در حالیکه خامنهای در تازهترین سخنان خود نسبت به محتوی کتب درسی هشدار داده و در حالیکه متولیان و بادمجان دورقابچینهای رژیم در بخش آموزش و پروش مشغول دستکاری کتب آموزشی با هدف «مغز شویی» کودکان و نوجوانان میباشند، اما دیگر دادههای حکومتی از بروز تنگناهای شدید مالی برای ورود میلیونها دانش آموز به مدارس و مراکز آموزشی در کشور سخن می گویند.
بهیقین شیب تند تورم و بهتبع آن گرانیهای سرسامآور برای ثبتنام، لوازمالتحریر، کیف و کفش، هزینههای ایاب و ذهاب، مواد خوراکی، پولتوجیبی، لباس فرم و نیازهای گوناگون تحصیلی و همچنین غارت خانوادهها از طرف حکومت باهدف کسب درآمد، دو روی سکه این بحران میباشند.
یک گزارش حکومتی ضمن اذعان به وضعیت بحرانی برای خانوارها ازجمله مینویسد: «این روزها با توجه با تورم بالا و گران شدن کالا و اجناس به جرات میتوان گفت دیگر پدر و مادری بدون دلهره بتواند دست فرزند خود را گرفته و با حقوق وزارتکاری (کارگری) آنچه که کودکش میخواهد برای او تهیه کند». (سایت حکومتی ۵۵ آنلاین ۱۲ شهریور ۱۴۰۱)
سخن از هزینههای سنگینی است که اساساً با مجموعه درآمدهای ماهیانه خانوارها همخوانی ندارد. بدینسان در سایه پائین نگهداشتن حقوق و درآمدها و بالا رفتن هزینهها، تعادل مالی برای میلیونها خانواده برهمخورده است.
نمونتا باید به هزینههای سنگین برای تهیه لوازمالتحریر و دیگر نیازمندیهای دانش آموزان اشاره نمود. یک فروشنده در این رابطه میگوید: «برای تهیه اقلام لازم برای یک دانشآموز دوره ابتدایی حدود ۱ میلیون تا ۱ میلیون ۳۰۰ هزار تومان هزینه لازم است»..
در این راستا و بر اساس دادههای میدانی هزینه تحصیل برای یک دانشآموز در ایران آخوند زده اکنون بالغبر «شش میلیون» تومان محاسبهشده است، در حالیکه بنا بر قانون اساسی حکومت، تحصیل در ایران آخوند زده منطقاً میباید همهگیر و نیز مجانی باشد!
بدینسان ملاحظه میشود که به دلیل نبود حمایتهای دولتی، وجود باندهای مافیایی در بخش تولید و توزیع نیازمندیهای دانش آموزان و همچنین هزینههای سنگین تحصیلی برای خانوارها، اکنون صدها هزار کودک و نوجوان در کشور از تحصیل بازماندهاند.
در این رابطه پیشتر سایت حکومتی ستاره صبح (۲۳ مرداد ۱۴۰۱) از بازماندن «۹۷۰ هزار کودک» از تحصیل، آنهم به دلیل «فقر» خبر داده و ازجمله نوشته است: «وضعیت اقتصادی خانوادهها، بیکاری و فقر خانوادهها و ناتوانی سرپرستان خانوار از تأمین معاش خانواده طی ۶ سال اخیر، یکی از دلایل افزایش تعداد بازماندگان از تحصیل بوده چنانکه بسیاری خانوادهها، اذعان داشتهاند که برای جبران کسری معاش خانواده، ناچار شدهاند فرزندان خود را به شاگردی، دستفروشی، پادویی و مشاغل ساعتی بفرستند تا فرزندان هم سهمی از معاش خانوار را عهدهدار شوند».
بهموازات این وضعیت نیز باید به کلاهبرداری و اخاذیهای عامدانه رژیم آخوندی از خانوادهها اشاره نمود که خود اکنون به یکی دیگر از عوامل برای بحران تحصیلی در ایران تبدیلشده است. یک نمونه برای این وضعیت ضد انسانی دریافت هزینههای گوناگون از والدین به هنگام «تحویل کارنامه و پرونده تحصیلی دانش آموزان» در مدارس «انتفاعی و غیرانتفاعی» میباشند.
این وضعیت برای مدارس «غیرانتفاعی» بسیار وخیم تر گزارششده، زیرا بر اساس دادهها، هزینه ثبتنام در این مدارس سالانه با افزایش «۲۰ الی ۳۰ درصدی» به رقم «۴ الی ۳۵ میلیون تومان» در سال افزایشیافته است.
بدینسان مشخص میشود که «اصل ۳۰» در قانون اساسی رژیم فاسد و غارتگر آخوندی مبنی بر «تحصیل رایگان»، دروغی بیش نبوده و هرآن چه که امروز درزمینهٔ آموزش و پروش انجام میگیرد، صرفاً باهدف خالی کردن جیب مردم و کسب درآمدهای نجومی برای صندوق ورشکسته حکومتی هست.