سلام بر زینب کبری و زنان پیشتاز عاشورا که تحت رهبری او برای دادخواهی خون حسین و یارانش بهپاخاستند و زمینه سرنگونی بزرگترین امپراتوری زمانه را فراهم کردند.
حالا ساعاتی پس از شهادت امام حسین، تاریکی و تیرگی جهان را فرا گرفته است. سرهای شهیدان بر بالای نیزهها و پیکرهای مثله شده آنها لگدکوب پاسداران یزید، همان خمینی و خامنهای دوران است.
بارقهیی از انسانیت در کار نیست؛ کورسویی از آزادی و آزادگی نمانده است. گویی پس از حسین، جهان دیگر بیهوده و بیمعنی است.
اما در قعر تاریکی آتشی شعله میکشد. این همان خون جوشان خدایی و انتقام ناگرفته حسین است که در اندیشه و عزم زینب کبری خروشان است.
در این ساعت است که در دستها و ارادههای او و زنان قهرمان همراهش، سنگ بنای پیروزی گذاشته میشود.
آنها پیشتازان حرکت بیسابقهیی در تاریخ بشر شدهاند، که هنوز قدر آن ناشناخته مانده است. از کربلا تا کوفه و از آنجا تا شام ۸۴ نفری که کاروان اسیران را تشکیل میدادند، میبایست یک مسافت طولانی را طی کنند.
حکومت قاتلان میخواست این، نمایش شکست و اسارت بازماندگان حسین(ع) باشد. اما زینب کبری و گروه زنان پیشتاز عاشورا، آن را به یک راهپیمایی روشنگری دادخواهی و پیروزی تبدیل کردند.
در کوفه، نهیبهای او بسیاری وجدانهای اسیر خواب و خیانت را آشفته کرد.
و والی جنایت پیشه یزید در آنجا را بهبنبست کشاند.
در شام، سردمدار بزرگترین امپراتوری زمانه یعنی یزید را در پایتخت حکومتاش به ابراز ندامت واداشت و در بازگشت به مدینه برای رساندن پیام خون حسین و فروغ جاویدان عاشورا قیام کرد.
در نتیجه فقط پس از گذشت ۴۰ روز، بیت و بارگاه یزید چنان به لرزه افتاد و چنان شکافی برداشت که تا انقراض بنیامیه ادامه یافت.
این همان چهل روز شگفتانگیزی است که به قول مسعود رجوی «اگر نقش فرشتهآسا و راهبری زینب کبری نبود، چیزی باقی نمیماند و خدا این بار مشیت و خواستش را از این طریق پیش برد».
زن موحد و مجاهد، وجود تاریخی جدیدی
آنچه این گروه پیشتاز خلق کرد، در سرشت خود «آغاز کردن» بود: آغاز کردن و بنا کردن جنبشی تاریخی در امتداد عاشورای حسینی که در آن، زن انقلابی موحد و مجاهد، بهمثابه وجود تاریخی جدیدی، نقشآفرینی کرد. آغاز کردن راهی که در آن ستمزدهترین بخش جامعه یعنی زنان، درهای جهان تازه را بهروی بشریت در زنجیر باز میکنند و آغاز کردن بینش و تفکری که فداکاری و مقاومت را پیروزمندی و زیبایی راه انسان میبیند.
از سر طعنه و تحقیر از زینب کبری پرسیدند: دیدی خدا بر سر خاندانت چه آورد؟ او گفت: ما اری الا جمیلا «جز زیبایی چیزی نمیبینم».
چکیده تمام رسالت زینب(ع) همین کلمات است. یعنی این فدا شدن در راه آرمان است، که کمال زیبایی است. زیرا در آن انسان راز وجود خود را آشکار میکند.
این چنین بود که از کاروان اسیران و داغداران برجستهترین زنان یکتاپرست تاریخ ساخته شد.
آخوندها، دنبالههای یزید در دشمنی با زنان
امروز آخوندها، همان دنبالههای یزید و معاویه، در دشمنی با زنان ایرانند. و برای مهار این نیروی تغییر و انقلاب بههرگونه سنگدلی و بیرحمی رومیآورند.
سرکوب بر سر حجاب و بدحجابی را جزء ثابت زندگی زنان در ایران کردهاند.
دهها نهاد را برای تهاجم به زنان سازمان دادهاند. رکود اقتصادی، کرونا، سیاست تحمیل گرانی و گرسنگی بیشتر از همه، در جامعه ایران به زنان آسیب زده است.
فقر بیداد میکند. در فاصله فقط ۱۰روز در بهار گذشته، تعداد پنج هزار نوزاد در خیابانها رها شدهاند. و زنان تهیدستی هستند که نوزادان خود را گاه بهبهای۸۰۰هزار تومان به فروش میرسانند.
این است زندگی زن ایرانی که از همه سو به اسارت کشیده شده؛ با زنجیر فقر، با زنجیر سرکوب، با زنجیر تبعیض و تحقیر. اما همین زنجیرها عزم مقاومت و شورش را در میلیونها زن ایرانی بالا و بالاتر میبرد.
سرکوبشدگان و بهویژه زنان ستمزده از پیام حضرت زینب از جنبشی که برپا کرده است، برای شورش و مقاومت الهام میگیرند.
الگویی که زینب کبری در مقابله با بزرگترین امپراتوری زمانه خلق کرد، پیوسته فرامیخواند و الهامبخش است که سلطه اختناق را میتوان شکست. هیبت پوشالی دیکتاتورها را میتوان در هم پیچید و شب تیره را میتوان مغلوب صبح آزادی کرد.
سروش آزادی در گوش بشریت در زنجیر
ای زینب کبری!
ای مظهر بیداری و شورش خلقهای ستمزده!
دادخواهی خونهای ۱۲۰هزار شهید راه آزادی و نبرد برای سرنگونی قاتلان آنها، پیروی از راهی است که تو آغاز کردهیی.
پاسدارانی که بهدستور خامنهای بیش از ۱۵۰۰ تن از قیامکنندگان آبان۹۸ را قتلعام کردند، آخوندهایی که از اعدام زنان باردار و دختران و پسران نوجوان ابا نکردند و دژخیمانی همچون رئیسی که قتلعام سال ۶۷ را مرتکب شدهاند، همه و همه آماج دادخواهی بیوقفهیی هستند که زینب کبری بنیانگذار آن است؛ تا روزی که در پیشگاه مردم ایران حساب تمام خونهای بهناحق ریخته را پس بدهند.
ای زینب کبری!
ای که شام غریبان را به صبح پیروزی سرکوبشدگان میرسانی!
مجاهدین و بهویژه زنان مجاهد سر بر راهی نهادهاند که تو آن را گشودهای
اشرف شهیدان در عاشورای مجاهدین در ۱۹ بهمن سال ۶۰پرچم تو را به اهتزاز درآورد.
زنان مجاهد در شکنجهگاهها و بر چوبههای دار عزم و اراده تو را نشان دادند.
زنان قهرمان قتلعامشده در ۶۷ وفاداری بهآرمان آزادی را بهبهای گذشتن از تمام هستی خود از تو آموختند.
سخنان رعدآسای تو که کاخ امپراتوری زمانه را لرزاند، در اصل پیام و درسی به همه شورشگران علیه ستم و بیداد است.
وقتیکه در زمانه عقبمانده زنده بهگور کردن دختران، مسئولیت رهبری یک جنبش را به دوش گرفتی، یعنی که، میتوان زنجیرهای جاهلیت و اجبار و تیرهروزی را در هم شکست.
وقتی که سوگند خوردی که خدا روزگار پریشان ستمزدگان را به سامان خواهد کرد و داد خونهای بهناحق ریخته را خواهد گرفت، یعنی که ای مظلومان بهپاخیزید.
و وقتی به خلیفه اموی و آخوندها و سرداران سپاه او تاختی، یعنی انهدام همه کاخهای جور و بیداد از کاخ شاه، تا بیت خلیفه ارتجاع را نوید دادی.
خروش تو سروش آزادی در گوش بشریت در زنجیر است و فراخوان قیام و نبرد برای سرنگونی رژیم آخوندی است.
مرگ بر اصل ولایت یزیدی
سلام بر زینب کبری-درود بر شهیدان