تروریسم ناب ولایت در سایه «معاهده استرداد مجرمان»

 

طی روزهای گذشته تروریسم ناب ولایت، چهره کریه خود را یک‌بار دیگر برای جهانیان به نمایش گذاشت.

سخن از مجموعه تلاش‌های تروریستی از سوی رژیم آخوندی با هدف حذف چهره‌های سیاسی و پرنفوذ مانند جان بولتون و مایک پمپئو در آمریکا و یا تازه‌ترین نمونه آن، سوءقصد تروریستی علیه جان سلمان رشدی در نیویورک است که به‌یقین بخشی از سیاست‌های راهبردی خامنه‌ای در دوران سرنگونی را تشکیل می‌دهد.

خامنه‌ای نیاز شدیدی برای عربده‌کشی و بدمستی دارد، زیرا در یک‌کلام در بن‌بست‌های مرگبار به تله افتاده است. بحران انقلابی در درون جامعه دردمند ایران که اکنون با عبور از کلیت نظام آخوندی و به‌ویژه عبور از سیاست انقباض صورت گرفته، واقعیتی بنام سرنگونی را مهروموم کرده است.

شکست‌های متعدد در منطقه و ایزولاسیون جهانی رژیم تماماً در چارچوب دلایل برای شدت دادن به تروریسم، موشک‌پرانی، حملات پهپادی و صدور بنیادگرایی، آن‌هم در سایه سیاست مخرب مماشات می‌باشند. بدین‌سان ولی‌فقیه طلسم شکسته تلاش دارد تا ضمن روحیه دادن به نیروهای ضربه خورده و روحیه باخته خود، بحران را به خارج از مرزها، با هدف منحرف نمودن اذهان عمومی صادر نماید.

 

در این رابطه شورای ملی مقاومت ایران ضمن محکوم نمودن این حملات تروریستی تأکید کرده است: «خامنه‌ای و دیگر سردمداران رژیم آخوندی در ۳۴ سال گذشته مستمراً بر ضرورت اجرای این فتوای ضد اسلامی تأکید کرده‌اند».

در این راستا اکنون بر هیچ‌کس پوشیده نیست که خامنه‌ای، نیروی تروریستی قدس و وزارت منفور اطلاعات در پشت تمامی طرح‌های فوق قرار دارند. شیوه بکار گیری از مزدوران غیربومی با سرازیر کردن دلارهای نفتی از جیب مردم محروم ایران نیز بخشی از سیاست جذب مزدور از سوی خامنه‌ای می‌باشند.

همچنین کیهان خامنه‌ای در یادداشتی به‌صراحت دست خط رژیم آخوندی را این‌گونه به بیرون ساطع کرده است: «گفت: هزاران آفرین صد بارک‌الله. باید آن دست را بوسه‌باران کرد.

گفتم: آفرین به کی؟ بوسه بر کدام دست؟

گفت: آفرین بر آن مرد دلاور و وظیفه‌شناسی (؟!) که در نیویورک به سلمان رشدی مرتد و خبیث حمله کرده و بوسه بر دست او که با چاقو گردن دشمن خدا را پاره کرده است». (سایت مجاهدین خلق ۲۲ مرداد ۱۴۰۱)

در این رابطه کافی است تا نیم‌نگاهی به پرونده مزدور اجیرشده انداخت، تا بدین‌سان به «هسته‌های خفته» رژیم رسید. شیوه سوءقصد، آن‌هم زدن ضربات چاقو به «گردن» با هدف «قطع شریان اصلی خون»، نشان از همان «دست خطی» است که اطلاعات آخوندی به‌کرات علیه ایرانیان تبعیدی و مخالفان سیاسی در داخل و خارج از کشور بکار برده است.

به‌موازات این واقعیات نیز باید به سیاست مخرب مماشات درزمینهٔ مبارزه علیه بنیادگرایی و تروریسم ناب ولایت اشاره نمود. زد و بندهای پشت پرده با دیکتاتوری ولی‌فقیه باهدف آزادسازی تروریست‌های رژیم، نمونتا اسدالله اسدی در بلژیک، به‌یقین نقش ویژه‌ای در هرچه بیشتر جری شدن خامنه‌ای برای باج‌گیری از طرف‌های مقابل را ایفا کرده است. بدین‌سان رژیم آخوندی با خیال آسوده و در سایه چنین قراردادهایی دست به ترور زده و سپس با عقد «معاهده استرداد مجرمان»، به ریش تمامی ارزش‌های جهان‌شمول می‌خندد.