درحالیکه در کمتر شهر و یا دیاری در ایران اکنون شاهد راه افتادن پیکرهای قربانیان سرکوب خونین و بویژه کودکان و نوجوانان از سوی وحوش ولایت فقیه میباشیم، خامنهای جنایتکار در یک ترفند رنگ و رو باخته و با جمعکردن مشتی بسیجی سرکوبگر، تلاش نمود تا بر ابعاد جنایات سازمان دادهشده از سوی حکومت خاک بپاشد.
وی که شخصاً مسئول کشتار قیام آفرینان و فرمان دهنده اصلی برای شلیک گلولههای جنگی بروی معترضین میباشد، در تازهترین سخنان ازجمله میگوید: «حضور برخی نوجوانان و جوانان در کف میدان ظاهر قضیه است. اینها بچههای خودمان هستند و ما با اینها بحثی نداریم». (سایت حکومتی فردا نیوز ۱۱ آبان ۱۴۰۱1)
شبیه چنین سخنانی نیز پیشتر از سوی پاسدار مردمکش، سلامی ابراز گردیده است، وی ازجمله میگوید: «ما خواهشمان از جوانهایمان این است که احساسی به مسائل نگاه نکنند هیچ نظامی برای جامعه ما دلسوزتر از نظام اسلامی نیست»!!
فرماندهان سپاه آدم کش و خامنهای راست میگویند که با جوانان و نوجوانان و کودکان محروم ایران بحث ندارند، بلکه زبان آنان همان «انگل، اغتشاشگر، یاغی، منافق و عامل خارجی» نامیدن و عملشان نیز کشیدن «شمشیر و تیر و تبر» برای قتل و خونریزی است.
همچنین این حاکم خونریز و مستبد که دستانش تا مرفق به خون مردم ایران آغشته است، عامدانه دست به تحریف و وارونه نمایی میزند، زیرا تمامی دادهها طی گذشت چهلونه روز از آغاز قیام، سخن از آن دارند که نیروهای سرکوبگر رژیم عامدانه، آگاهانه، بهفرمان و هدفمند دست به قتل، استفاده از گلولههای جنگی، ضرب و شتم قیام آفرینان، پرتاب از بلندی، ربودن اجساد قربانیان و شهدا، آتش زدن زندان اوین، کشتار در شاهچراغ شیراز، استفاده از تفنگهای ساچمهای و یا تخریب و به آتش کشیدن اموال عمومی میزنند.
این همان سیاست ضد انسانی است که صدالبته در رأس آن شخص ولیفقیه و باندهای وحشی و خونریز حکومت مانند بسیج ضد مردمی، لباس شخصیها، سپاه، نوپو، نیروی انتظامی با مجموعهای از شبکههای اطلاعاتی قرار دارند.
بدینسان رهبر مفلوک نظام که اکنون در تله مردم و کانونهای شورشی افتاده، تلاش دارد تا با دجالیتی بینظیر و ضمن «مظلومنمایی» و مفتخوری از تبعات کودتای ننگین 28 مرداد، نقش مستقیم خود در صدور فرمان برای کشتار مردم بیدفاع را کمرنگ جلوه داده و بدینسان سرکوب خونین در بیش از 213 شهر کشور را برگردن «بیدقتیها» از سوی عاملان رژیم بیاندازد.
تازهترین نمونه این وحشیگری را مردم دردمند تهران در منطقه نازیآباد تجربه نمودند. مثله مثله نمودن یک جوان بی دفاع از سوی وحوش خامنهای و سپس رفتن با موتور از روی جنازه وی و در خاتمه زدن تیر زدن بر سر وی، نشانه همان «بیدقتیها»یی است که در پشت آنها بیت وی و فرزند وی، مجتبی قرارگرفته است.
همچنین باید به حجم عظیمی از اخبار و اطلاعات بیرون آمده از درون زندانهای کشور اشاره نمود که تنها گوشههایی از تعرض به دختران، زنان و یا شکنجه وحشیانه اسیران قیام آفرین را به ثبت رساندهاند.
هنوز از سرنوشت 25 هزار اسیر قیامی خبری در دست نیست. هیچ ارگان بینالمللی نیز تا به امروز اجازه ورود و بازدید از سیاهچالهای سپاه و یا وزارت اطلاعات را پیدا نکرده و اساساً معلوم نیست که بر سر مجروحان و نیازمندان به دارو و درمان چه آمده است؟
وی بهمانند تمامی دیکتاتورها عامدانه آدرس غلط میدهد، زیرا مجموعه دادهها از سوی دوایر امنیتی و اطلاعاتی رژیم سخن از آن دارند که بازگشت به شرایط گذشته و ایجاد هرگونه صلح و یا سازش احتمالی میان جامعه و حاکمیت غیرممکن میباشد. در این راستا نیز باید اشاره نمود، جامعه اکنون «دوقطبی» شده و به گفته پاسدار قالیباف همان «4 درصدی» ها بر مردم حکومت میرانند.
سخن از «آبی» ریخته شده است که بازگرداندن آن به جوی «ولایت» از محالات بوده و بدینسان انقلاب دمکراتیک در جادهای یکطرفه، بهسوی سرنگونی تام و تمام دیکتاتوری بهپیش میرود.
بقول قیام آفرینان: خامنهای جنایت پیشه، حسابرسی در پیشه
برای مطالعه سایر مطالب گزیده ها اینـجـا را کلیک کنید