ولایت فقیه در تله مرگ

 

موضوع تشدید بیماری خامنه‌ای که طی روزهای گذشته در رسانه‌های بین‌المللی مطرح گردید، در منطق خود به یکی از بحران‌های استراتژیک برای رژیم آخوندی در دوران سرنگونی تبدیل شده است.

در همین حال خبر یک دیدار خامنه‌ای با بسیجیان گرگان که ایرنا مخابره کرده بود از این خبرگزاری  به نحو سوال برانگیزی حذف شد و ایرنا۲۳شهریوردر این مورد  نوشت با پوزش از مخاطبان محترم: این صفحه به دلیل ملاحظات حقوقی و یا خطای حرفه ای در تنظیم و درج خبر  موقتا از دسترس خارج شده و محتوای آن در حال بررسی مجدد است
خبرگان ارتجاع هم در شهریور امسال هم  پس از نشست شهریور ماه خود  با خامنه ای دیداری نداشتند.
همچنین صدور یک بیانیه کلیشه‌ای از سوی خبرگان که در آن بر «طول عمر» خامنه‌ای تأکید گردیده، در منطق خود به مجموعه سکوت عامدانه حکومت ضریب دوچندان زده است.

یک نماینده مجلس خبرگان پس از برگزاری آخرین نشست این مجلس تأکید کرده است: «خبرگان رهبر بعدی را باید در آستین داشته باشند. کما اینکه سال ۶۸ منافقین اعلام کردند که هر وقت رسانه‌ها بگویند خمینی از دنیا رفته، کد حمله به ایران است ولی خبرگان بی‌درنگ رهبر انقلاب را تعیین کردند و امید دشمن به یأس و ناامیدی مبدل شد.». (سایت حکومتی عصر ایران ۲۲ شهریور ۱۴۰۱)
.
به‌هرحال سخن از بن‌بست مرگباری برای نظام ولایت‌فقیه در فردای مرگ خامنه‌ای می‌باشد که در منطق خود به «بحران جانشینی» راه برده است.
واقعیت در این میان آن است که خامنه‌ای و به‌طورکلی دیکتاتوری ولی‌فقیه میدانی برای مانور در این زمینه ندارند.
به‌یقین این وضعیت بهترین فرصت را برای ولی‌فقیه درمانده با هدف زمینه‌سازی برای به قدرت کشاندن فرزند دوم خود «مجتبی» آماده کرده است، امری که علائم و نشانه‌های آن طی هفته‌های گذشته و با علم کردن ناگهانی عناوین قلابی مانند «آیت‌الله»! برای وی، خود را به نمایش گذاشته است.
بدین‌سان به نظر می‌رسد که نبود یک «مجتهد اصلح»! در میان آخوندهای حکومتی و با توجه به اینکه خامنه‌ای طی سالیان اخیر با اعطاء پست و مقام، پول و قدرت به‌تمامی کاندیداهای ممکن، آنان را عملاً از چرخه رهبریت نظام دور و هرچه بیشتر با حل‌وفصل روزانه مسائل حکومتی درگیر نموده تا بدین‌سان موضوع رهبریت «مجتبی» به یکی از واقعیت‌ها در درون نظام آخوندی تبدیل نماید.

اینکه آیا خامنه‌ای به‌واقع «مرده»، «زنده» و یا «پا به مرگ» است، برای این رژیم پوسیده و پا به گور تغییر چندانی ایجاد نمی‌کند، زیرا آنچه که اکنون در میهنمان طی سالیان اخیر رخ‌داده، همان مرگ سیاسی، عقیدتی، اجتماعی و فرهنگی حکومتی است که مردم آن از بام تا شام با شعار «مرگ بر اصل ولایت‌فقیه» و یا «مرگ بر خامنه‌ای» به استقبال سرنگونی‌اش رفته‌اند.

این خواسته به‌حق ملی را رهبر مقاومت، آقای مسعود رجوی در تازه‌ترین آماده‌باش به «کانون‌ها و جوانان شورشگر در سراسر کشور» این‌گونه به تصویر کشیده‌اند:

«دربارهٔ شایعات و خبرهای مربوط به مرگ وزندگی خامنه‌ای و تشبثات مذبوحانهٔ پنهان و آشکار برای نشاندن بچه‌اش در مسند ولایت‌فقیه، قبل از هر چیز خاطرنشان می‌کنم مرگ طبیعی هرکس در تقدیر و امری بین او و خداست. ما به آن چشم ندوخته‌ایم و تا زمانی که قطعی نشده روی آن حساب باز نمی‌کنیم. چه‌بسا که او فردا ظاهر شود.

درعین‌حال، هوشیاری و آماده‌باش برای هر رخداد محتمل، وظیفهٔ کانون‌ها و جوانان شورشگر در سراسر کشور است تا خلق ما در برابر تحولات غیرمترقبه، غافلگیر نشود و عقب نیفتد.
قطعی شدن مرگ خلیفهٔ ارتجاع را در هرزمانی که در حال یا آینده محقق شود، فرمان قیام تلقی کنید و مسلح شوید.
به خیابان‌ها بریزید و مردم را با شعار ”مرگ بر اصل ولایت‌فقیه، زنده باد جمهوری دمکراتیک“ برانگیزید»........

 

برای مطالعه سایر مطالب گزیده ها اینـجـا را کلیک کنید