نقش بلامنازع زنان در قیام‌های اخیر

 

باگذشت قریب سه هفته از شروع قیام در شهرهای میهن و با نیم‌نگاهی به صحنه‌های رزم و نبرد علیه دیکتاتوری مذهبی حاکم، اکنون به‌خوبی می‌توان براین واقعیت صحه گذاشت که زنان آزاده میهن‌مان موتور محرکه و نقش رهبری کننده بلامنازعی را برای انقلاب دمکراتیک در ایران آخوند زده ایفا می‌کنند.

سخن از نیمی از آحاد جامعه دردمند ایران است که تحت ستم مضاعفی بنام «زن‌ستیزی» از سوی رژیم آخوندی قرار دارد. شاخص این واقعیت نیز همان وجود قوانین قرون‌وسطایی و سرکوبگرانه در جای‌جای این حکومت خون‌ریز است که زنان را به‌عنوان «انسان درجه دوم» تعریف کرده و بدین‌سان با دادن چک سفید به نیروهای سرکوبگر خود، راه را برای اعمال هرگونه تعرض، خشونت، شکنجه و کشتار هموار نموده است.

براین اساس محدودیت‌های شدید اجتماعی، تحقیر و توهین‌های گوناگون در عرصه فرهنگی، سیاست، اقتصاد، هنر، ورزش، آزادی‌های فردی و یا راه‌اندازی مجموعه عظیمی از قوانین ضد زن که در آن‌ها ساده‌ترین و پیش‌پاافتاده‌ترین حقوق آنان، لگدمال می‌گردند، ازجمله شاخصه‌های این وضعیت ضد انسانی است.

یک نمونه آن همان سیاست «یا روسری، یا توسری» است که خمینی ضد بشر در آغاز انقلاب ضد سلطنتی راه‌اندازی نمود و بدین‌سان زیربنای حکومتی مملو از استثمار و ستم را علیه زنان میهنمان پایه‌گذاری نمود.
در فردای دق‌مرگ شدن خمینی این سیاست به جد از سوی خامنه‌ای و رفسنجانی دنبال گردید. آنان براین باور بوده و هستند که «عدالت به این معنا نیست که هر قانونی وضع شود برای زن و مرد یکسان باشد… تفاوت اندام، قد، خشونت، صدا، رشد و کیفیت عضلات و نیروی بدنی، مقاومت در مقابل مصائب و بیماری‌ها، در زن و مرد، نشان می‌دهد که در تمامی این زمینه‌ها، مردها تواناترند. اندازه مغز مردها بزرگ‌تر است».!

در این راستا صحنه‌های دردآور شکنجه، شلیک و زدن ضربات باتوم بر سروصورت دختران و نوباوگان، استفاده از شوکرهای برقی، گلوله‌های ساچمه‌ای، گازهای شیمیایی و یا ضرب و شتم زنان شجاع در خیابان‌ها که اکنون شبکه‌های اجتماعی مملو از تصاویر و کلیپ‌های آن می‌باشند، به‌یقین مهر تائیدی برای این سیاست ضد انسانی است.

بعنوان نمونه باید به قتل عامدانه دختر کرد، مهسا امینی توسط گشت موسوم به ارشاد و یا تعرض و سپس سر به نیست نمودن بسیاری دیگر از دختران سرزمینمان، ازجمله نیکا شاکرمی که در منطق خود به بروز خشم بی‌سابقه‌ای از سوی جامعه و به دست گرفتن رهبری قیام‌ها از سوی زنان انجامیده است، اشاره نمود.

در رابطه با نقش رهبری کننده زنان در قیام‌های اخیر، خانم رجوی تأکید کرده‌اند: «دلاوری‌های شما تحسین همه را در سراسر ایران و در سراسر جهان برانگیخته است. همه می‌بینند در بسیاری صحنه‌ها چهره خودتان را پوشانده‌اید، با چالاکی به هر طرف می‌دوید و نیروهای رزمنده را به پیشروی و تهاجم ترغیب می‌کنید.
شما ترس را از میدان نبرد برچیده‌اید و با سلاح تهاجم به‌پیش می‌تازید. شما نشان داده‌اید که قدرت انتخاب و عزمتان برای آزادی، هزار بار از سرکوب و کشتار آخوندها قوی‌تر است».

اما نکته حاشیه‌ای آنکه، گرچه بقایای سلطنت مدفون‌شده تلاش دارند تا عامدانه قیام زنان ایران را صرفاً به موضوع «حجاب» محدود نمایند، اما درروند قیام‌ها دیدیم و تجربه کردیم که این سیاست شکست خورده صرفاً با هدف تقابل با محبوبیت اجتماعی مجاهدین، به‌عنوان یک نیروی مسلمان و دموکراتیک راه‌اندازی شده که از سوی پاره‌ای از رسانه‌های به‌اصطلاح فارسی‌زبان عامدانه برای آن تبلیغ می‌شود.

سخن از دیکتاتوری فاسد، دزد و سرکوبگری است که خود باعث‌وبانی بروی کار آمدن دیکتاتوری مذهبی بوده و همواره در بزنگاه‌های تاریخی به عصای زیر بغل ملایان و به‌ویژه شخص خامنه‌ای تبدیل می‌گردد.
در این راستا و برخلاف تمامی این دعاوی پوچ و مضحک، باید به اعترافات حکومتی و به‌ویژه شخص ولی‌فقیه مبنی بااینکه موضوع حجاب بهانه است و مردم «اصل نظام» را نشانه گرفته‌اند اشاره نمود، تا بدین‌سان به عمق حقیقت و دلایل بروز قیام‌های کنونی رسید.

 

برای مطالعه سایر مطالب گزیده ها اینـجـا را کلیک کنید