قیام ایران – خامنه‌ای برخود به لرز

 

خیز بزرگ روز گذشته مردم در شهرهای میهن با شعار «مرگ بر ستمگر، چه شاه باشه، چه رهبر» یکبار دیگر بر تمامی دعاوی توخالی رژیم آخوندی مبنی براینکه گوئیا کار جنبش سرنگونی طلب را یکسره کرده، خط بطلان کشید.

عربده کشی‌های فرماندهان سپاه، دستگاه پروپاگاندا و بویژه نمایندگان ولی فقیه طلسم شکسته در نمایشات جمعه و رسانه‌های حکومتی، مبنی اینکه گوئیا شورشگران «تعداد قلیلی» هستند، به یقین اعتراف نا خواسته بر واقعیتی بنام عقبه بزرگ جنبش سرنگونی طلب در جامعه دردمند ایران می‌باشد.

سخن از جامعه و مردمی شریف، آزاده و سرکوب شده با عقاید و دیدگاه‌های گوناگون در دو دیکتاتوری شاه و شیخ می‌باشد که طی قریب گذشت هفت هفته از قیام‌ها، به ذره‌ای کمتر از سرنگونی تمامیت این رژیم کودک کش و تیر خلاص‌زن رضایت نداده است.

دراین راستا نیز طی روز گذشته شهرهای میهن از کردستان تا سیستان و بلوچستان و از مشهد تا خوزستان یکی پس از دیگری بپا خاستند. صحنه‌های پرشور رزم و نبرد در خیابان ها، به آتش کشیدن سمبل‌های دیکتاتوری و درگیری با نیروهای سرکوبگر رژیم به موازات خروش بزرگ ایرانیان در خارج از کشور، آینه تمام قدی برای قد کشیدن سرو آزادی خواهی است.

دراین راستا دانشجویان، دانش آموزان، کارگران، جوانان، زنان و حتی کودکان در یک همبستگی ملی و با ریختن به خیابان‌ها و جنگ و گریز با نیروهای تا دندان مسلح حکومتی، استمرار و تدام قیام را مهر و موم نمودند.
این همان نکته کلیدی در قیام‌های اخیر می‌باشد که به یقین لرزه بر روح و روان خامنه‌ای انداخته است، زیرا وی به هیچ وجه به‌روی چنین نیروی مردمی، پتانسیل عظیم، رادیکالیسم مقدس و استمرار قیام‌ها حساب باز نکرده بود.

براین سیاق اتاق‌های فکر رژیم و بویژه دوایر امنیتی و اطلاعاتی که در فردای قتل ناجوانمردانه مهسا امینی، دختر کرد ایران، ضربه غافلگیر کننده‌ای از مردم ایران و کانون‌های وشورشی دریافت کرده‌اند، به اشتباه براین باور بودند که توان تقابل با قیام‌ها و النهایه سرکوب آن طی مدت کوتاه را خواهند داشت.

خامنه‌ای در یک اشتباه محاسبه و با خیال آسوده از درگیری طرف‌های بین المللی در جنگ اوکراین بی دنده و ترمز بر این باور است که هم توان سرکوب داخل داشته و هم میدان صدور بحران به خارج در دست وی می‌باشد، اما فشار توده‌های بجان آمده و بویژه نقش بلامنازع کانون‌های شورشی در داخل کشور، میدان اصلی یعنی جنگ میان مردم و رژیم آخوندی را از دست وی گرفته‌اند.

بدین سان این دیکتاتوری ولی فقیه است که اکنون در گازانبری بنام «خودکشی و یا سرنگونی» در تله افتاده است. عقب نشینی از سیاست سرکوب به معنای فروریختن یک روزه نظام آخوندی است و ادامه کشتار وجنایت نیز هر روز به عکس خود تبدیل شده و میدان را برای ورود نیروهای تازه نفس باز می‌کند. بدین سان شورشگران در میهن اشغال شده میان دار انقلاب شده و نشان داده‌اند که انقلاب دمکراتیک ممکن و رقم زدن فصل دیگری برای حاکمیت مردمی و جمهوری شدنی است.

دراین رابطه خانم مریم رجوی ضمن درود به شورشگران و جوانان انقلابی از جمله تاکید کرده‌اند: «در 37 امین روز قیام باردیگر همه اقشار از دانشجو و دانش آموز و کارگران و بازاریان بپا خاستند و سپهر سیاسی ایران را در داخل و خارج ایران با فریادهای مرگ بر خامنه‌ای پرکردند. مردم ایران نشان دادند، خواهان سرنگونی این رژیم و برپایی یک جمهوری دمکراتیک هستند».