً در این چارچوب قرار دارند.
همچنین واقعیتهایی مانند فقر گسترده و وجود نا عدالتی ازجمله موتورهای محرکه برای خودسوزی و خودکشی در میان کارگران میباشند.
یک تحلیلگر حکومتی در این رابطه اعتراف کرده است: «میتوان گفت که این انتخاب، ارتباط تنگاتنگی با معیشت و زندگی مردم دارد و حتماً سیاستهای اقتصادی و ناامیدی از آینده و یافتن مفر خروج از این بحران روحی روانی و معیشتی که منشأ بسیاری از بحرانهاست عامل مؤثر در این انتخاب افراد بوده است». (همان منبع بالا)
بدینسان مشاهده میشود که سیاست ریاضت دادن عامدانه از سوی ولیفقیه اکنون بهمانند آواری در حال خراب شد برسر محرومترین اقشار جامعه میباشد. سخن از سیاستی است که در منطق خود به باندهای مافیایی حکومت، قدرتی فراقانونی داده و در مقابل کارگران و اقشار محروم در ایران را در مقابل حاکمیت خلع سلاح کرده است. بسیاری از آنان نیز به دلیل سرخوردگی، نبود چشمانداز برای آینده و وجود استثمار سازمان دادهشده حکومتی، راهکار را در خودکشی جستجو میکنند.
در این رابطه کمیسیون کار شورای ملی مقاومت ضمن محکوم نمودن سیاستهای ضد انسانی و ضد کارگری خامنهای، تأکید کرده است «تا دیکتاتوری آخوندها بر سرکار است کارگران و زحمتکشان هرروز فقیرتر میشوند. تنها راه، سرنگونی این رژیم و استقرار دمکراسی و حاکمیت مردم است. باید هر کارخانه و کارگاه و هر محله و شهری را به کانونی برای شورش تبدیل کرد و آتش در مراکز سرکوب و غارت برافروخت تا حقوق غارتشده مردم را از چنگالهای خامنهای و رئیسی و پاسداران جنایت بیرون کشید».
برای مطالعه سایر مطالب گزیده ها اینـجـا را کلیک کنید